رویاپردازی در بیداری

نگاهی دوباره به کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها

کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها

ما به داشتن ایده‌آل‌هایی برای پیشرفت نیاز داریم و چیزی که روتگر برگمن در کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها به ما می‌دهد نمونه‌هایی از این ایده‌آل‌هاست. خلاصه کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها را در اپیزود ۲۰ پادکست خلاصه کتاب بی‌پلاس بشنوید.

نویسنده: عباس سیدین

آقای روتگر برگمن، نویسنده‌ی کتاب آرمانشهری برای واقع گراها، در آغاز کتابش از ما دعوت می‌کند که بیاییم و درباره‌ی آینده‌‌ی بشر رویاپردازی کنیم؛ و رویاهایی را هم که خودش در کتاب مطرح می‌کند انصافاً آرمانشهری هستند. مثلاً فکرش را بکنید! حقوق پایه‌ی فراگیر؛ یعنی هیچ کس، جدی جدی هیچ کس، برای حداقل‌های زندگی درمانده نباشد. اما او یک مشکلی در پیش رو دارد. باید بر ترس ما از تفکر آرمان‌شهری غلبه کند. اما چرا می‌ترسیم؟ یا چرا برگمن تصور می‌کند که احتمالاً ما از فکر کردن به آرمانشهر می‌ترسیم. اصلاً برای همین هم در عنوان کتابش روی واقع‌گراها تاکید کرده و گفته «آرمان شهری برای واقع گراها» نه فقط یک آرمانشهر خالی.

آرمان‌شهر یا ویران‌شهر؟ مساله این است!

مساله‌ی اولی که برگمن باید حل کند و کمی در خلاصه کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها درباره‌اش شنیدیم این است که ظاهراً در تاریخ نمونه‌‌ی موفقی از یک آرمانشهر یا اتوپیا نداریم. و نه فقط این، بلکه هرجا هم که کسی ادعا کرده که ای جماعت! بیایید و این نسخه‌ی شفابخش را اجرا کنید، ماجرا به فاجعه ختم شده. یا به زبان خود کتاب، آرمان‌شهرها معمولاً به ویران‌شهر (Dystopia) تبدیل شده‌اند.

مساله‌ی بعدی که نویسنده‌ی کتاب آرمان شهری برای واقع گراها به آن می‌پردازد این است که این ایده‌هایی که دارم معرفی می‌کنم، مثلاً همین حقوق پایه‌ی فراگیر یا تجارت بدون مرز، یا هفته‌ی کاری ۱۵ ساعته خیلی هم دور از دسترس نیستند و کلی شواهد و اطلاعات داریم که اینها عملی هستند. البته ما در پادکست فارسی بی‌پلاس همه‌ی ایده‌های آرمانشهری کتاب را معرفی نکردیم.

به قول علی «حواسمون هست دیگه؟» بی‌پلاس جایگزین خواندن کتاب نیست.
تکرار این جمله در هر اپیزود به نظر من دو دلیل مشخص دارد. یکی اینکه عین واقعیت است، دوم اینکه فراموش کردنش اشتباه بدی است و ممکن است باعث این تصور بشود که کل کتاب و کل مفاهیم کتاب همین‌هایی است که شنیده‌ایم. پیشنهادم خرید کتاب آرمانشهری برای واقع گراها و خواندن کامل آن است. بگذریم!

واقع‌گراها! بشتابید!

کاری که آقای روتگر برگمن می‌کند این است که خیلی بی‌تعارف به مشکلات می‌پردازد. مثلاً وقتی پای محاسبه‌ی مالیات به میان می‌آید تعارفی ندارد که بگوید نظام مالیاتی فعلی باید تغییراتی بکند. یک نمونه‌ از این برخوردش در پست اینستاگرام پادکست بی‌پلاس هست. یا وقتی بحث از دلایل فقیر بودن و فقیر ماندن آدم‌ها می‌شود راضی نمی‌شود که کلیشه‌ها و حرف‌های تکراری درباره‌ی افراد و گروه‌های کم‌درآمد و فقیر را چشم‌بسته بپذیرد؛ حرف‌هایی مثل اینکه آدم فقیر تنبل است، یا هوش پایینی دارد یا حرف‌های دیگری از این دست. با دلایل و شواهد مفصل نشان می‌دهد که این حرف‌ها هیچ ربطی به واقعیت فقر ندارد. جذاب بودن حرف‌های برگمن هم بخشیش به همین دلیل است. نه اینکه صرفاً از یک منظر اخلاقی یا انسانی بگوید که باید به وضعیت زندگی گروه‌های کم‌درآمد اجتماع توجه کنیم، بلکه با شواهد و ادله‌ی تجربی روشن می‌خواهد نشان دهد که اینها مشکلاتی است که می‌توانیم با رویکرد اقتصادی تلاش کنیم و آنها را حل کنیم.

ببخشید، شما؟

به آقای روتگر برگمن و کتابش انتقاد هم شده. گروهی می‌گویند که شما تاریخ‌دان هستی و حتی اقتصاددان هم نیستی، یعنی صلاحیت نظر دادن در این زمینه‌ها را نداری. شاید این انتقاد خیلی وارد نباشد، چون وقتی کسی دارد از تحقیقات مختلف علمی شاهد می‌آورد باید به آن منابع و تحقیقات، و خود استدلال‌هایش توجه کرد، نه اینکه کی دارد آنها را نقل می‌کند.

یک انتقاد دیگر هم این است که آقای تاریخ‌دان! این ایده‌هایی که می‌گویی که اصلاً جدید نیست. خیلی سال است که این حرف‌ها زده می‌شود. اینکه مرزهای تجارت و کار برداشته شود یا ساعت کار کم بشود که حرف جدیدی نیست. روتگر برگمن هم دقیقاً مشکلش همین است. می‌گوید که ای خواننده! ببین این ایده‌ها که امروز خیلی تندروانه یا پیشروانه به‌نظر می‌آیند اصلاً اینطور نیستند و خیلی هم واقع‌گرایانه‌اند. بیا! این هم کلی شواهد و آزمون و تحقیق در تایید حرفم. همان‌طور که در اول هم گفتم آن کلمه‌ی «واقع‌گراها» را در عنوان کتاب به همین دلیل آورده.

به یک آینده‌ی تازه نیازمندیم!

اما برای من خواننده‌ای که نه متخصص تاریخ هستم و نه اقتصاد،  کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها چه چیز جالب توجهی داشت؟ سوای اطلاعات جذابی که از حیطه‌های مختلف مثل تاریخ و اقتصاد و جامعه‌شناسی یاد گرفتم، دوتا نکته‌ی اصلی در ذهنم ماند:

اول همان ایده‌ی اولیه و هسته‌ی مرکزی کتاب در ذهنم ماندگار شد. اینکه ما به داشتن ایده‌آل‌هایی برای پیش‌رفت نیاز داریم. مساله فقط افزایش سرانه‌ی درآمد نیست. نه که درآمد بیشتر چیز بدی باشد، اما هم هدف‌های جدی‌تر و بهتری را می‌توان تعریف کرد و هم اینکه در تعیین این هدف‌ها جا دارد واقعاً آرمانشهری فکر کنیم و به دنبال آرمانشهری برای واقع گراها باشیم.

دوم هم اینکه به قول یکی از معلم‌های خوبم «جواب سوال‌ها در آزمایش است، نه توی جیب»! این کتاب یک بار دیگر به من مخاطب عام نشان داد که آزمایش کردن و به دنبال نتایج تجربی بودن فقط مربوط به شیمی و فیزیک نیست. خیلی چیزهای دیگر را هم می‌توان سنجید و آزمایش کرد. این را در کتاب‌های دیگری هم که در پادکست فارسی بی‌پلاس معرفی کردیم دیده‌ایم و دوباره درباره‌اش حرف می‌زنیم.

بیشتر کنجکاوی کنیم
چرا به آرمانشهر نیاز داریم؟
چرا به آرمانشهر نیاز داریم؟

نویسنده: عباس سیدین معمولاً از کتاب «جمهور» افلاطون به عنوان اولین کتاب آرمان‌شهری اسم می‌برند. کتابی که در آن، افلاطون بیشتر بخوانید

چرا فقرا فقیرتر می شوند
چرا فقرا، فقیرتر می‌شوند؟

چرا فقرا در مقایسه با سایر طبقات درآمدی انتخاب‌های بدتری می‌کنند؟ قبول ندارید؟ به آمار نگاه کنیم. فقرا بیشتر از بیشتر بخوانید

ایده‌های آرمانشهری برگمن محال یا ممکن؟
ایده‌های آرمانشهری روتگر برگمن محال‌های ممکن

انتقادهای اصلی به کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها کدام است؟ هر کدام از این انتقادها از طرف کدام جناح مطرح می‌شود؟ بیشتر بخوانید

یک نظر برای “رویاپردازی در بیداری

  1. عجیبه که اینجا دیدگاهی نیست.

    قطعاً این پادکست یکی از بهترین ها در اپیزود اول بوده

    دمتون گرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *