چطور خلاصه کتاب بنویسیم؟ (قسمت دوم)

خلاصه کردن کتاب با یادداشت برداری از کتاب چه فرقی دارد؟

چطور کتاب خلاصه کنیم یا چطور کتاب بخوانیم

در بخش اول یادداشت بیشر از این گفتم که چطور کتاب بخوانیم؟ اینکه هنگام مطالعه‌ی هر کتاب باید به ساختار کتاب توجه کرد و به دنبال حرف و استدلال اصلی گشت؛ و اینکه همه‌ی مطالب یک کتاب کارکرد یکسانی ندارند و باید بتوانیم بخش‌های مختلف مطالب کتاب را از هم تفکیک کنیم و بدانیم هر مثال یا توضیح یا اطلاعاتی که نویسنده در کتابش آورده چرا در کتاب آمده.
اما چطور کتاب را خلاصه کنیم؟
نویسنده: عباس سیدین

با خلاصه کتاب چه چیزی از دست می‌دهیم؛ مزایب و معایا

وقتی کتابی را خلاصه می‌کنیم همیشه با مجموعه‌ای از معامله‌ها و کم و زیاد کردن‌ها روبرو هستیم. اگر کتابی خوب نوشته شده باشد، حرف بی‌ارتباط و قابل حذف شدنی در آن نباید باشد، اما در خلاصه‌ کتاب باز ما داریم بخشی از حرف‌های کتاب را -که ترجیحاً از پوست و گوشت و خون- انتخاب کرده‌ایم کنار می‌گذاریم. اینجا جایی است که باید تصمیم‌گیری کرد و جایی است که به قول علی «به تعداد آدم‌های روی زمین، می‌توان یک کتاب را خلاصه کرد». با هر تصمیم باید به این فکر کنیم که اگر این اطلاعات را نگویم آیا مفهوم مرکزی درست منتقل می‌شود یا نه؟ سود و زیان -یا به قول یکی از دوستان «مزایب و معایا»- هر تصمیمی را باید بسنجیم.

مثلاً در خلاصه کتاب ذهن حواس جمع که در اپیزود ۴۷ پادکست فارسی بی‌پلاس تعریف کردیم، بخشی از محتوای کتاب راه‌کارهایی است که نویسنده برای کاهش محرک‌های بیرونی ارائه می‌کند. سوال پیش روی ما این بود: آیا لازم است همه‌ی این راه‌کارها را بگوییم؟ اگر نه چرا؟ جواب ما این بود که نه! لازم نیست. چون آن‌طور که ما کتاب را فهمیدیم هدف نویسنده و حرف اصلی کتاب آن بخش مربوط به دلایل اصلی و زیربنایی حواس‌پرتی بود، و این راه‌کارها صرفاً مثال‌ها و روش‌هایی برای عملی کردن آن حرف هستند و اگر کسی به آن حرف مرکزی توجه کند بخش مهمی از این راه‌کارها به نظر بدیهی می‌رسد، یا دست کم با قدری تامل می‌توان به آنها رسید و حتماً لازم نیست مثل یک فرمول خشک همه را قدم به قدم اجرا کرد. پس از خیر گفتن همه‌ی آن راهکارها گذشتیم و علی هم در متن اپیزود همین حرف‌ها را توضیح داد.

مثال عکسش می‌شود کتاب یوهان هری «روابط از دست رفته» که در اپیزود ۳۶ پادکست بی‌پلاس تعریف کردیم. در آن کتاب نویسنده داشت علت‌های مختلف شیوع و بروز اضطراب و افسردگی را معرفی می‌کرد. و حرفش این بود که درباره‌ی افسردگی و اضطراب همه‌چیز منحصر به زیست‌شناسی و دلایل بیولوژیک نیست. اینجا ترجیح این بود که چیزی از این دلایل را حذف نکنیم، فقط اینکه در توضیح آنها برای هرکدام به ذکر یکی دو مثال کفایت کنیم ولی همه‌ی دلیل‌ها را معرفی کنیم.

پیچ و مهره‌ی کار؛ خلاصه کتاب کردن با یادداشت برداری چه فرقی دارد؟

دو سوال دیگر باقی ماند، سوال‌هایی که در ابتدای بخش اول هم به آنها اشاره کردم: خلاصه کردن کتاب با یادداشت برداری چه فرقی دارد؟ و فایده‌ی خلاصه کتاب چیست؟

شاید بتوان گفت یک فرق مهم خلاصه کردن با یادداشت برداری در محصول نهایی است. در خلاصه کتاب، نتیجه‌ی کار متنی است که می‌توان تا حدی مستقل از کتاب آن را مطالعه کرد؛‌ اما یادداشت برداری طبق تعریف مجموعه‌ای از یادداشت‌ها است که لزوماً ارتباط منطقی روشنی با هم ندارند. 

تفاوت دیگر در هدف ما است. هدف ما تعیین می‌کند که خلاصه کتاب بنویسیم یا یادداشت برداری کنیم. اگر بخواهم نقل‌قول‌هایی را در مقاله‌ای که قرار است بنویسم استفاده کنم، پس یادداشت‌برداری به کارم می‌آید. اگر می‌خواهم روند مطالعه‌ی خودم را منظم کنم و مطمئن شوم مطالب را در حد توانم فهمیده‌ام و سرسری از کتاب رد نشده‌ام، پس خلاصه کردن بهتر جواب می‌دهد.

خود من در هنگام خواندن کتاب بخش‌هایی را که به نظرم مفید یا مهم هستند مشخص و جدا می‌کنم (مثلاً روی تبلتم هایلایت می‌کنم چون می‌خواهم در متن نهایی بخش‌هایی را حتماً در اپیزود نقل کنیم (مثل اینکه بخواهیم در یک مقاله نقل قولی از کتاب بیاوریم) اما کار مهمتر و چیزی که به تجربه پیدا کرده‌ام این است که وقتی یک فصل تمام می‌شود چیزی را که از آن فصل در ذهنم مانده -بدون آنکه بخواهم همه‌ی مطالب آن فصل را بگویم- در دو سه جمله می‌نویسم. در آخر کار وقتی این چند جمله‌ها را در کنار هم می‌گذارم خیلی راحت‌تر شمای کلی کتاب در ذهنم شکل می‌گیرد. 

فایده‌ی خلاصه کتاب چیست؟

یکیش این است که خب می‌توان پادکست منتشر کرد! اما فایده‌ی دیگرش این است که باعث می‌شود تا مفاهیم اصلی و استدلال‌های مرکزی کتاب خوب در ذهن بماند. وقتی این‌طور با مطلبی کشتی بگیری و سعی کنی زیر و بمش را بفهمی احتمال بیشتری دارد که جان کلام و اصل حرف در ذهنت جاگیر شود و اولاً زود فراموش نشود و دوماً و مهمتر اینکه با کتاب‌های دیگری که خوانده‌ای و چیزهای دیگری که می‌دانی در یک مجموعه‌ی منظم قرار بگیرد.

بیشتر کنجکاوی کنیم
چطور خلاصه کتاب بنویسیم
چطور خلاصه کتاب بنویسیم؟ (بخش اول)

علی بندری در یکی از لایوهای اینستاگرام بی‌پلاس کمی درباره‌ی موضوع خلاصه کردن کتاب صحبت کرد اما موضوع خلاصه کردن بیشتر بخوانید

تمرکز چطور به کیفیت روابطمون کمک می‌کنه؟
تمرکز چطور به کیفیت روابطمون کمک می‌کنه؟

در خبرنامه ششم پادکست بی‌پلاس از دنیل گلمن و کتاب تمرکز صحبت کردیم. اگر خوندن این نامه رو از دست بیشتر بخوانید

چطور ذهن درستکار ما را به نابخردی‌های پیشبینی پذیر می‌رساند؟
ذهن درستکاری که ما را به نابخردی‌های پیش‌بینی پذیر رساند

جاناتان هایت در کتاب ذهن درستکار و همین‌طور در کتاب دیگرش «فرضیه‌ خوش‌بختی» از استعاره‌ی فیل و فیل‌سوار برای توضیح بیشتر بخوانید

2 نظر برای “چطور خلاصه کتاب بنویسیم؟ (قسمت دوم)

  1. سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران بی‌پلاس 💗 عباس عزیز ممنونم ازین مقالاتی که زحمتشون رو کشیدید و به رشته‌ی تحریر درآوردیدشون ..
    واقعیت من چند وقتی بود با این موضوع درگیر بودم که چطور کتابارو خلاصه میکنید .. فقط من همچنان یه سوال توی ذهنم مونده؛ شما دفعه‌ی اول کتابارو حتما اجمالی میخونید ؟ یا از همون دفعه‌ی اول سعی میکنید تحلیلی برید جلو ؟! و یه مورد دیگه:
    بارها و بارها شنیدم علی آقای عزیز از شما به عنوان یه شخصیت خیلی خیلی اهل مطالعه یاد میکنن .. میخوام اگه امکانش هست چندتا از تکنیک‌های مطالعتون رو یاد بدید بهمون 💗 مواردی که بتونه بهره‌‎وری رو افزایش بده .. خیلی خیلی ممنونم ازتون .. چه بابت نگارش این مقالات، و چه بابت کاری که شما و تیمتون توی پادکست انجام میدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *