جنایتکاران سال‌های پیری را چطور می‌گذرانند؟

لازار کاگانوویچ آخرین انقلابی حزب کمونیست بود که تا سال‌های پیری عمر کرد و طعمه‌ی انقلاب هم نشد

جنایتکاران سالهای پیری را چطور می گذارنند

کتاب مقبره‌ی لنین علاوه بر گزارش تحولات سال‌های آخر نظام شوروی، تصویر آدم‌های مختلفی را از نمای نزدیک نشان می‌دهد. یکی از این چهره‌ها «لازار کاگانوویچ» است؛ تنها کسی از انقلابیون اول و از معدود نزدیکان استالین که تا سنین پیری عمر کرد و خوراکِ انقلابِ دست‌پختِ خودش نشد. 

خلاصه‌ کتاب مقبره لنین را در اپیزود ۴۳ پادکست فارسی بی‌پلاس شنیدیم.

نویسنده عباس سیدین

 

کاگانویچ آخرین انقلابی

سال ۱۹۹۱ آقای دیوید رمنیک جوان به عنوان خبرنگار به شوروی رفت؛ سفری که خبر نداشت قرار است با یکی از تاریخی‌ترین اتفاقات قرن بیستم، یعنی فروپاشی شوروی، همزمان شود. این سفر برای خبرنگار جوان، بسیار پرثمر بود و منجر به نوشتن کتاب «مقبره‌ لنین» و درنتیجه‌اش دریافت جایزه‌ی پولیتزر شد.

دیوید رمنیک تعریف می‌کند که در یک مهمانی خانوادگی در حال گفتگو با میزبان گفتم که خیلی دوست دارم ببینم سرنوشت «لازار کاگانوویچ» چه شد؛ و میزبانم خیلی گذرا گفت بله بله! در همین ساختمان ما زندگی می‌کند. همسایه‌ی ما است.

از اینجا یکی از خطوط روایت کتاب شروع می‌شود؛ یعنی تلاش رمنیک برای دیدار با کاگانوویچ و اینکه بفهمد کاگانوویچ چه می‌کند و این ایام پیری و سالخوردگی را چطور می‌گذراند. البته تلاشی که موفقیت آمیز نبود. اما فارغ از نتیجه ماجرا ببینیم کاگانوویچ کی بود؟

 

از انقلابی جوان تا هیولای پیر

لازار کاگانوویچ از نسل اول انقلابیون کمونیست و اهل اوکراین بود. در جوانی به بولشویک‌ها پیوست و در دوره‌ی انقلاب در مناطق مختلفی از روسیه‌ی تزاری مثل اوکراین و بلاروس به فعالیت‌های مبارزاتی مشغول بود. پس از انقلاب، به سرعت در سلسله‌مراتب حزبی رشد کرد و به یکی از نزدیکان اصلی استالین تبدیل شد. در دوره‌ای پروژه‌ی ساخت متروی شهر مسکو زیر نظر او انجام می‌شد و اسم کاگانوویچ را هم بر آن گذاشته بودند.

مهمترین دوره‌ی کاری کاگانوویچ در دهه‌ی ۱۹۳۰ بود؛ دوره‌ای که برنامه‌های اشتراکی‌سازی کشاورزی انجام شد. کاگانوویچ که خودش هم اوکراینی بود، یکی از کسانی بود که مستقیماً از طرف استالین مامور نظارت بر انجام برنامه‌ی اشتراکی‌سازی کشاورزی بود، و همراه با کسان دیگری از جمله مولوتوف و بریا، تمام تلاشش را کرد تا حزب کمونیست اوکراین این پروژه را دقیقاً طبق نظر مسکو به انجام برساند. اشتراکی‌سازی کشاورزی یکی از بزرگترین پروژه‌های استالین بود و نتیجه‌اش قحطی در شوروی و مخصوصاً اوکراین و فاجعه‌ی هولودومور بود.

پایبندی لازار کاگانوویچ به اصول حزبی و پیرویش از دستورات استالین باعث شد به او لقب «لازار آهنین» بدهند.

کاگانوویچ در طول دوره‌ی فعالیتش لیست‌های چندین هزار نفره‌ی اعدام را امضا کرد. سال ۱۹۴۰ برادر کاگانوویچ به نام میخائیل، که خودش هم سمت «کمیسار خلق در امور صنایع هوایی»‌ را داشت به تدریج مغضوب واقع شد. سال ۱۹۴۱ استالین به کاگانوویچ هشدار داد که شنیده‌ام برادرت با عناصر دست راستی معاشرت دارد. گفته می‌شود که لازار هیچ دفاعی از برادرش نکرد. اما به او زنگ زد و حرف استالین را برایش نقل کرد. میخائیل هم همان‌روز احتمالاً از ترس سرنوشتی که در پیش خواهد داشت خودکشی کرد.

رابرت کانکوئست مورخ برجسته، دوره‌ی ۱۹۳۰ به بعد را که با پاکسازی‌های گسترده همراه بود دوره‌ی «وحشت بزرگ» یا Great Terror نامیده. این را از همین ماجرای خودکشی میخائیل می‌توانیم بفهمیم. یا اینکه اسلاووی ژیژک متفکر چپ‌گرا در جایی درباره‌ی دوره‌ی «وحشت بزرگ» چنین می‌گوید که «در دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ خطرناک‌ترین جا همان کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست بود». 

با دانستن اینها می‌توانیم تصور بهتری از شخصیت کاگانوویچ به دست بیاوریم. از نسل اول انقلابیون او تنها کسی بود که از دوره‌ی وحشت بزرگ جان به در برد؛ و نه فقط جان به در برد بلکه تا آخر عمر استالین هم شخص موثر و فعالی بود. اصلاً یکی از مربیان و کسانی که نیکیتا خروشچف را پروبال داد همین جناب کاگانوویچ بود. 

بعد از مرگ استالین و به قدرت رسیدن خروشچف و پروژه‌ی استالین‌زداییش، لازار آهنین قدرتش را از دست داد و به تدریج از حزب کنار گذاشته شد اما دیوید رمنیک در «مقبره‌ی لنین» تعریف می‌کند که تا آن آخر عمر هم همچنان مزایای حزبیش مثل یک آپارتمان مناسب در مسکو را از دست نداده بود و کسی هم کاری به کارش نداشت. به همین خاطر گاهی کاگانوویچ را آخرین انقلابی می‌نامند.

 

در جستجوی چهره‌ی شر

وقتی دیوید رمنیک در مسکوی اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ دنبال کاگانوویچ می‌گشت سوال‌های زیادی داشت. او می‌خواست بداند، و من هم می‌خواهم بدانم که کاگانوویچ، و خیلی هیولاهای دیگر، در سال‌های پیری چه فکری می‌کردند و می‌کنند؟ آیا هنوز به ایده‌هایشان باور دارند؟ هیچ احساس گناه یا شرمی دارند؟

رمنیک می‌نویسید که این سوال‌ها را داشتم اما راستش فقط می‌خواستم در یک اتاق کنار کاگانوویچ بنشینم؛ تا ببینم یک آدم شرور واقعاً چطوری است؟ بدانم که چه کار می‌کند؟ چطور اوقاتش را می‌گذراند؟ چه کتاب‌هایی را دم دستش دارد؟

رمنیک چندین ماه به سراغ آپارتمان شماره‌ی ۳۸۴ محل سکونت او می‌رود و بارها حتی تا یک ساعت و نیم زنگ خانه‌اش را می‌زند ولی هیچ جوابی نمی‌گیرد. حتی ساکت پشت در می‌ایستد و گوشش را به در می‌چسباند تا ببیند چه صداهایی ممکن است از آن خانه که هیولایی در آن زندگی می‌کند بیرون بیاید اما هیچ صدایی نمی‌شنود.

فقط یک بار کسی به او اطلاع می‌دهد که کاگانوویچ به یک علامت به‌خصوص جواب می‌دهد. هر وقت کسی کارش دارد، مثلاً‌ پرستارش یا مقامات دولتی، اول یک بار تلفن می‌کنند و بعد از دو تا زنگ قطع می‌کنند. بار دوم که زنگ بزنند او تلفن را جواب می‌دهد. با این اطلاعات دیوید رمنیک موفق می‌شود تا یک بار صدای او را بشنود که بعد از شنیدن صدای خبرنگار می‌گوید من حالم خوب نیست و با کسی حرف نمی‌زنم.

آخرین انقلابی در سال ۱۹۹۱ و وقتی شوروی تحت رهبری گورباچوف در میانه‌ی اصلاحات و فروپاشی بود، در تنهایی مرد.


در تصویر اصلی پست از سمت چپ اولین نفر لازار کاگانوویچ است که استالین دست‌هایش را روی شانه‌هایش گذاشته.

بیشتر کنجکاوی کنیم
سخنرانی خروشچف چطور مسیر شوروی را تغییر داد
سخنرانی خروشچف چطور مسیر شوروی را تغییر داد

در قرن بیستم جهان دستخوش تحولات بزرگی بود. دو جنگ ویرانگر جهانی، فرود انسان بر روی ماه، پیشرفت‌های بی‌شمار در بیشتر بخوانید

با دروغ زندگی نکن
با دروغ زندگی نکن

سولژنیتسین با نوشتن کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ قصد داشت تا دروغ‌های ایدئولوژی شوروی را نشان دهد. او معتقد بود که تک‌تک بیشتر بخوانید

چرا گورباچف از بخارین اعاده حیثیت کرد
اطمینان دارم که تاریخ، دیر یا زود و ناگزیر غبار را از چهره‌ی من پاک خواهد کرد

گورباچف از بوخارین اعاده‌ی حیثیت کرد. پنجاه سال بعد از اینکه استالین دستور اعدام بوخارین را صادر کرده بود. اما بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *