هنگ کنگ مثل یک کشور مستقل پرچم و پاسپورت و واحد پول خودش رو داره و با این که جزئی از سرزمین اصلی چین نیست ولی میدونیم که تحت نظارت جمهوری خلق چین اداره میشه. تاریخ مستقل شدنش از همین دو قرن پیش و جنگهای معروف به جنگ تریاک شروع شده.
جالب هم هست دیگه. آدم از کارتلها و حتی فروشندههای خردهپا در فیلمهای اکشن انتظار داره سر مواد مخدر جنگ راه بندازن ولی داریم از نبرد دو تا کشور حرف میزنیم: چین و بریتانیا.
نویسنده: گیتی عاصمی
ماجرای جنگ تریاک چه جوری شروع شد؟
اوایل قرن نوزدهم هنگ کنگ یک بندر تجاری پر رفت و آمده. اروپا چند قرنه که خودش رو به هر دری زده که راههای تجارت با چین رو نگه داره و خیلی هم به تولیدات چینی مثل چای و ابریشم علاقهمنده ولی مشکل اینجاست که چین خیلی علاقهای به تولیدات اروپا نداره. برای همین خرید و فروش خاصی اتفاق نمیفته، همهش فروشه. اروپا طلا و نقره یا فلزات باارزش دیگه میاره و چای و ابریشم و پرسلان – که همون ظروف سرامیکی معمولا سفید چینی هستن که نقش و نگار آبی دارن – اینا رو میبره. برای بریتانیا این تجارت خیلی هزینهبره، داره ذخایر نقرهش هم تموم میشه و دنبال راه حلیه که یه تعادلی در این داد و ستد پیاده کنه. میاد و یه مارکتینگ خوبی میکنه و مقدار زیادی تریاک هند رو به چین میفروشه و گرفتارشون میکنه.
چینیها که با بحران مواد مخدر مواجه شده بودن اولش گفتن مالیات سنگین بذاریم روی تریاک که درخواستش رو کم کنه اما دیدن اثر نداره و فرمانروای اون زمان چین یعنی سال 1839 امپراتور دائو گوآنگ گفت :فایده نداره، نه تنها تجارت تریاک ممنوعه بلکه کلا هر تجارت خارجی فعلا کنسله تا ببینیم با این بلای خانمان سوز چه کنیم. واقعا هم دردسر بزرگی بود، این جوری نبود که تریاک نباشه، از حدود صد سال پیشش وارد میشد ولی محدودیت واردات 200 جعبه در سال رو واسهش گذاشته بودن؛ در زمان امپراتوری همین آقای دائو گوآنگ رسیده بود به 30 هزار جعبه در سال. گفتیم دیگه جنس خوب و مارکتینگ صحیح کار کرده بود واقعا.
واکنش بریتانیا چی بود؟
بریتانیا با ارتشش وارد شد و اولین جنگ چین و انگلستان پا گرفت که بهش گفتن: جنگ اول تریاک. انگلستان نیروی دریاییش رو آورد از همون جنوب شروع به حمله کردن و تا سقوط شانگهای و نانکینگ – یا همون نانجینگ – هم رسیدن. امپراتور که اوضاع رو خیلی نامساعد دید تسلیم شد و نشستن پای امضای توافقی به نام پیمان نانکینگ. با امضای این پیمان هنگ کنگ رو کلا دادن به بریتانیا، تجارت تریاک رو به مدت 100 سال برای بریتانیا از پنج تا بندر باز کردن، هر شهروند بریتانیا که در چین جرمی مرتکب میشد باید میبردن همون بریتانیا محاکمه میکردن و عوارض صادرات و واردات هم برای تجار انگلیسی اومد پایین. این چه زمانی بود؟ سال 1842. یعنی در عرض دو سه سال بلای خانمان سوز که سر جاش بود هیچی، هنگ کنگ هم رسما مستعمره انگلیس شد.
جنگ سر تریاک به نبرد دوم کشید
این مصیبت افیون اینجا هم تموم نشد. پیمان نانکینگ شاخک فرانسه و آمریکا رو هم تیز کرده بود که اگر یه سفرهای برقراره و چین انقدر راحت قدرت رو داده ما هم بریم یه فشاری بیاریم یه چیزی بگیریم. بریتانیا هم باز دنبال فرصت بود که امتیازات بیشتری بگیره هی میگفتن بیاید دوباره روی بندهای اون پیمان نانکینگ مذاکره کنیم. دنبال بهونه هم بودن که باز حمله کنن، چین هم حرصی بود یه اشتباهاتی دوباره کرد و یه کشتی انگلیسی رو به اسم دزد دریایی گرفتن و پرچم بریتانیا رو پایین کشید و خدمه کشتی رو دستگیر کرد و انگلیسیها همین رو بهونه کردن و دوباره توپ تانک حمله. این شد جنگ دوم تریاک. خیلی هم جنگ فرساینده و سختی برای طرفهای درگیر بود. پنج شش سال طول کشید. بریتانیا با پارلمانش سر این ماجراهای چین درگیری داشت، یه ماجراهای مشابهی هم در هند درست کرده بودن و اولویت ارتشش این بود که اونجا بجنگه. به روسیه و آمریکا گفتن پایهی اتحاد هستید، اونها هم اولش گفتن نه. فرانسه اومد کنار انگلیس و با هم یه کم پیش رفتن و آخر آمریکا هم کمی وارد بازی شد و خلاصه جنگ دوم تریاک هم یه امتیازات دیگری رو در نهایت تسلیم بریتانیا کرد: بخشهای دیگری از هنگ کنگ رفت زیر پرچم بریتانیا، تجارت از بندرهای بیشتری آزاد شد، تجارت تریاک کلا قانونی شد، تاجران خارجی از عوارض حمل و نقل داخلی معاف شدن، روسیه و فرانسه و بریتانیا در پکن سفارتخونه و سفیر مقیم گذاشتن و چند تا چیز دیگه که یکیش میگن خیلی چینیها رو خشمگین کرد ولی با حال بد امضا کردن رفت: این که همه قراردادها و پیمانهای تجاری و حکومتی از هر نوع باید به زبان انگلیسی باشه، شاید به چینی هم تنظیم کنیم اما اولویت با زبان انگلیسیه.
بعد از جنگ، چینیها که یک تمدن باستانین خیلی تحقیر و مغلوب شدن. امپراتورشون فرار کرد و بعد هم مرد. قصرهاشون رو آتیش زدن و هنگ کنگ نازنینشون هم که رفت. اما اون طرف انگلیسیها، سربلند و پرغرور، برای هر کدوم از این شهرها و قلعههایی که فتح کرده بودن یه مدال افتخار ضرب کردن و تمام نظامیان دخیل توی این ماجرا پاداشهای سلطنتی گرفتن.
کیسینجر در کتاب چین برخورد خشونت آمیز بریتانیا و چین در جنگ تریاک رو کامل توضیح داده.
خلاصه کتاب چین کسینجر رو توی اپیزود ۵۶ پادکست بیپلاس بشنوید.
مخالفان داخلی جنگ تریاک در بریتانیا
البته نخست وزیر بعدی بریتانیا، ویلیام یوئرت گلدستون خیلی تند و تیز کوبید این حرکت بریتانیا رو. گفت تریاک دادید که قدرت بگیرید؟ ایشون سیاستمدار لیبرالی بود، یه کم هم پیش مردم محبوبیت و کاریزما داشت، شدیدا خشونت بریتانیا رو محکوم کرد. میگفتن خواهرش هلن هم اعتیاد به مواد مخدر داشته و یعنی یه مشکل شخصی هم با مساله احتمالا داشت، گفت ارتش رو فرستادید برای پیشرفت کشور ولی یک ننگ ابدی برای بریتانیا ساختید که از خدا بترسید و خلاصه که این انتقادات داخلی هم در بریتانیا وجود داشت.
که تریاک اکبر بود زهر دوست*
اما بریتانیا به راحتی دست از هنگ کنگ نکشید و در سال 1898 یعنی 38 سال بعد از جنگ دوم تریاک دوباره با چین نشستن و معاهدهای رو امضا کردن که به موجب اون در واقع هنگ کنگ به صورت اجاره 99 ساله در استعمار بریتانیا در اومد و بریتانیا هم خیلی انگیزه داشت که به عنوان پایگاه قدرتش در شرق و اون هم در دل چین مراقبش باشه. در سال 1911 دانشگاه هنگ کنگ رو به عنوان اولین دانشگاه اون منطقه ساختن، فرودگاه ساختن، خیلی مراقب بودن در طول جنگ چین و ژاپن در سال 1937، ژاپن به سراغ هنگ کنگ نیاد و اعلام بیطرفی کرد که البته بالاخره ژاپن چند سال بعدش آمد. در سال 1941 به هنگ کنگ حمله کرد و تقریبا چهار سال در اشغال ژاپن بود تا این که بریتانیا دوباره پسش گرفت.
در سال 1984 چین و مارگارت تاچر که نخست وزیر وقت بریتانیاست یک اعلامیه مشترک دادن که طبق قرار قبلی در زمان مشخص شده هنگ کنگ رو به چین برمیگردونیم. چین هم الان دیگه جمهوری خلق چینه و موج مهاجرت از هنگ کنگ شروع شد. مردم میرفتن به کشورهای دیگه چون از حاکمیت چین میترسیدن، میگفتن هر چی ساختیم نابود میشه کیفیت زندگی میاد پایین، حقوق شهروندی دیگه معنی نداره و بیشتر از نیم میلیون نفر از ترس حاکمیت چین از هنگ کنگ مهاجرت کردن.
این بود ماجرای جنگ تریاک که باعث شد هنگ کنگ از چین جدا بشه.
*از یکی از غزلهای سعدی که میفرمایند: ز دشمن جفا بردی از بهر دوست / که تریاک اکبر بود زهر دوست
تصویر اصلی یادداشت را از ویدیوی جنگ تریاک برای کلاس هشتم برداشتم.
باوجود این که موضوع جالب و خوبی بود، اما نگارش متن در سطح بسیار نازل و ضعیفی بود. ای کاش با یک ویراستار حرفهای در سطح پادکستهاتون همکاری میکردید تا متنهای منتشر شده در سطح مقبولی قرار داشته باشند
سلام دوست من
این نوع نگارش محاورهای ارتباط بهتری به من خواننده میده و سریعتر مطلب رو درک میکنم و از روش میگذرم. حتی تمام متن رو با لحن و گویش آقای علی بندری پیش بردم و مثل این بود که دارم به یه پادکست گوش میدم. لزومی نداره برای رسوندن یه موضوع از متون ثقیل و نگارش خیلی حرفهای استفاده بشه!
منم دقیقا با نظر سیمین موافقم، اینجور لحن های ساده و دوستانه باعث میشه که متن به خوبی توی ذهن هک بشه و همه چی ملموس تره.
به نظر من این متن ساده و بدون تکلف بود و بیانگر عمق مطلب و هنوز جای ادامه داره. و برای کسی که تو چین زندگی میکنه روشن میکنه علت برخورد های کنونی چین رو با غرب . ممنون بابت نشر اون و بهترین ها رو براتون امیدوارم
عالی بود، لذت بردم، متن خیلی خوب بود و اصلا خسته کننده نبود، موضوع هم موضوع جالبی بود
اره عالی بود منم لذت بردم
نکته جالبی که در جریان این جنگ ها و جنگهای ژاپن و روسیه و قبلتر جنگ بریتانیا با فرانسه وجود داره حمایت مالی و تجهیزاتی خانواده روچیلدها هست که بانک HSbc رو اول در هنگ کنگ تاسیس کردن بعدا هد کوارترش اومد انگلیس.
جالبتر اینکه ترامپ که در 2004 عملا ورشکسته شده بود توسط این خانواده نجات داده شد. البته الان با نتانیاهو و یه شریک ترکیه ای که اسمش یادم نیست در منطقه جولان اشغالی به استخراج نفت شیل مشغولن. و جراد کوشنر که واسطه این پیمان بود از باباش از دوستان نزدیک یعقوب(جیکوب) روچیلده
درمتن گفته شده امریکا هم به کمک انگلیس امد ولی درادامه وبعدازشکست چین دیگه ازامریکا هیچ حرفی نیست بنظرمی رسدکه امریکا دراین جنگهاکمکی به انگلیس نکرده ونویسندهازروی غرض امریکا رااضافه کردن
امریکا هم بود، کلی رمان انگلیس فرانسوی (مالرو و بقیه) و یا فیلم سینمایی از حضور امریکایی ها هست جنگ سختی هم بود، امریکا با دو بمب اتمی ژاپن را از هنک گنگ بیرون کردو….
اگرچه غرب پیروز شد اما چین بعدها قدرتمند شد، هم هنگ کنگ را پس گرفت هم رقیب پر قدرتی در اقتصاد شده است
اما انگلیس و امریکا اگر چه سود کردند اما زیر بنای توسعه و تمدن را به مستعمرات بردند و اباد سازی هم کردند.
من در این مورد ارائه داشتم داشتم دنبال مطلب میگشتم که سایت شما رو دیدم
از نگارشتون واقعا لذت بردم