در اپیزود ۲۷ پادکست بیپلاس، خلاصه کتاب امپراتور همه بیماریها را شنیدیم. از سرگذشت سرطان و اتفاقهایی شنیدیم که منجر به شناخت بیشتر این بیماری شد. نام یکی از این ماجراها، توجه من را جلب کرد دربارهاش بیشتر خواندم و در نهایت، با پروندهای طولانی، غمانگیز و مرگبار روبهرو شدم که منجر به دگرگون شدن قوانین کار در آمریکا شد: پرونده دختران رادیومی.
نویسنده: شیرین شاطرزاده
داستان تولد رادیوم
داستان کشف پرتوزایی را در کتابهای درسی خواندهایم: هانری بکرل به صورت اتفاقی این پدیده را در سال ۱۸۹۶ کشف کرد. ماری و پیر کوری نیز در شناخت بیشتر پرتوزایی و عناصر پرتوزا به بکرل پیوستند و عنصر رادیوم در سال ۱۸۹۸ کشف شد.
درخشندگی فلز رادیوم در تاریکی از اولین خواص کشفشده آن بودند؛ اما خطرات آن برای سلامتی بلافاصله شناخته نشد. ماری کوری، یکی از کاشفان رادیوم، در نهایت در اثر کمخونی شدید ناشی از پرتوزایی از دنیا رفت. همسرش پیر هرچند در سنین جوانی در اثر یک تصادف کشته شد، پیش از تصادف عوارضی را تجربه کرد که امروز میدانیم آثار قرار گرفتن در معرض عناصر پرتوزا هستند.
تاخیر در شناخت خطرات رادیوم باعث شد که این عنصر به سرعت به صنعت و پزشکی راه پیدا کند. پرتوزایی به عنوان پدیدهای شناخته شد که پزشکان میتوانستند از آن برای درمان سرطان استفاده کنند. این موضوع رادیوم را تبدیل به یک عنصر جادویی در اوایل قرن ۲۰ تبدیل کرد.
در صنعت هم خیلی زود ساخت وسایل درخشندهای که با رادیوم نقاشی شده بودند آغاز شد. از جمله این وسایل، ساعتهایی بودند که صفحههای آنها به رادیوم آغشته بود و در تاریکی میدرخشیدند. در میان انواع گجتهایی که امروز با آنها سروکار داریم شاید یک ساعت شبنما خیلی پیشپاافتاده به نظر بیاید؛ اما در آستانه قرن بیستم این مدل ساعت به عنوان یک گجت جذابیت خاص خود را میان مردم داشت.
کارخانه رادیوم ایالات متحده
اوایل قرن ۲۰ میلادی بود که پای ساعتهای درخشنده به ایالات متحده هم باز شد. مجموعهای به نام کارخانه رادیوم ایالات متحده در سال ۱۹۱۴ تولید این ساعتها را آغاز کرد. اعداد درخشنده باید با مخلوطی از رادیوم، آب و صمغ عربی روی صفحه ساعت نقاشی میشدند. طبعا رادیوم ایالات متحده برای انجام این کار نیاز به تعداد زیادی کارگر داشت. این کارگرها موظف بودند اعداد کوچک و ظریفی را روی صفحههای ساعت بکشند.
رادیوم ایالات متحده برای استخدام کارگران، این آگهی را منتشر کرد: «از بانوان بالای ۱۸ سال برای انجام کار در یک استودیو دعوت به عمل میآید.»
خیلی زود تعداد زیادی از دختران جوان برای کار به این کمپانی مراجعه کردند. بعضی از آنها هنوز ۱۸ سال هم نداشتند و برای به دست آوردن کار خود را بزرگتر جا میزدند. موقعیت شغلی رادیوم ایالات متحده از چندین نظر برای دختران و زنان جذاب بود: نسبت به سایر کارهای در دسترس برای زنان کار تمیزتر و کمخطرتری بود، حقوق به نسبت خوبی داشت و از همه مهمتر: کارگران میتوانستند با عنصر جادویی رادیوم از نزدیک کار کنند.
دختران جوان مشغول به کار شدند. آنها برای نقاشی کردن اعداد از قلمهایی بسیار کوچک و باریک استفاده میکردند. مخلوط دارای رادیوم و صمغی که به کار میرفت، باعث میشد که نوک هر قلم بعد از نوشتن هر عدد روی صفحه ساعت، سفت شود و تیزیاش را از دست بدهد. ظرفهای آبی برای خیس کردن قلمها در دسترس بود اما آب آنها برای صرفهجویی طی روز تعویض نمیشد و خیلی زود دخترها نمیتوانستند از آن آب برای تیز کردن نوک قلم استفاده کنند. این موضوع، شروع کابوس دختران رادیومی بود: مسئولان کارخانه دخترها را تشویق میکردند تا برای صرفهجویی در مواد اولیه و سریعتر شدن کار، از آب دهانشان برای خیس و تیز کردن نوک قلم استفاده کنند!
هر دختر روزانه ۲۰۰ ساعت را نقاشی میکرد و برای تکتک اعداد روی ساعتها، باید قلم را با لبهایش خیس و تیز میکرد. بدن ترتیب، دخترها روزانه ۳۰۰۰ بار دهان و دستگاه گوارش خود را به رادیوم آلوده میکردند.
فاجعه به اینجا ختم نمیشد. رادیوم، معجزه قرن بود. دخترها عاشق این بودند که صورت و دستان خود را با رادیوم نقاشی کنند تا بعدا در تاریکی بدرخشند. به آنها گفته شده بود که رادیوم کاملا بیخطر است و حتی اگر مقداری از آن را ببلعند مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد.
دختران رادیومی در حالی ماده پرتوزا را میبلعیدند که کارکنان رده بالاتر و مدیران کارخانه، هنگام کار با رادیوم از تجهیزات ایمنی استفاده میکردند.
دخترانی با فک رادیومی
با گذر زمان، استفاده مکرر از رادیوم آثار خود را نشان داد: دختران رادیومی یکی پس از دیگری مریض میشدند و میمردند. علائم بیماری آنها بسیار متنوع و البته دردناک بود. پوسیدگی شدید دندانها، عفونت لثه و فک، مشکلات گوارشی، کمخونی شدید، تحلیل رفتن استخوانها و شکستن آنها، سرطان و سقط جنین تنها چند مورد از فهرست طولانی مشکلاتی است که دختران رادیومی به آن دچار شدند.
از شایعترین مشکلات این دخترها، عارضهای بود که به «فک رادیومی» مشهور شد. دندانهای دخترها یکی پس از دیگری پوسیده میشدند. دخترها به دندانپزشک مراجعه میکردند و دندانپزشک نیز دندانهان آنها را یکی پس از دیگری میکشید. اما این کار کمکی به بهبود درد دخترها نمیکرد. لثه و فک آنها همچنان دردناک بود. کمکم دندانهای آنها یکی پس از دیگری میافتادند. در مراحل پیشرفته بیماری، دندانپزشک موقع کشیدن دندان متوجه میشد که تکههایی از فک نیز همراه با آن بیرون میآید. در یک مورد گزارش شده است که کل فک پایین یکی از دختران رادیومی هنگام کشیدن تنها یک دندان از جا درآمده است. دندانپزشکها از توجیه این پدیده عاجز بودند. گویی عاملی از درون مشغول فاسد کردن فک بیماران آنها بود اما کسی نمیدانست این عامل دقیقا چیست و چگونه میتوان جلوی آن را گرفت. فاسد شدن و خونریزی فک و دهان ادامه پیدا میکرد و در نهایت منجر به مرگ میشد.
شک به رادیوم
مشکل عجیب دختران رادیومی و مرگ دردناک آنها به تدریج توجه خود این دختران و پزشکهای آنها را به خود جلب کرد. شک اولیه پزشکها و دندانپزشکها به سفلیس بود. یک بیماری مقاربتی که در آن زمان بسیاری به آن مبتلا میشدند. مشکل اینجا بود که تست سفلیس دختران رادیومی در مراحل اولیه بیماری منفی میشد و تنها در مراحل حاد بود که نتیجه تست آنها تغییر میکرد.
کمکم پزشکها فهمیدند که بیماران جوانشان در یک چیز مشترک هستند: همه آنها زمانی در رادیوم ایالات متحده مشغول به کار بودهاند. بازرسیهای کارخانه شروع شد اما بازرسها شواهدی از ماده سمی (فسفر، اسید و …) که ممکن بود ایجاد بیماری کند پیدا نکردند. با این حال تعداد دخترانی که به فک رادیومی (یا نکروز رادیومی) مبتلا میشدند در حال افزایش بود. در این مرحله بود که پزشکان به تدریج این جمله را در گزارش خود از وضعیت دختران رادیومی ثبت کردند: ممکن است رادیوم علت اصلی بروز نکروز فک باشد.
یک مبارزه سخت برای تغییر قانون کار
یکی از دختران رادیومی به نام مارگریت کارلو، نخستین مورد شکایت را در سال ۱۹۲۵ علیه رادیوم ایالات متحده ثبت کرد. هرچند احتمالا نمیدانست که یک سال بعد خودش نیز از دنیا خواهد رفت و پروندهای که آغاز کرده است تا بیش از یک دهه بعد ادامه خواهد یافت.
مبارزه دختران رادیومی و رادیوم ایالات متحده، سخت و نابرابر بود. مسئولان کمپانی، مرگ دختران را به گردن سفلیس میانداختند. از سوی دیگر بسیاری از دخترها به خاطر شرایط اقتصادی و از دست ندادن شغلشان حاضر به شهادت دادن نبودند.
در دهه ۱۹۳۰ تعداد زنان جوانی که از دنیا میرفتند چنان زیاد شد که توجه عمومی را به این پرونده جلب کرد. سرانجام، دختران رادیومی در اواخر همین دهه پیروز شدند. رادیوم ایالات متحده محکوم به پرداخت غرامت شد؛ هرچند که نقاشی ساعتها با استفاده از دست را تا سال ۱۹۴۷ متوقف نکرد.
سرانجام دختران رادیومی
پیروزی دختران رادیومی به آسانی به دست نیامد. بسیاری از آنها از دنیا رفتند و خانوادههایی داغدار را به جا گذاشتند. برخی سقط جنینهای مکرر و دردناک را تجربه کردند. تعدادی هم در سنین جوانی دچار مشکل خاصی نشدند اما در پیری بیماریهایی مانند مشکلات دستگاه گوارش را تجربه کردند که نتیجه مستقیم کار با رادیوم بود.
با این حال، دستاورد پرونده بسیار زیاد بود: تغییرات مهمی در قوانین کار انجام شد و کارگران این حق را یافتند که از محل کارشان به جرم فراهم نکردن شرایط ایمنی و بهداشت، شکایت کنند. همچنین کارخانههایی که با رادیوم کار میکردند موظف شدند لوازم ایمنی از جمله لباس مناسب و دستکش را فراهم کند.
پژوهشهایی درباره حداکثر دوز امن رادیوم برای بدن انسان نیز انجام شد.
امروز، رادیوم در مواردی از جمله پزشکی و درمان سرطان همچنان کاربرد دارد. هرچند استفاده از آن در ساعتهای شبنما و درخشنده حذف شده است تا مواد کمخطرتر فلوئورسانس جای آن را بگیرند.
اکثر دختران رادیومی نیز از دنیا رفتهاند. نام و عکس بعضی از آنها را میتوانید در سایت دختران رادیومی ببینید.
- تصویر این نوشته پوستر تئاتر دختران رادیومی است کاری از Rebecca Marzalek-Kelly که از سایت خانه تئاتر برداشتم.
- برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردیم:
۱- https://www.npr.org/2014/12/28/373510029/saved-by-a-bad-taste-one-of-the-last-radium-girls-dies-at-107
۲- http://theradiumgirls.com/
۳- کتاب The Radium girls: the dark story of America’s shining women