در خبرنامه‌ی بی‌پلاس حرف‌هایی رو که در خود پادکست زدیم ادامه می‌دیم. گاهی از نویسنده‌هایی می‌گیم که کتاب‌هاشون رو در پادکست معرفی کردیم، گاهی کتاب‌هایی رو معرفی می‌کنیم که شبیه یا در راستای کتاب‌های معرفی شده هستند و گاهی هم حرف‌های دیگری می‌زنیم درباره‌ی موضوعات پادکست.

منشا قدرت، شکوفایی و فقر ملت‌ها کجاست؟

پاسخ به این سؤال از نظر نویسنده کتاب "اسلحه، میکروب و فولاد: سرنوشت جوامع بشری"، می‌شه جبر جغرافیایی! با این کتاب و ایده نویسنده‌اش در اپیزود بیست و سوم بی‌پلاس آشنا شدیم. نویسنده کتاب جارد دایموند، استاد جغرافیا و فیزیولوژی در دانشگاه کالیفرنیا است. کتاب سال ۱۹۹۷ منتشر شد و سال ۱۹۹۸ پولیتزر برای بهترین کتاب غیرداستانی و Aventis برای بهترین کتاب علمی گرفت. انجمن جغرافیای ملی (National Geographic Society)  بر اساس این کتاب مستندی تولید کرد که سال ۲۰۰۵ از شبکه پی بی اس پخش شد.
 

دایموند می‌گه تفاوت‌های زیست محیطی باعث شکاف در قدرت و فناوری بین جوامع انسانی شده و بعد چرخه بازخورد، این شکاف را تقویت کرده. یعنی چی؟ یعنی سکونت در جغرافیای بهتر باعث پیشرفت تکنولوژی می‌شه و برتری تکنولوژی باعث پیشرفت‌های بیشتری می‌شه که باز هم پیشرفت بیشتری می‌آره.
 
این جغرافیای بهتر کجا می‌شه؟
جواب یک کلمه‌ای می‌شه اوراسیا. از نظر دایموند اوراسیا دو مزیت زیست‌محیطی داره که باعث شدن کشاورزی در این محدوده‌ی جغرافیایی زودتر توسعه پیدا کنه.
بعد از آخرین عصر یخبندان، با اختلاف زیادی، بهترین بذرهای وحشی و حیوانات رام شدنی تقریباً بزرگ (مثل بز، سگ،…) در طبیعت اوراسیا پیدا می‌شده. این شرایط باعث شده اهالی این منطقه مخصوصاً  «آسیای جنوب غربی» (تقریباً بین‌النهرین و ترکیه) برای کشاورزی دسترسی داشته باشن به مناسب‌ترین مواد اولیه. درباره‌ی حیوانات رام شدنی هم بقیه‌ی مناطق تقریباً هیچ حیوان رام شدنی دیگه‌ای نداشتن. برای همین امتیاز بوده که اینجا می‌شده بز و سگ رام کنن.
  اما مزیت دیگه‌ی اوراسیا اینه که محور شرقی-غربی‌اش یک منطقه بسیار وسیع با عرض جغرافیایی مشابه هست. این ویژگی باعث شده آب و هوای متشابه داشته باشه. برای مردم اوراسیا هم به مراتب ساده‌تر بود که شروع به استفاده از گیاهان و حیواناتی بکنن که از قبل در جاهای دیگه‌ی اوراسیا اهلی شده بودن.
برای اینکه بهتر درک کنیم که این ویژگی چرا مزیته، باید اوراسیا را با قسمت‌های دیگه مقایسه کنیم. مثلاً محور شمالی-جنوبی آمریکا و تا حدی آفریقا. تنوع گسترده آب و هوا نمی‌ذاشت اهلی کردن گیاهان و حیوانات در کل این قاره‌ها اتفاق بیفته.
کشاورزی که پیشرفت کرد امکان توسعه فناوری از جمله فناوری نظامی فراهم شد و شکل جنگ‌ها بعد از توسعه فناوری تغییر کرد. جنگ‌ها چیز جدیدی نیستند که توسط اروپایی‌ها به‌وجود آمده باشه. مردم تقریباً همیشه درگیر جنگ بودن. گروه‌هایی از مردم با گروه‌های همسایه خودشون رقابت می‌کردن و هر گروهی از مزیت خودش برای از بین بردن رقبا استفاده می‌کرد. پس اونایی که کشاوزرای بهتری بودن به فناوری نظامی بهتری هم دسترسی داشتن و جنگنده‌های برتری هم بودن.
دایموند معتقده، از نظر سلامت هم کشاورزان اوضاع بهتری داشتن. چون کشاورزها با حیوانات اهلی‌شون زندگی می‌کردن نسبت به خیلی از بیماری‌های مشترک بین دام و انسان (مثل آبله) ایمنی پیدا می‌کردن و در اثر همه‌گیری‌های بیماری‌های عفونی کمتر آسیب می‌دیدن.
مشکل نگاه دایموند چیه؟
 نگاه دایموند به دلیل قدرت ملت‌ها جبر‌گرایانه است. اگر بخوایم بسته به مکانی که به دنیا می‌آییم، فقیر یا ثروتمند بشیم معنی‌اش اینه که کار زیادی برای قدرتمند شدن نمی‌شه انجام داد. پس انسان‌ها در برابر جبر جغرافیایی خیلی کاره‌ای نیستند!
 اما اجازه بدین جواب ایشون رو به این انتقاد ببینیم. دایموند جواب می‌ده که با بررسی شواهد می‌شه گفت کارها‌یی هست که می‌تونیم با انجام دادنش به جبر جغرافیایی غلبه کنیم. مثلاً به مالزی، سنگاپور، تایوان نگاه کنیم. اونا تشخیص دادن كه بزرگترین منشا ضررشون وضعیت بهداشت عمومیه. حتی یکی از اصلی‌ترین ریشه‌‌های فقرشون رو همین وضعیت بهداشت عمومی می‌دونستن. برای همین نگفتن این بیماری‌های گرمسیری برای ما اجتناب ناپذیره. و کاریش نمی‌شه کرد. به جاش روی درمان این بیماری‌ها سرمایه گذاری کردن. نتیجه، امروز تقریباً کشورهای ثروتمندی هستن. پس فقر چیزیه که می‌شه براش کاری کرد.
دایموند توضیح می‌ده که مردم دچار این سوء تفاهم هستن که جغرافیا به معنای جبرگرایی محیط زیسته. کشورهای فقیر محکوم به فقیر بودن هستن و فقط باید تسلیم این جبر بشن! اما امروز، دانش، قدرته. پس وقتی که بدونیم چه چیزی باعث فقیر شدن می‌شه، می‌تونیم از این دانش برای مبارزه با عامل فقر، تغییر وضعیت و حتی ثروتمند شدن استفاده کنیم.
البته نقد‌های دیگه‌ای هم به کار ایشون شده. از طرف منتقدانی که میگن جناب دایموند فاقد دانش مردم شناسیه، در نتیجه دانش درستی درباره فرهنگ و روابط انسانی در محیط‌هایی که راجع بهشون حرف زده نداره. برای همین هم نتونسته برای توضیح دلایل توسعه و عدم توسعه جوامع از ترکیبی از نظریات مختلف استفاده کنه. همه توضیحاتش میتنی بر نظریه ماتریالیسم فرهنگیه که ممکنه درست باشه ولی برای توضیح موضوع پیچیده‌ای مثل علل توسعه ملت‌ها کافی نیست.  

 

چرا فکر می‌کنیم لازمه این چیزها رو بدونیم؟

نظریه‌ی دایموند هم جواب قطعی به علت پیشرفت و عقب ماندگی ملت‌ها نمی‌ده. اما تلاشیه برای توضیح علل توسعه. هرچقدر جواب‌های بیشتری برای یک سؤال داشته باشیم با دید بازتری می‌تونیم به مسئله فکر کنیم. این جواب کنار جواب عجم اوغلو به ما کمک می‌کنن تا دیدمون بازتر باشه.

نویسنده: آمنه محمدی
بیشتر بخوانید: ۱، ۲، ۳
اگر این خبرنامه برای شما فوروارد شده اینجا می‌تونین عضو بشین.
Instagram
Email
Website
شما این ایمیل رو دریافت می‌کنید چون در خبرنامه‌ی بی‌پلاس عضو شدید. اگر تمایل به دریافت این ایمیل‌ها ندارید می‌تونید عضویتتون رو از اینجا لغو کنید.

Copyright © 2018 Bplus podcast, All rights reserved.
 
Our maili 1050 Hoff
Oslo, Norway 0218
Norway






This email was sent to *|EMAIL|*
why did I get this?    unsubscribe from this list    update subscription preferences
*|LIST:ADDRESSLINE|*