خلاصه کتاب میرایی یا مرگ با تشریفات پزشکی (Being Mortal)
کتاب میرایی به فارسی با عنوان “مرگ با تشریفات پزشکی” منتشر شده. میرایی دربارهی روزها و موقعیتهایی است که خیلی دوست نداریم به آنها فکر کنیم. چه به عنوان فرد و چه به عنوان اجتماع.
روزها و موقعیتهایی گریزناپذیر که دیر یا زود با آنها مواجه میشویم. اما همین فکر نکردن به این موقعیتها حسابی به ضرر ما و اطرافیانمان تمام میشود. روزهایی که در سالمندی تجربه میکنیم یا موقعیتهای نزدیک به مرگ. در اپیزود ۱۹ پادکست بیپلاس در خلاصه کتاب میرایی از این موضوع حرف زدیم.
چرا کتاب میرایی را پیشنهاد میکنیم؟
ما دربارهی مرگ کم حرف میزنیم، یا تقریبا اصلا حرف نمیزنیم. همینطور دربارهی اینکه از زندگی چه چیزی میخواهیم و اولویتهایمان چیست. درست در شرایطی که چیزی واقعیتر از مرگ نداریم و قطعا اتفاق میافتد. وقتی دربارهی اولویتهای زندگی با دوستان و عزیزانمون صحبت کنیم، متوجه میشویم که از زندگی چه میخواهیم. این گفتگوها تصمیمگیری را در مواجهه با شرایط سخت، راحتتر میکند. کتاب مرگ با تشریفات پزشکی یا میرایی به ما میگوید چرا باید دربارهی اولویتهایمان در زندگی صحبت کنیم. و این صحبتها کی و کجا به کارمان میآید.
نویسنده کتاب میرایی کیست؟
آتول گوانده نویسندهی هندی تبار کتاب میرایی، حرفهی اصلیش پزشکیست. جراحی که نویسندهی پرکار نیویورکر هم هست و به عنوان محقق و نویسندهی فعال حوزهی سلامت جوایز مختلفی گرفته است. آتول گوانده برای کتاب میرایی بیش از ۲۰۰ مصاحبه با آدمهای مختلف انجام داده و از تجربیاتی که به عنوان پزشک، با بیماران خود داشته هم استفاده کرده. یکی از ملموسترین تجربیاتش، هنگام مواجه با پروسهی سالمندی و مرگ پدرش بود. گوانده لحظههای خاصی از این تجربه را هم برای توضیح ایدهاش در کتاب آورده.
خرید کتاب میرایی
کتاب میرایی در سال ۹۸ با عنوان مرگ با تشریفات پزشکی منتشر شد. برای خوندن این کتاب لینکهای خریدش رو توی صفحه از کجا بخریم ببینید.
ادامه ای پرشور از شما و…
عالی بود
عالی بود فقط مشکل جایی شروع میشود که نتوانیم به اطرافیان بفهمانیم که نمیخواهیم به ضرب و زور ما را زنده نگه دارند. یعنی توانایی نداشته باشیم برای خودمان تصنیم بگیرین
دقیقه ۴۱:۳۰ اگه اشتباه نکنم میگه «مواجهه کردن». اگه اینطوره و خطای شنیداری من نیست: «مواجه کردن» درسته. مواجهه = رویارویی، مواجه = رویارو (متناظر و هموزنش: معادله/معادل)
آفرین به شما.نشون دادی خیلی با سواد هستی.یکساعت بدون تپق حرف زدن رو نادیده میگیری و سر یک کلمه میام توی جای عمومی سوادت رو جار میزنی؟
میتونی ایرادات اینچنینی رو شخصا برای ایشون بفرستی.
بازم آفرین به شما.
شما از اونایی نبودی که توی کلاس بلند میشدی به معلم میگفتی: خانوم دیکته نمیگید امروز؟!خانوم امروز امتحان داشتیما؟ نبودی؟؟
قطعا بودی.شما یادت نمیاد.اما رفتارت دقیقا نقشه ی آنچه بودی و هستی رو نشون میده.
برو جوجه ایراد به خودت بگیر
مواجهه کردن هم درسته
شما باید مینوشتی مواجهِ کردن که پس درست در پادکست هم تلفظ شده 🙂
البته قصد جسارت ندارم فقط این ه که در نوشتار بجای کسره به انتهای همه کلمات میچسبونیم منو دیوونه میکنه.
خیلی جالب بود حرف اون آقا که میگفت:
ما برای خودمون اختیار قاعل میشیم ولی وقتی برای دیگران تصمیم میگیریم مساله ای که مهم میشه ایمنیه. انگار دوست داریم بقیه امن باشن و تصمیمات پر مخاطره نگیرن یا براشون نگیریم. شاید ترس از دست دادن اونهاست که اینطور خودخواهانه عمل میکنیم. شایدم دوست داریم اختیار در انحصار ما باشه. یا برای دیگران رییس بازی در بیاریم. در هر صورت هر چه که هست جمله جالبی بود و به نظرم واقعیه. اون ما واقعا ما هستیم.
بله این قسمتش نظر من رو هم جلب کرد بخصوص درمورد بچه هامون
اقا بندری و همکاران, مثل همیشه, از این بهتر نمیشد گفت. 🙏
باسلام خدمت شما جناب بندری” سخنگو ی توانا و بینظیر . و تمامی همکاران دوست داشتنیتان در این سایت فوق العاده
من فردی ۵۲ ساله هستم. ضمن اینکه تقریبا تمامی اپیزودهای شما را با جان ودل گوش میکنم” میخواستم در مورد این اپیزود اخیر(میرائی) عرض کنم که واقعا دوران پیری و مرگ همانطور که فرمودید” جزئ لاینفک زندگی ما و گریزی ازآن نیست. پس چه بهتر که قدر یکدیگر را بدانیم و از لحظه لحظه های زندگی بهره برده و به هم عشق بورزیم.قدر سالمندان را بدانیم و ازکنار آنها بودن خودمان لذت برده و به آنها نیز اجازه دهیم تا حد امکان” زندگیشان با کیفیت بوده و از آن لذت کافی ببرند. ( عمر شیشه است و مرگ “سنگ)برای همه همنوعانمان در ساسر گیتی “دعای خیر وسلامت وشادابی و فراوانی رزق داشته باشیم. چرا که بنطر من هدف از خلقت” چیزی جز عشق ورزیدن و محبت و همدلی نیست. بیائید با هر توانی که داریم سعی کنیم دنیایمان جای بهتری برای زندگی شود. ارادتمند همگی شما اکبر بنائیان
کیفیت صدا خوب نبود متاسفانه
از اون اپیزودهایی که خیلی بهم چسبید.
ممنون
خیلی خوب بود.
اعتقاد من اینه که مرگ و زندگی دو نقطه ۰و ۱ نیست. و همیشه یک چیزی بین ۰ تا ۱ هست. به یه دوستی گفتم که هر وقت سر زانوهات به خاطر بازی و ورزش زخم نشد بدون که یه بخشی از وجود تو مرده.
این یک مثال ساده بود. در ابعاد مختلف زندگی و به خصوص در ابعاد روانی خیلی ها، خیلی وقت پیش مرده اند. واقعا اگه زندگی با کیفیت و دلخواه نباشه دیگه کمیت به جه دردی میخوره؟
نمیدونم خودتون متوجه شدین یا نه؟ در اکثر اپیزودهای چنل بی یک شخصیت اولی وجود داشت که همین فلسفه زندگی رو داشت. یکی مثل ال چاپو، احتمالا اینطوری فکر میکرده که اگه قدرتمندترین خلافکار جهان نباشم دیگه زندگی کردن به چه دردی میخوره؟! و گرنه خیلیهاشون بودن که بعد از به دست اوردن مقادیر زیادی پول میتونستن فرار کنن و تا مدت زیادی با همون پول کیف کنن.
عجب اپیزودی بود. کاش میشد یه علامت “فوری و خیلی مهم” بالا اپیزودتون میزدین. بررسی کردن اینکه ما یه روزی میمیریم و قرار هست که تموم بشه، میتونه زندگی خیلی ها رو عوض کنه. خیلی از آدما خیلی از کارها رو نمیکنن تا بعدا زندگی بهتری کنن و این روند و فرمول مدام در حال تکرار شدن است.
یه دیالوگی هست از آل پاچینو که میگفت: اگه همیشه غذای سالم بخوری؛ مرتب ورزش کنی و اصلا لب به سیگار نزنی، تندرست خواهی مرد!
یه کم کلماتش تیز هست ولی مفهوم جمله بسیار پندآموز و مرتبط با مطلب همین اپیزود است.
سلام
مطالب این اپیزود منو تحت تاثیر قرار داد ، به ویژه اون بخش که نویسنده میگه وقتی اطرافیان بیمار وقتی تلاش میکنن تا با وجود همه سختی ها و رنج ها ، بیمار رو تا آخر لحظه ممکن زنده نگه دارن ، ممکنه خودشون بعدا مبتلا به افسردگی بشن. من این تجربه رو راجع به بیماری و مرگ مرحوم پدرم داشتم… پدر من سالها بیمار بود و مشکلات بینایی و حسی و حرکتی داشت اما من فکر می کردم بابا باید سالهای بیشتری رو زنده بمونه و کنارمون باشه در حالی که خودش سالها کارهای دقیق فنی و اندازه گیری های خاص قالب سازی انجام میداد و قطعا براش خیلی سخت بود که علاوه بر از دست دادن توانایی های حسی و حرکتی ، دچار مشکلات بینایی هم شده باشه. من از رنجی که اون می برد خبر نداشتم و نهایت تلاشم رو برای زنده بودن و شاد نگه داشتنش می کردم. وقتی که یک روز خیلی ناگهانی و در عرض کمتر از ۴۰ دقیقه فوت شد ،اونم در حالی که فقط من کنارش بودم و نفس آخرش رو بین بازوهای من کشید ، ضربه روحی خیلی بدی خوردم و هنوز هم فکر می کنم نتونستم با مرگش و نبودنش کنار بیام. مرتبا به وسایل کارش و یادگاری هاش نگاه میکنم ولی به این فکر می کنم که شاید علی رغم تلاش های من ، خودش می خواست که کارهایی که دوست داره بیشتر انجام بده و غذاهایی که بهش می چسبید رو بیشتر بخوره بدون اینکه زیاد نگران نمک و چربی باشه و یا داروهای کمتری رو بخوره و هزینه کمتری رو به خاطر بیماری به خودش و ما تحمیل کنه. فک می کنم که این اپیزود به من یاد داد دست کم در مورد کمیت روزهای زندگیم و همچنین کیفیت اونا بیشتر فکر کنم و تصمیم های بهتری بگیرم و به قول نویسنده ، تصمیم بگیرم که دلم میخاد به خاطر چه چیزهایی بیشتر زنده بمونم .
سلام سلام خسته نباشید میشه لطفا موزیک اینترو رو عوض کنید یاد برنامه های علمی آموزشی صدا سیما که عصر جمعه میذاشت میوفتم مرسی
سلام و خدا قوت…
این اپیزود بسیار عالی بود..من خیلی یاد گرفتم.
سلام..خدا قوت! بسیار عالی بود.توانمندی آقای بندری در ارائه ی جذاب کتاب ستودنیست. راستی این کتاب ترجمه فارسی نداره؟
کتاب به فارسی ترجمه شده. در صفحهی از کجا بخریم میتونید ببینید و تهیه کنید.
https://bpluspodcast.com/where-to-buy/
سلام کارتون واقعا عالیه . من شما رو از چنل بی دنبال میکنم . ولی خیلی حیفه که تو بی پلاس فعالین و چنل بی رو رها کنین . چرا اپیزود جدید منتشر نمیکنین؟ کف کردیم .
ممنون خیل عالی و جالب بود. به خصوص اینکه متوجه شدم ما درمورد خودمون ریسک های زیادی میپذیریم ولی وقتی میتونیم اعمال قدرت کنیم اجازه نمیدیم عزیزانمون این تصمیم ها رو برای خودشون بگیرن!
سلام آقای بندری و همه ی دوستان
این اپیزود خیلی لذت بخش بود. گاهی ما خیلی خودرای و جاه طلب میشیم و یادمون میره اون فردی که داریم براش تصمیم میگیریم شاید توان بیان اینکه “اصلا من کمک تورو نمیخوام ” رو نداشته باشه. اغلب افرادی که در زندگی سالمشون توانمند و مفید و قدرتمند بودن ؛ مرگ قدرتمندی رو هم میخوان. اما شاید تا ابد میان افراد و اطرافیانشون بر سر نوع میرایی ، جدل باشه و هرگز نشه کسی رو توجیه کرد که میرایی بفهمه تا اینکه لمسش کنه. اما روشنگری در این باره (همان کاری که شما و این کتاب کردید) خودش کمک بزرگیه به درک اوضاع و آرام شدن.
ممنونم
سلام و سپاس از زحمات تیم خوب BPLUS
یکی از متفاوت ترین پادکست های شما تاکنون بود . بخصوص برای کسانی که تجربه مشابه مرگ عزیزانشون رو داشته باشند.حتما همه ما رو متوجه ی نقطه ی مهم و مغفول مانده از زندگی هممون میندازه. درست یا غلط همه ی ما روزی با مرگ و از دست دادن عزیزامون مواجه خواهیم شد و چشم بر هم زدنی نوبت خودمون هم می رسه. خیلی خوب و مهمه که بیشتر بتونیم در مورد تجربیاتی اینچنینی قبل از رسیدن بهش آشنا بشیم و کمی بیسشتر بش فک کنیم.محیط های اینچنینی چقدر میتونه فرصت مناسبی برای ب اشتراک گذاشتن تجربیاتی از این دست باشه.خیلی خیلی بهتر خواهد بود دنیایی که در آن آدم ها بیشتر بتونن تجربه های یونیک خودشون را در مورد مسایلی تا این حد خاص به اشتراک بذارند.
اول از همه یک خدا قوت خدمت تمام اعضای گروه که تلاش هنرمندانه ای میکنن…
کتاب بسیار خوبی معرفی کردین.مطالبش فکر آدم رو حسابی درگیر میکنه.ممنون از همتون????
موضوع جالبی بود که خودم به شخصه بهش فکر نکرده بودم در مورد نزدیکانم
با نگاهی گذرا به نظرات عزیزان، بنده قبل از خوندن کتاب میخواستم راجع به این موضوع یه اظهار نظری داشته باشم و سعی میکنم بعد از شنیدن پادکست هم نظری داشته باشم و اینارو مقایسه کنم
به نظرم ما مفهومی واقعی و یا حقیقی از مرگ و زندگی نداریم و نخواهیم داشت چون ما محیط به هیچکدوم نیستیم
اما با تمرین بعضی از رفتارها و مکث و سکوت و جابجایی نقشها شاید بشه قابل تحملتر، آرام تر، کم دغدغه تر، زیباتر و… نفس بکشیم.
بشنویم صدای شخصی رو که میگه ولم کنید تا نفس بکشم، میخوام در حدود اختیارات خودم بخورم بنوشم فکر کنم و آزااااد نفس بکشم
راحتی خاصی تو این زندگی وجود نداره (نظر شخصی)، راحتی خاصی هم نمیتونی به کسی هدیه بدی که اگه زرنگ باشی خودت بهش میرسی، با خودمون دوست باشیم و اجازه بدیم خودمون راحتتر نفس بکشیم.
اگه تو تاریکی به بهترین و رنگارنگاترین جای دنیا هم سفر کنیم بازم بدون نور هیچ لذتی ازونجا نخواهیم برد تا با خودمون آشتی نکنیم
پدرم ببخش اگه واسه تصمیماتت خرده ای گرفتم
مادرم عذر میخوام که حتی برای تغذیه شخصی ات برنامه گذاشتم
همسرم بگذر از خطایی که دلیل غرور و کم توجهی ام بود
فرزندم ازینکه برای لحظات شادت، نقش نگهبان بد رو داشتم شرمسارم
نفس رو با رضایت و شادمانی بکشیم
سلام
گفته بودین متنشم میذارین
اونو از کجا باید ببینیم؟
مرسی
سلام من قبلا نصفه گوش کردم . الان چرا دیگه پلی نمیشه ؟
بسیار تاثیرگذار. وجود نازنین و ارزشمندی آقای بندری. آرزوی موفقیت مستدام دارم براتون.
تازه اشنا شدم با بی پلاس و خوشحالم از این بابت .. کتابهای معرفی شده و بیان عالیه مرسی .
داستان مرگ فروید خیلی خیلی به این پادکست میومد مخصوصا که یک روانشناس و روانکاو فوق العاده بود
علی جان بندری ممنون از اینکه من را با قلم بی نظیر مسکوب عزیز آشنا کردی.
“اما کاشان سهراب چیز دیگری بود…”
ابر آروان همکار حکومت برای قطع اینترنت بخصوص در بازه آبان ماه و انتقال سرویسها به ایران بود. نمیشه هم از اون قضایا ابراز ناراحتی کنید هم تبلیغ همدستهای جنایتکاران رو بکنید. امیدوارم که مد نظر قرار بدید
من تازه با پادکست شما آشنا شدم و واقعا در این دو سه تایی که گوش دادم خیلی استفاده کردم و باعث شد دنبال خریدن و خوندن کتاب میرایی برم
یه جمله جالبی اوایل پادکست میگی به این مضمون که ” اگه اون کاری که تو میکنی زندگی معنا داره و مثلا فایده میرسونی اینه … کاری که ما میکنیم چیه واقعا” . به نظرم هر کسی واقعا مهمه که تا جایی که میتونه به بقیه فایده برسونه و حالا اینکه شعاع این چقدر باشه شاید خیلی مهم نباشه، در هر صورت مهم اینه که تلاشش رو کرده. به نظرم پادکست شما یکی از این مصادیقه…
درودبرشمااستادگرامی وارجمند:
من همیشه پادکست های شمارا،می شنوم…البته این اپیزود،درست تمام نقطه نظرهای مرا،درموردرفتن…بیان کرد.
بسیار سپاسگزارم از زحمات بی دریغ جنابعالی. 🙏🌹🌹🌹
این خیلی خوبه که پولمون رو وقتی دیگه علم و پزشکی کارآیی کافی در اون شرایط رو نداره و ناکام هست، در جیب پزشکان برای پودارتر شدنشون نریزیم، کمک نکنیم به پزشکان شیاد و مافیای پزشکی و دارو و… و عزیزانمون رو بازیچه ی د ست پزشکان نکنیم و موش آزمایشگاهی نکنیم و میلیون ها و میلیاردها تومان به هدر ندیم که مثلا چی؟ چند روزی بیشتر زنده بمونه به قیمت چی؟ به قیمت اینکه درد بیشتر لحظات پایانی عمرش رو طی بکنه.
اما نکته ای که دوستان بهش توجه نکردن و همه عاشق اون نقل قول شدن که ما برای خودمون آزادی قائل هستیم و برای دیگران و عزیزانمون سختگیری میکنیم. اینه که چرا به این فکر نمیکنن که انسان برای بقا تلاش میکنه و خود اون افراد هم اتفاقا انتظارات زیادی دارن وقتی مریض میشن، افراد ازشون نگهداری و مراقبت کنه و ببرتشون دکتر و … پس فقط از یک جنبه نبینید و فکر نکنید ما داریم براشون تصمیم میگیریم. چرا که خیلی از اوقات این تلاش ها از سمت خودشون هست.
اینم نمیشه به حساب بی عقلی و بی خردیشون گذاشت، میشه به همون فلسفه بقا و … نسبت داد و اینکه انسان ها تلاش میکنن و بهشون گفته میشه از اول که نباید ناامید باشن و همیشه اندک ایمیدی داشته باشن و… اینکه میترسن، اینکه نمیدونن چیکار کنن، اینکه نمیدونن وقت مردنشونه یا نه اینکه نمیدونن خوب میشن یا نه اینکه …