در دورهی کووید بخش قابل توجهی از شاغلین کار از خانه رو تجربه کردن. در سرتاسر دنیا. این روزها دیگه کم کم همه دارن بر میگردن به روال سابق ولی ما آدمهای قبل از کووید نیستیم و محیطهای کاری هم مثل سابق نیستن. خوبه نگاهی بکنیم به دستاوردهای دورکاری به عنوان سبکی از کار که به اجبار همه گیر شد و گروه زیادی از شاغلین دست کم برای دورهای در دو سال گذشته تجربهاش کردن.
نویسنده: بهجت بندری
توی مدل دورکاری نشستن پای کار برای خیلیها ناپیوسته بوده در طول روز. یعنی مثل شبه جزایری که وسط دریایی از کارهای خانه، معاشرت با دوستان و خانواده و بقیهی مسئولیتهایی که تو خانه بر عهدهمونه بهش میرسیم. همین ناپیوسته بودن هم باعث شده تا متمرکز موندن کار سختتری باشه نسبت به وقتی که بیرون از خانه داشتیم کار میکردیم. مایکروسافت اخیرا نتایج تحقیقی رو منتشر کرده که میگه ما توی این وضعیت تنها نیستیم، این یکی از پیامدهای کلی دورکاریه و البته تنها پیامدش نیست. درک تامپسون نویسندهی کتاب رمز محبوب شدن این تحقیق مایکروسافت رو بررسی کرده و براساس نتایج این تحقیق دربارهی بعضی از پیامدهای کار از خانه توضیح داده. چیزی که اینجا میگم نگاه درک تامپسونه به گزارش مایکروسافت.
خلاصه کتاب رمز محبوب شدن درک تامپسون رو توی اپیزود پنج پادکست فارسی بیپلاس بشنوید
نیمهی روشن دورکاری
دورکاری فقط به معنی کار از خانه نیست. اما در دورهی پاندمی خیلیها این مدل کار رو با کار از خانه تجربه کردن. شرایط قرنطینه و محدودیتهایی که در همه جای دنیا کم و بیش اجرا میشد باعث شد تا بخش قابل ملاحظهای از شاغلین به اجبار برای دورهای دور از فضای کاری و از خانههاشون مشغول کار باشن. این مدل کار کردن حتی باعث شد دکوراسیون خانهها تغییر کنه و خرید و فروش تجهیزات اداری برای کار از خانه هم رونق بگیره. تجربهی اجباری دورکاری مزایایی داشته البته نه برای همه. نگاهی بکنیم به یکی از مهمترین مزایاش.
دورکاری و قلهی سوم کارایی
کار از خانه باعث شده تا بعضی از شاغلین سه تا نقطهی اوج داشته باشه کار کردنهاشون. تحقیقهای قبلی میگفتن معمولا در طول روز ما دو نقطهی اوج داریم در کار. دو تا زمانه که به حداکثر توانایی و تمرکز میرسیم. یکیش حدود ساعت 10 صبح بود و اون یکی هم حوالی 3 بعد از ظهر. اما وقتی از خانه کار میکنیم یه نقطهی اوج دیگهای هم برای بعضیها پیدا شده. آخر شب. یعنی حدود ساعت ۱۰ شب. نتایج تحقیق مایکروسافت داره نشون میده که ۳۰٪ کارمندها ساعت ۱۰ شب دوباره بر میگردن به کار.
درک تامپسون میگه چند تا گروه هستن که آخر شب مجدد به کار برمیگردن و انعطافپذیری ساعت کاری به نفعشون شده.
- یک گروه والدینیان که در طول روز باید مشغول کارهای بچهها باشن. برای این گروه ساعت ۱۰ شب زمانیه که بچهها دیگه غذاشون رو خوردن و خوابیدن. یه آرامشی برقرار شده تو خونه و میتونن با تمرکز بر گردن سر کارشون. در واقع انعطافپذیری ساعت کاری برای این گروه از شاغلین که والدین میشن یه فرصت شده.
- از طرف دیگه همین انعطافپذیری یه امکانی شده برای جغدهای شب کار. کسایی که ریتم بدنشون اصلا جوریه که شبها هوشیارتر و متمرکزتر میتونن کار کنن. وقتی این گروه توی شرکت کار میکردن معمولا ساعت ۱۰ شب توی خانه بودن و دیگه امکانی نداشتن که به کار برگردن. اما دورکاری بهشون این فرصت رو داده که ساعت ۱۰ شب متمرکز بشینن پای کار. این گروه هم دارن از انعطافپذیری ساعت کار نهایت استفاده رو میکنن.
اگر کنجکاوین دربارهی ساعت روزانهی بدن بیشتر بدونین رقصیدن با ریتم روزانه بدن رو از دست ندین
نیمهی تاریک دورکاری
مثل هر تغییر دیگهای، سبک جدید کاری هم معایبی داشته. و اینجا هم همه به یک میزان درگیر این معایب نبودن. افزایش ساعت کاری و افزایش جلسههای کاری از معایبی بود که باعث شده خیلی از شاغلین حس خوبی به دورکاری نداشته باشن. یک کمی بیشتر دربارشون توضیح میدم.
افزایش ساعت کاری
انعطافپذیری زمان کار جنبههای منفی هم داره.درک تامپسون میگه همین تحقیق مایکروسافت نشون میده به صورت کلی ساعت کار در دورهی کووید و برای کارمندانی که از خانه مشغول کار بودن بیشتر شده. میانگین روز کاری از مارس 2020 تا امروز حدود 13 درصد بیشتر شده. یعنی کارمندها دارن به صورت متوسط یک ساعت بیشتر از قبل کار میکنن. و میانگین کار بعد از ساعت کاری هم دو برابر بیشتر شده است.
انعطافپذیری زمان کار باعث میشه زمان پرت کاری بیشتر بشه و ساعت کاری یه وقتهایی الکی کش پیدا کنه. چون تفکیک ساعت کار و ساعت فراغت مشخص نیست. برای همین یه وقتایی وسط شام خوردن ایمیل جواب میدیم یا وقتی روی مبل لم دادیم و داریم فیلم میبینیم به تماسهای کاری جواب میدیم. از اون طرف وقتی توی جلسهی آنلاین هستیم ممکنه هم زمان اینستاگرام چک کنیم یا صفحههای خبری رو بالا پایین کنیم یا پخش زندهی فوتبال رو دنبال کنیم.
همزمانی کار و زندگی شخصی
بعضی از این همزمانیها قبلا اتفاق نمیافتاد چون محیط کار فاصلهی فیزیکی معنی داری با خانه داشت. به صورت معمول باید لباس مناسب میپوشیدیم، از خانه خارج میشدیم، یه مسیری رو طی میکردیم و وارد یه فضای فیزیکی متفاوتی به عنوان فضای کارمون میشدیم. توی برگشت هم باز همین طور بود. جدا شدن از فضای کار باعث میشد تا حد زیادی ذهنمون هم از کار و مسائل کاری جدا بشه و وقتی در خونه رو پشت سرمون میبستیم انگار کرکرهی فکر کردن به کار رو هم همزمان پایین میکشیدیم. دست کم تا نصفه. اما الان حتی میتونیم از توی تخت خواب هم توی جلسهی آنلاین شرکت کنیم. وقتی فضای کار و خانه یکی شدن فراغت و ساعت کاری هم با هم قاطی میشن. ساعت پایان کار برای خیلی از شاغلین دیگه به صورت محسوس مشخص نیست. زمان مشخصی نیست که خط پایان روز کاری به حساب بیاد و این باعث فرسودگی شاغلی میشه در طولانی مدت.
جلسههای کشندهی بیفایده
یه اتفاق دیگهای هم با افزایش دورکاری افتاده اون هم افزایش تعداد جلسههای کاریه. گزارش مایکروسافت نشون میده که هر کارمندی الان ۲۵۰٪ بیشتر از دورهی قبل پاندمی زمانش رو توی جلسههای کاری میگذرونه. برای یه سری از کارها باید همزمان همه حضور داشته باشن تا تصمیمگیری و برنامهریزی بشه اما برای یه گروه دیگه از کارها لازم نیست همه همزمان آنلاین باشن. اما تشخیصش خیلی راحت نیست و بخشی از تشخیصش هم به عهدهی مدیرانه. در دورهی کار از خانه خیلی از مدیرها جلسهی آنلاین رو به عنوان راهکاری دیدن برای تقویت روابط. اما تقویت رابطه یه بخشی از کاره نه همهاش. وقتی بخش قابل توجهی از زمان توی جلسهها بگذره کارایی همه کمتر میشه و استرس کارهایی که بیرون از جلسه در انتظارشونه دلسرد و مضطربشون میکنه.
چه کسانی نمیخواهند به فضای کاری بر گردند؟
با تمام بد و خوبیهای دور کاری بخشی از شاغلین همچنان میخوان این شیوهی دورکاری رو ادامه بدن و باهاش اخت شدن. کارفرماها اما چندان راضی نیستن و بعضی از شرکتها اصرار دارن که کارمندان هرچه زودتر برگردن به فضای کاری. دیدیم که مطالعات میگه دورکاری تمرکز رو از بین میبره و باعث میشه ساعت کاری کش بیاد. این به نفع شاغلین نیست. پس بهتره ببینیم کدوم گروه از شاغلین دوست دارن دور کار باشن؟
- کارمندان با حقوق بالا در شرکتهای سودآور
توی شرکتهای بزرگ دورکاری به نفع کارمندان رده بالا بوده. نظرسنجی که انجام شد نشون میداد هیچ گروهی به اندازه مردان 30 تا 40 ساله با درآمد بالا از کار در خانه راضی نبودن. اونها قبلا بخشی از درآمد و زمانشون توی مسیر رفت و آمد صرف میشد. الان روی مبل خانه با آرامش بیشتری کار میکنن و همون حقوق رو میگیرن. برای همین هم شرکتها خیلی سخت میتونن این گره رو برگردونن دوباره سر کار توی دفتر. البته برای خانمها شرایط چندان مشابه نیست. دلیل اصلیش هم اینه که هنوز در تمام دنیا بیشتر کارهای خانه به عهدهی خانمهاست و تفکیک زمان کار و زندگی شخصی برای خانمها سختتره. همین هم میشه که حتی خانمهایی که توی این گروه درآمد بالا قرار میگیرن باز ترجیح میدن برگردن به فضای کار تا بتونن تفکیک کنن ساعت کاریشون رو از ساعت زندگی شخصی.
- دور کاری انتخاب درونگراها
برای برونگراها فضای شرکت یه محیط مناسب و ایدهآلیه که بهشون امکان میده در حین کار مشغول گپ و گفت با بقیه هم باشن. اما برای درونگراها فضاهای کاری خیلی هم دوستانه و خوشایند نیست. معاشرتهای اجباری، سر و صدای گفت و گوهای آزاردهنده و اضطراب همیشگی برای مواجه شدن با آدمهای دیگه چیزیه که مدام در طول روز برای درونگراها در محیطهای کار آزاردهنده و اضطرابزاس. برای همین هم این گروه از مدل کار در خانه خیلی استقبال میکنن. چون چندین درجه اضطراب هر روزشون رو کم میکنه و به صورت معمول در طول روز کمتر تحت فشار قرار میگیرن.
البته حضور در فضاهای کاری فقط یه فرصت برای برونگراها نیست یه امتیازه برای هرکسی که توی تماس رو در رو موفقتره. کسایی که میتونن راحت در حضور جمع صحبت کنن، مهارت سخنوری دارن یا کلا معاشرتیان. برای این جور افراد فضای کاری محیط مناسبیه که کمک میکنه به پیشرفت شغلیشون. اما وقتی پای دور کاری به میون میاد یعنی جلسهها آنلاینه و برای این جلسهها مهمه که شما بتونی زودتر کار با نرمافزارهای جدید رو یادبگیری. بتونی صفحهی نمایشت رو به اشتراکبذاری، قطع و وصلی صدات رو درست کنی، مختصر و مفید و شفاف به ایمیلها جواب بدی یا کوتاه و جامع حرف بزنی. دیگه خیلی به مهارت سخنوری احتیاجی نیست.
برای همین کار از خانه یه فرصتی شد برای آدمهای این مدلی که بتونن تواناییهاشون رو به مدیران نشون بدن. تواناییهایی که توی محیط کار چندان به چشم نمیاومد. تو فضای کاری شما اگر ایمیل هم میزدی و مدیر متوجه منظورت نمیشد میرفتی حضوری براش توضیح میدادی ولی با شرایط دورکاری دیگه فرصت توضیح حضوری نبود.
- کارمندان تازه وارد مشتاقترین گروه برای برگشت به فضای کاری
وضعیت کاری بعد از پاندمی بیشتر شبیه به رستورانهای جادهای و بین شهری بود که آدمها هیچ ارتباطی توش با هم برقرار نمیکنن. همه چیز گذرا و موقته انگار هر کی میاد قهوهاش رو میخوره یه خستگی در میکنه و میره بی اونکه با محیط و آدمهای دیگه ارتباط برقرار کنه. برای کارمندهای جدید این شرایط خیلی سخت بوده. چون فرصت نداشتن که با کارمندهای قبلی آشنا بشن رابطهی دوستانه برقرار کنن و فقط تمام روابطشون با همکارها به بده بستانهای کوتاه کاری ختم شده بی هیچ ارتباط عاطفی، بی اونکه دربارهی همدیگه و حتی ویژگیهای اخلاقی و حساسیت هم چیزی بدونن و بفهمن. این خطر ناشناخته ماندن در محیط کاری رو به خصوص برای جوانهای تازه وارد بیشتر هم میکنه.
لیست طرفدارهای برگشت به محیطهای کاری و مخالفینش بلندتر از اینهاست. میتونین کاملش رو توی یادداشت برندهها و بازندههای دورکاری درک تامپسون ببینین. خوبه الان که دو سالی از این مدل کار جدید میگذره هر کدوم از ما برگردیم و ببینیم این تجربهی اجباری جدید چه چیزهایی برامون داشته، چه قابلیتهای جدیدی بهمون اضافه کرده، و چه عادتهای جدیدی پیدا کردیم. کدومهاش برای آینده به کمکمون میاد همونها رو بر داریم برای ادامهی مسیر کاری و برای شرایط جدید آماده باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردم