دونستن اینکه چه ویژگیهای شخصیتی داریم برای بسیاری یه کنجکاوی جدیه تا جایی که حتی دنبال شخصیت شناسی از روی سال یا ماه تولد، فرم چهره و… هستند. برای بعضیها هم یه ضرورته مثلا برای کارفرمایی که دنبال یه فروشندست پیدا کردن آدم برونگرا، اجتماعی و خوش مشرب یه برگ برندست. برای والدینی هم که فرزندان نوجوان دارن گاهی ضروری به نظر میرسه چون تصور میکنند از این طریق میتونند در انتخاب رشته تحصیلی یا شغل آینده دقیقتر و به اصطلاح مبتنی بر شواهد فرزندشون رو راهنمایی کنن. کنجکاوی یا ضرورت این درخواست آنقدر جدیه که فقط یکی از انواع آزمونهایی که ادعا میشه برای شناخت تیپ شخصیتی کاربرد داره سالانه توسط بیش از 2.5 میلیون نفر انجام میشه و توسط 89 شرکت از 100 شرکت برتر دنیا هم استفاده میشه. اما این آزمونها چقدر شخصیت مارو نشون میدن؟
نویسنده: آمنه محمدی
این نمونهای که در مورد پرکاربرد بودنش توضیح دادم به تست شخصیت شناسی بریگز یا MBTI معروفه و خیلی هم محبوبیت پیدا کرده. ایزابل بریگز مایرز و مادرش، کاترین بریگز، در سال ۱۹۶۰ یکی از محبوبترین و شناختهشدهترین سیستمهای شخصیت شناسی رو معرفی کردند. مادر و پسر آزمون رو به اسم خودشون نام گذاری کردند Myers–Briggs Type Indicator (MBTI) یا نشانگر تیپ مایرز- بریگز که به اختصار بهش میگن MBTI. البته این فقط یه نمونه از اینجور آزمونهاست که چون خیلی معروف و پرکاربرده بهش اشاره میکنم.
MBTI یه آزمون پرسش و پاسخ خود ایفایی هست. یعنی افراد خودشون به سوالات روانسنجی پاسخ میدن و در نهایت نوع شخصیت، نقاط قوت و ضعف و همچنین اولویتهای شخصیشون مشخص میشه. مثلا بر اساس پاسخهایی که میدین نتیجه تست نشون میده شما بیشتر درونگرا هستید تا برونگرا، شهودی هستید تا حسی، بیشتر اهل تفکر هستید تا احساس، و … خب البته دونستن این مطالب خیلی هم خوبه اما به شرطی که دقیق هم باشه.
MBTI آزمون دقیقی برای شخصیت شناسی است؟
در مورد دقت این آزمون نقدهایی هست. یکی از نقادان پر و پا قرص جناب آدام گرنت هستند. تو بیپلاس خلاصه کتابی از ایشون در اپیزود هفتاد و هفتم شنیدیم به اسم دوباره فکر کن. جناب گرنت در نقدش به آزمون MBTI توضیح میده که به فاصله چند ماه دو بار آزمون رو انجام داده و نتایجش کاملا متفاوت بوده. اما چرا؟ آیا شخصیت ایشون تغییر کرده بود، یا این آزمایش تمام چیزی نیست که باید انجام بشه؟ آدام میگه شواهد مرتبط با این آزمون رو هم خونده و متوجه شده که MBTI به اندازه یک پلی گراف برای تشخیص دروغ مفیده. وقتی صحبت از دقت هست، اگر فال رو در یک طرف نمودار و مانیتور قلب را در طرف دیگه قرار بدین، MBTI تقریباً در وسط نمودار از نظر دقت گزارش دهی دقت هست.
برای اینکه بتونیم بگیم یه آزمون روا و پایا هست یا به طور خلاصه دقیق و قابل اعتماده چند تا ویژگی لازمه. یکی اینکه نتایجش با یافتههای منابع مختلف دیگه یکی باشه. مثلا اگر فکر میکنید پاتون شکسته، وقتی دو رادیولوژیست مختلف شکستگی رو تشخیص بدن میتونید اعتماد بیشتری به نتایج و تشخیص داشته باشید. همچنین در تکرار آزمون روی آزمودنی یکسان نتایج یکسان بدست بیاد. مثلا اگر متری دارید که باهاش قد خودتون رو اندازه میگیرید صد بار هم که اندازهگیری رو تکرار کنید باید اندازه قد مشابه باشه. از نظر جناب آدام آزمون MBTI با توجه به اینکه در مورد ویژگیهای شخصیتی ایشون گزارشهای کاملا مختلفی داده در قابلیت اطمینان ضعیف عمل میکنه. بجز جناب گرنت خانم آنی مورفی پل هم که نویسنده مطالب علمی هستند در مورد آزمون شخصیت MBTI مینویسند: تحقیقات نشون میده که سه چهارم افرادی که این آزمون رو انجام میدن، وقتی دوباره آزمایش میشن، تیپ شخصیتی متفاوتی براشون گزارش میشه! همچنین جناب رومن کرزناریچ فیلسوف استرالیایی هم در مقالهای توضیح دادند که «اگر تنها پس از پنج هفته فاصله مجدد در این آزمون شرکت کنید، احتمال اینکه در دستهبندی شخصیتی متفاوت قرار بگیرید، حدود 50 درصد است»!
تستهای شخصیتشناسی معتبر هستند؟
از نظر اعتبار هم یه آزمون در صورتی معتبر هست که پیآمدهای مهم رو درست پیش بینی کنه. اگر میخواهیم ازش برای انتخاب افراد مناسب برای کار تو سازمانها استفاده کنیم، باید روشن کنه که فرد منتخب برای یه کار خاص یا با گروه خاصی از افراد چقدر خوب عمل میکنه. دادههایی وجود داره که نشون میده برای استخدام در مشاغل مختلف افراد رو بر اساس نتایج این آزمون جذب میکنند، اما شواهد قانعکنندهای وجود نداره که نشون بده این انتخاب روی عملکرد شغلی یا اثربخشی تیم تأثیر گذاشته باشه. نه تنها شواهد قانع کنندهای نیست که حتی محققینی مثل ویلیام گاردنر و مارک مارتینکو میگن ارتباط بین تیپهای شخصیتی و اثربخشی مدیریت خیلی ضعیف و ناچیزه.
تفکر و احساس دو نقطهی مقابل هم نیستند
اشکال دیگهای که از نظر جناب گرنت مطرح میشه و جالب هم هست اینه که در آزمون MBTI تفکر و احساس قطبهای متضاد یک پیوستار تصور میشن. اما در واقعیت، این مفاهیم مستقل هستند: ما سه دهه شواهدی داریم که نشون میده اگر ایدهها و دادهها رو دوست دارید، میتونید افراد و احساسات رو هم دوست داشته باشید. در واقع بیشتر اوقات، اونا دست تو دست هم هستند. تحقیقات نشون میده که افرادی که مهارتهای تفکر و استدلال قویتری دارند در تشخیص، درک و مدیریت احساسات هم بهتر هستند. برای همین میشه استدلال کرد که این دو ویژگی به اصطلاح مانعة الجمع نیستند. مفاهیم مستقلی هستند و در ارزیابی هم باید براشون نمره جداگانه در نظر گرفت.
چیزهایی که MBTI درباره شخصیت به شما نمیگوید
موضوع نقد دیگه اینه که یکی از عناصر کلیدی که در MBTI وجود نداره، چیزیه که روانشناسان شخصیت بهش میگن ثبات عاطفی و اون رو در مقابل واکنش پذیری تعریف میکنن. تمایل به آرام موندن در شرایط تحت تحت استرس یا فشار. این ثبات عاطفی اتفاقا خیلی هم اثرگذاره روی ویژگیهای شخصیتی و از مهمترین پیشبینی کنندههای الگوهای فکری، احساسی و عملیه چه در سطح فردی و چه گروهی. بنابراین نباید در ارزیابی شخصیت نادیده گرفته بشه.
همینطور در مورد ارزیابی درونگرایی-برونگرایی، خصیصهای که MBTI ادعای ارزیابی اون رو داره هم ناقصه. بر اساس MBTI، برون گرایی یعنی شما انرژی خودتون رو بیشتر از دنیای بیرون دریافت میکنید تا دنیای درون. این البته تا حدی درسته اما دلیلی بر ترجیح برای تعامل با مردم نیست. همونطور که سوزان کین نویسنده آمریکایی توضیح داده، بیش از هزار مطالعه انجام شده در دنیا نشون داده که درونگراها نسبت به برونگراها نسبت به انواع تحریکهای بیرونی اتفاقا حساستر هستند، از قهوه گرفته تا صدای بلند و یا زنگ خبر اطلاع رسانی یه رویداد در شبکههای خبری. علاوه بر این، معلوم میشه که مثل همه ویژگیهای شخصیتی، درونگرایی-برونگرایی مثل یک منحنی زنگولهای هست و اکثر جمعیت معمولاً در وسط قرار گرفتن. یعنی اکثر مردم نه بیش از حد برونگرا و نه به شدت درونگرا هستند.
البته نقدهای دیگه ای هم به این آزمون هست و البته آزمون مدافعان پر و پا قرصی هم داره. اما دونستن این نقدها و فهمش بهمون کمک میکنه که متوجه باشیم حتی آزمونهایی که ادعای دقت دارند و البته در سطح وسیعی هم استفاده میشن در ارزیابی شخصیت و رفتار انسان محدود و قابل نقد هستند. خلاصه اینکه انسان موجودیه پیچیدهتر از اینکه به راحتی پیشبینی پذیر باشه. این آزمونها ممکنه برای غربالگری مناسب باشن ولی برای ارزیابی موردی بهتره متکی به ارزیابیهای بالینی باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطالب این نوشتار رو اینجاها خوندم:
- https://www.vox.com/2014/7/15/5881947/myers-briggs-personality-test-meaningless
- https://www.psychologytoday.com/us/blog/give-and-take/201309/goodbye-mbti-the-fad-won-t-die
- تصویر اصلی یادداشت کاریه از Brandon Hoogenboom که از Unsplash برداشتم.