با شنیدن خلاصه کتاب پزشکی شدن جامعه در اپیزود ۶۲ پادکست بیپلاس یاد زالوهای مدرن و افسانهی سیتی کولین و پیراستام افتادم.
نویسنده مهمان: بابک زمانی، متخصص بیماریهای مغز و اعصاب
چندی پیش که همه درگیر برنامهریزی و اطلاعرسانی برای درمان سکته مغزی بودند ناگهان خبر آمد که طرفداران زالو هم از فرصت استفاده کرده میگویند بیماران را زود برسانید نه برای درمان علمی بلکه برای درمان با زالو!
بحث در مورد زالو در میان همکاران ما بحث راحت و شیرینی است. زالو در هیچ کتاب و درسنامهای نیست. شکلش هم که به غایت زشت است. همه میتوانند با هم دوست باشند و با محکوم کردن زالو طرفداری خود از علم و دانش را نشان دهند. اما در مورد آنچه که باید زالو یا زالو های مدرن خواند داستان به همین راحتی نیست. زالوهای مدرن سیاه و بد ترکیب نیستند. داروهایی هستند مثل سایر داروها که در جعبههایی زیبا عرضه میشوند. در یک مورد به خصوص کاربرد ندارند، کمپانی ارائه دهنده ادعا میکند در موارد مختلف کاربرد دارند در سکته مغزی حاد، در دوره توانبخشی سکته مغزی، در عقب افتادگی ذهنی در حالاتی که مغز دچار صدمات مختلف شده در زوال عقل و….مؤثر هستند.
برخی دوستان عزیز ما که گاهی در کمپین ضد زالو هم فعال بودند با اتکا به تجارب شخصی اندیکاسیونهای دیگری را هم اضافه کردند مثل بی حالی، افسردگی ولو در خود بیمار یا یکی از همراهان! داروهایی مثل سیتی کولین، پیراستام و اخیرا داروهای دیگر. داروهایی که قیمت آنها در بسیاری موارد کمتر از تعرفه زالوست ولی در یکی دو مورد چندین بار گرانترند. وقتی که دارویی برای بیمار ضرورت ندارد و فقط یک سری دستورات باید داده شود با نوشتن نام این مدل داروها بر روی کاغذ همه احساس میکنند شما وظیفه خودتان را در نسخه نویسی انجام دادهاید. همه از این تجویز خوشحال میشوند. پزشک چیزی نوشته، همراهان پولی دادهاند، کارخانجات داخلی داروسازی هم با تولید یک داروی بیشتر توانایی خود را ثابت و تقاضای بازار را پاسخ دادهاند. افراد زیادی را هم سر کار بردهاند. چه کار دیگری باید میکردند؟
این که دارویی به بیماران تجویز شود که در هیچ یک از کتابهای مرجع امتحانی نامی از آن برده نشده البته مسئله کوچکی نیست. اما این پدپده به حقایق مهمتری هم اشاره دارد. به بیان دیگر میتواند مسایل دیگری در کار پزشکی ما را بنمایاند.
مصرف این دارو به نوعی «اقتصاد» در کار پزشکی اشاره دارد. یعنی اینکه تجویز این دارو بالقوه میتواند جای بسیاری از درمانهای اساسی را نه فقط در ذهن بیمار، نه فقط در ذهن پزشک بلکه حتی در ذهنیت جامعه و دولت اشغال کند. این خود نوعی اقتصاد است که همه در آن سودی میبرند جز بیمار. و آنکه بیشترین سود را میبرد «بیماری» است. در واقع همین «اقتصاد» است که امکان رشد و بقا را برای این پدیده فراهم میآورد. اگر جامعه ما شیوه برخورد با سکته مغزی را نمیداند، یا به هر دلیلی توان به اجرا درآوردن مفاهیم جدید در درمان یکی از شایع ترین بیماریهای بشر را ندارد، و اگر در مورد ابتداییترین مسائل –مثل تاسیس واحدهای سکته مغزی، استفاده از داروی ار تی پی ای در سه ساعت اول سکته مغزی و وجود مراکز نوتوانی برای بیماران سکته مغزی- نواقص جدی داریم، چه باک فعلا همین سیتی کولین را با حجم زیاد تولید و توزیع و تجویز کنیم تا فردا!
اگر اطلاعات عمومی صحیح در مورد مسایل اساسی سکته مغزی در بین جامعه پزشکی و به تبع آن در فرهنگ عمومی وجود ندارد و تلاش چندانی هم در جهت اصلاح آن صورت نمیگیرد چه باک! فقط نام یک داروی دیگر را یاد بگیریم کافی است.
اگر هیچ مرکز مدرنی برای درمان حاد سکته مغزی شامل امکانات مانیتورینگ فشار داخل مغزی، جریان خون مغزی و حتی امکان مانیتورینگ فعالیت الکتریکی مغز (نوار مغزی) وجود ندارد اگر امکانات درمانهای مداخلهای بخصوص در شرایط حاد نداریم، چه باک! سیتی کولین که هست! در اینجا سیتی کولین مثل یک مسدد رقابتی رسپتورها عمل کرده.
اگر مراکز توانبخشی مناسب و رایگان برای راه انداختن دوباره مبتلایان به سکتههای مغزی وجود ندارد، چه باک!! سیتی کولین هست هر روز میتوان آن را تزریق کرد و زمان را گذراند. پزشک نسخهای نوشته و برای بیمار هم حداقل امیدی پیدا شده. اما امیدی به بهایی بسیار نازل! امیدی شاید دروغین، امیدی به قیمت محرومیت از بسیاری از امکاناتی که طب مدرن امروزه فراهم آورده.
شاید کسی پس از جستجوی فراوان در تاریخ ادبیات پزشکی بتواند چند مقالهای برله سیتی کولین بیابد و ادعا کند سیتی کولین هم کاملا بیتاثیر نیست. این موضوع ربطی به بحث ما ندارد. بیتردید هیچ افسانهای از هستههایی واقعی خالی نیست اما همه افسانهها به حقایقی اشاره میکنند بسیار مهمتر و والاتر از واقعیاتی که در آنها هست. اینجا هم ما با افسانه سیتی کولین روبرو هستیم افسانهای ساخته و پرداخته شرایطی که میتوانیم آن را نوعی پوپولیسم پزشکی بخوانیم. اما اگر سیتی کولین و داروهایی نظیر آن افسانههای قدیمیای هستند که با اقتصاد خاص خود جایی خالی را پر میکنند داروهایی بسیار جدیدتر هم به بازار آمده که از نظر اثبات علمی در همان حد هستند. اگر سیتی کولین و پیراستام را داستان پریان در نظر بگیریم که افسانهای ارزان و بی خطرند داستان این داروهای جدید هم بسیار گرانبهاترند و تبلیغات وسیعی هم پشتوانه آنهاست. به ویدیو کلیپهای تخیلی میمانند که تکنولوژی پیشرفتهتری در تولید و توزیع آنها به کار رفته!
زالوهای مدرن فقط یک شباهت کوچک با زالو سیاه قدیمی خودمان دارند و آن هم این است که نامشان در هیچ کدام از گایدلاینهای درمانی هیچ کدام از مجامع علمی و در هیچ درسنامهای نیامده است. یعنی استفاده از آنها هم مثل زالو حیف و میل امکانات و مسدد رقابتی کارهای ضرور است. اما صحبت درباره آنها به راحتی صحبت درباره زالوها نیست.
این پست چکیدهای از دو یادداشت دکتر بابک زمانی است که قبلا در کانال تلگرام bzyad@ منتشر شده بود.