بیاعتمادی به کارشناسها بعد از COVID-19 بیشتر شده. خیلیها هم به علم بدبین شدهن و هم به کارشناسها. ولی این بیاعتمادی مسالهی امروز و دیروز نیست و روندیه که از چند دهه قبل شروع شده. تو کتاب مرگ تخصص که خلاصهش رو تو اپیزود ۶۶ پادکست بیپلاس شنیدیم حرف از اینه که دیگه نظر متخصصها برای مردم حجت نیست و خیلیها حتی فراری هستن از این نظرها. اینجا میخوایم بعضی از این دلایل بیزاری رو مرور کنم.
نویسنده: مریم مهری
تو دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شرکتهای دخانیات وقتی میخواستن تبلیغ سیگار کنن ادعا میکردن که پزشکان و دانشمندها هم مضر نبودن سیگار رو تایید کردن. حتی همون موقع هم شواهد زیادی وجود داشت که سیگار باعث سرطان میشه ولی شرکتهای دخانیات اصرار داشتن که سیگار کشیدن خطرناک نیست و تو کمپینهای تبلیغاتیشون پزشکهایی رو نشون میدادن که سیگار میکشن و در سلامت هستن.
امروز چنین کمپینهایی بیشتر شبیه یه شوخیه. ولی دلیلش فقط مواجهه با حقیقت نیست. دلیلش این هم هست که خیلیها دیگه نظر کارشناسها رو معتبر نمیدونن و اهمیتی نمیدن که پزشکها از چه محصولاتی استفاده میکنن.
شبکههای اجتماعی و دموکراتیک شدن اطلاعات
برای صدها سال خبرها در انحصار رسانهها و آدمهای رسمی بودن و از طریق اونا منتشر میشدن و مردم اطلاعات رو از طریق منابع انگشتشمار خبری و رسانهای به دست میآوردن. ولی همهچی با ورود شبکههای اجتماعی به صحنه تغییر کرد. حالا هرکسی میتونه هر چیزی بگه و هزاران نفر حرفش رو بشنون و مثل ویروس پخش کنن. کسانی که قبلا به واسطهی نظرهای مخالفشون در حاشیه بودن حالا میتونن راحتتر حرفهاشون رو به اشتراک بذارن و متحد پیدا کنن. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی هم این روند رو تشدید کرده. کاربران حالا به منابع مختلف دسترسی دارن و خودشون مدعی «تحقیق» هستن. پیدا کردن روایتهایی خلاف روایتهای کارشناسان خیلی سادهتر شده و واقعیتهای جایگزین به وجود اومده.
سیل نظرهای به اشتراک گذاشته شده تو شبکههای اجتماعی، تشخیص رو سخت کرده که چه کسی واقعاً در یه موضوع خاص متخصصه. مهم نیست که یه نفر چه نظری داشته باشه، نظرش هر چی باشه، همیشه میتونه یه متخصص فرضی برای حمایت از اون پیدا کنه. متمایز کردن کسانی که تو یه موضوع تخصص واقعی دارن از بقیهای که فقط دو سه تا مقاله دربارهی اون موضوع خوندن، واقعا سخت شده.
ایجاد دوقطبیهای سیاسی
سیاست، موضوعات تخصصی رو هم تبدیل به دوقطبیهایی کرده که به خاطرش یه گروه در مقابل گروه دیگهای قرار میگیرن. حالا قبل از هر چیز از کارشناسها خواسته میشه که ثابت کنن استقلال دارن و نظرات مستقل منتشر میکنن. اتفاقاتی مثل تغییرات آب و هوایی و واکسن و حفاظت از محیط زیست هم وارد دوقطبیهای سیاسی شده و مردم صرف نظر از اینکه از فکر کارشناسان بهرهمند بشن یا نه، در مقابل هم صفکشی میکنن.
تلاش سیاستمدارها که موضوعات بحثبرانگیز رو برای منافع سیاسیشون استفاده میکنن، فضای بدبینی شدیدی به وجود آورده. برای مردم تشخیص اینکه سیاستمدارها کی با حسن نیت عمل میکنن و کی دارن بقیه رو بازی میدن، سخت شده. همهگیری کووید یه نمونهی کامل از این موضوعه. از روز اول، آدمهایی با گرایش چپ و راست نسبت به نحوه واکنش طرف مقابل به کرونا انتقاد کردن. یکی با دلایل علمی اثبات میکرد که کرونا توهمه و یکی با دلایل علمی اثبات میکرد که ویروس همهگیره. وقتی تخصص و سیاست در هم تنیده میشن، برای خیلی از مردم سخته که این دوتا رو از هم جدا کنن. هر چقدر هم که یه آدم تخصص داشته باشه، اگر به یه دیدگاه سیاسی خاص پایبند باشه، بخش بزرگی از مردم بهش اعتماد نمیکنن.
آشفتگی علم
تقریباً همه موافقن که علم، تحقیق و اکتشاف چیزهای خوبیان. علم پنیسیلین، اشعه ایکس، پیوند قلب و میلیونها معجزهی دیگه رو به ما داده. با این حال، با وجود همهی خوبیهایی که داره، تبدیل به چیز مغشوشی شده. یه مطالعه نشون میده که نوشیدن شراب به دلیل آنتیاکسیدانهایی که داره خوبه. بعد مطالعهی دیگهای منتشر میشه که نتیجهای کاملا خلاف این میگیره. تو دههی ۱۹۹۰ میگفتن که تمام چربیها بد هستند. بعد گفتن نه فقط چربیهای ترانس مضرند. امروز خیلی از متخصصهای تغذیه از رژیم کتوژنیک حمایت میکنن که تو برنامهی غذاییش چربی خیلی بالایی گنجونده شده.
مساله این نیست که علم بده، مساله اینه که اغلب، سالها طول میکشه تا به یه اجماع علمی نسبتا محکم دربارهی یه موضوع برسیم. تا قبلش دچار آشفتگی زیادی هستیم و نمیدونیم کدوم نظر رو باید باور کنیم و حرف کدوم کارشناس رو قبول داشته باشیم که اغلب به ضررمون تموم میشه.
از هر ده آمریکایی فقط حدود سه نفر بر این باورند که دانشمندان با شفافیت عمل میکنن و به تضاد منافع احتمالی بیاعتنا هستن. مردم میدونن که علم در خلاء اتفاق نمیافته و عوامل بیرونی زیادی وجود داره که میتونه یکپارچگی بعضی از کارهای علمی رو به خطر بندازه. خیلیها علم و نتایج حاصل از مطالعات علمی رو با درجات مختلفی از شک و تردید نگاه میکنن.
نیاز به ایجاد اعتماد
بعضی از مردم با ۱۵ دقیقه مطالعهی ویکیپدیا یا خوندن یه مقالهی گردآوری شده احساس یه آدم متخصص رو پیدا میکنن و فکر میکنن میتونن در یه موضوع نظر قوی داشته باشن و نسبت به درستی نظرشون مطمئن باشن.
مسئله این نیست که ویکیپدیا یا مقالهها اطلاعات درستی نمیدن، مساله اینجاست که اگه این آدما توسط یه متخصص واقعی که سالها راجع به موضوعی مطالعه کرده، به چالش کشیده بشن، احتمالا نظر خودشون رو تغییر نمیدن. در یک سری از مطالعات معروف در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، محققان دانشگاه میشیگان اخبار دقیقی رو به افرادی که به یک نسخه کاملاً نادرست اعتقاد داشتند نشون دادن و دیدن که به ندرت نظرشون تغییر میکنه. اونها فهمیدن که حقایق، اطلاعات نادرست رو درمان نمیکنن. مثل یه آنتیبیوتیک ضعیف، حقایق میتونن اطلاعات نادرست رو حتی قویتر کنن.
اگر میخواین درباره مکانیزم تغییر باور بشتر بدونین نگاهی بکنین به باورهای ما چسبندهتر از واقعیت هستند.
یک مطالعهی دیگه نشون داد والدینی که با واکسیناسیون مخالف بودن حتی وقتی بهشون دربارهی خطرات کم و مزایای بالای واکسنها توضیح داده شد، تصمیمشون رو عوض نکردن. با این حال، جایی که بیاعتمادی به کارشناسها احتمالاً بیشترین پیامد رو داره، تغییرات آب و هواییه. ۵۷ درصد از آمریکاییها معتقدن که آلودگی و سایر فعالیتهای انسانی باعث گرمتر شدن زمین میشه و در مقابل ۴۰ درصد هستند که دلایل طبیعی رو مقصر میدونن. درحالیکه ۹۷ درصد دانشمندان آب و هوا میگن که تغییرات آب و هوایی تحت تاثیر انسان اتفاق افتاده.
متخصصها صرف نظر از رشته یا تخصص خودشون، باید بیش از حد تلاش کنند تا اعتماد به وجود بیارن. هیچ راه حل سادهای وجود نداره که به سرعت مشکل اعتماد به متخصصها رو برطرف کنه. این بیاعتمادی وقتی تشدید میشه که مردم فکر میکنن خیلی از کارشناسها دیدگاههای خودشون رو از یه پله بالاتر به تودهها دیکته میکنن.
شاید شفافیت اولین قدم برای ایجاد اعتماد باشه. کارشناسها باید در مورد هر نوع تضاد منافع شفاف باشن، منابع مالی کار خودشون رو آزادانه به اشتراک بذارن و این تاکید رو از یاد نبرن که یافتهها و نظراتشون ممکنه در طول زمان تغییر کنه. اونا باید در مورد چگونگی رسیدن به نتیجه و شواهدی که براش دارن دقیق باشن. باید به انتقادها جواب بدن و و مایل به گفتوگوی سازنده دربارهی نظراتشون باشن. اینطور به نظر میرسه که تلاش دوجانبهای از سمت مردم و کارشناسها لازمه تا مرگ تخصص اتفاق نیفته.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای نوشتن این مطلب از منابع زیر استفاده کردم:
- https://www.trustsignals.com/blog/why-dont-americans-trust-experts-anymore
- https://www.bbc.com/news/uk-39102840
- https://thenevadaindependent.com/article/its-no-wonder-people-dont-trust-the-science-anymore
تصویر اصلی یادداشت کاریه از josueevilla که از chicagobooth برداشتم