قدرت گرفتن مائو و تولد جمهوری خلق چین

تاریخ چین از اوایل قرن بیستم تا قدرت گرفتن مائو و تولد جمهوری خلق چین

چین قبل از مائو یوتیوب بی پلاس

نویسنده: علی شیخ، علی بندری

داستان جنگ‌های تریاک رو در چین گفتیم که چینی که بسته بود و نیازی به دنیا نمی‌دید و نمی‌خواست رفت و آمدی با دنیای غرب بکنه آخرش درها رو باز کرد به زور و بعد از شکست‌هایی سنگین و بسیار پرهزینه در جنگ‌های اول و دوم تریاک. 

ولی بعدش چی شد؟ حنگ‌های تریاک مال نیمه قرن نوزدهمه. ما از نیمه قرن بیستم هم می‌دونیم که چین تقریبا کمونیستی شده به رهبری مائو. ولی بین این دو مقطع چه خبر بود و اصلا این آقای مائو از کجا اومد و چطوری شد که اینقدر قدرت گرفت. تو این یادداشت اینها رو تعریف می‌کنیم.

نیمه اول قرن بیستم در چین

درها که باز شد و رفت و آمد شروع شد چینی‌ها دیدن چه پیشرفتی چه ایده‌هایی آمده در دنیای صنعتی شده. رفتن کتاب‌ها رو آوردن ترجمه کردن به چینی. روشنفکراهاشون هم آشنا شدن با تغییرات دنیا. کم کم این ایده جوونه زد که نظام سیاسی ما باید تغییر کنه. ایده‌های انقلابی نیاز داریم و ادامه‌ی وضعیت موجود قابل تحمل نیست. این خواسته زیاد شد و قوی شد تا اینکه در سال  ۱۹۱۱ بالاخره نظام امپراطوری چین از بین رفت. یکی از گروه‌هایی که در فروپاشی امپراطوری چین نقش مهمی بازی می‌کرد گروهی از تحول‌خواه‌های ملی گرا بودن، به رهبری Sun Yat-sen . اون زمان قدرت مرکزی واحدی در چین وجود نداشت و بخش‌های مختلف چین به دست جنگسالاران اداره می‌شد. این رو یادمون باشه تو اپیزود چین پادکست بی‌پلاس هم گفتیم که تاریخ چین سینوسیه. هی قدرت مرکزی قوی می‌اومد، بعد مشکلات زیاد میشد، قدرت مرکزی رو می‌زدن کنار، قدرت‌های محلی و غیر متمرکز می‌آمدن و این وضع ادامه پیدا می‌کرد تا دوباره یه رهبر قدرتمندی بیاد همه رو جمع کنه زیر یه پرچم. اینجا هم از اون دوره ها بود که قدرت مرکزی ضعیف شد و جمع شد و قدرت‌های منطقه ای جون گرفتن. کی؟ ۱۹۱۲.

نسخه‌ی تصویری این یادداشت رو توی کانال یوتیوب بی‌پلاس ببینین

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در دنیا چه خبره؟

۱۹۱۲ دنیا چه خبره؟ اروپا در تب و تاب اماده شدن برای جنگ بزرگه. جنگ جهانی اول هنوز چند سالی مونده شروع بشه اما بوش تو هواست. در شرق ژاپن دیگه شده قدرت بزرگ نظامی، روسیه رو چند سال پیش له کرده. و ژاپن و دندون تیزش رو نشون همه همسایه‌های دور و نزدیک داده و می‌ده. برای اینکه گوشی دستمون باشه تو ایران هم انقلاب مشروطه شده و مجلس هم هست و الان احمد شاه اخرین شاه قاجار بر تخت سلطنت نشسته.

در چنین دنیایی در سال ۱۹۱۲ چین جمهوری می‌شه. یادمون هست قرن نوزدهم قرن تحقیر چینه. هر چی درباره چین و جایگاهش در جهان و قدرتش و اینها میدونستن و بلد بودن الان دود شده رفته هوا. 

بعد هم زیر فشار و تهدید سه طرفه ژاپنی‌ها از شرق و روس‌ها از شمال و اروپایی‌ها از اون سر دنیا یه سری اقدامات اصلاحی کردن و یه سری وقت کشی و یه سری مانورهای دیپلماتیک و اینها که هم وقت بخرن، هم خودشون رو قوی کنن. ولی دیگه تحقیرها و شکست‌ها و اصلاحات ناموفق و نهایتا قدرت امپراطوری چینگ هیلی صعیف شد. در واقع اون پروژه بازسازی و اصلاحی که در ژاپن خیلی موفق بود تو چین به جایی نرسید. 

جمهوری چین متولد شد

این وضعیت امپراطوری چین بود تا سال ۱۹۱۱ که جمهوری چین تشکیل شد. چین از امپراطوری‌ای که چندین قرن عمر کرده بود عبور کرد و شد جمهوری.  داستان این انقلاب چین و خیزش‌هایی ناموفق قبلش و روابط انقلابی‌هاش و رهبرش با ژاپن و با کشورهای خارجی دیگه هم جالبه ولی بمونه برای وقت دیگه. اینجا همین رو بگیم که در ۱۹۱۱ جمهوری چین تشکیل شد با قدرت‌های توزیع شده منطقه‌ای و با رهبری واحد رییس جمهور جدید چین Sun Yat-sen پزشک فیلسوف و متفکر سیاسی دنیا دیده لیبرال پدر ملت. این انقلاب ۱۹۱۱ در واقع از اون انقلاب کمونیسیتی چین که بعدتر اتفاق افتاد شاید مهمتر هم باشه ولی چین کمونیست و مائو اینقدر وزنشون زیاده و سایه‌شون سنگین که ما کمتر درباره این انقلاب اول قرن بیستم شنیدیم. به اون حتما جای دیگه می‌رسیم و ازش حرف می‌زنیم اینجا ولی سریع ازش بگذریم که برسیم به قصه مائو. چون مائو هم اون موقع بود و کم کم فعال هم بود. بعد هم اون آقای sun yat sen عملا نتونست مدت زیادی اداره کنه کشور رو. مائو اون موقع ۱۸ سالشه اول هم سان یاتسین رییس جمهور می‌شه مائو با شنیدن خبر سقوط امپراطوری چین به ارتش تحت رهبری سان یاتسین می‌پیونده اما خیلی زود با کناره گیری دولت سن یاتسن از قدرت، مائو هم از ارتش جدا شد و میره دنبال تحصیل.

مائو چه جوری آدمی بود؟ 

والدین مائو وقتی که ۱۳ سالش بود، همسری براش انتخاب کردن اما او زیر بار ازدواج سنتی نرفت. مائو تصمیم گرفت خانواده رو ترک کنه و بره برای ادامه تحصیل. سرکش بود اما اهل مطالعه‌ هم بود، و ترجیح می‌داد بیشتر وقتش رو مطالعه کنه. اون موقع کتاب‌های علمی روز می‌خوند. کتاب‌هایی مثل ثروت ملل آدام اسمیت، علم اخلاق جان استوارت میل و اصل انواع داروین. در کنار علوم غربی به آثار کلاسیک چینی هم علاقه داشت. مثل کنفوسیوس. 

 سال ۱۹۱۲ مائو مقالاتی که توسط روشنفکران چینی در مجلات و روزنامه‌ها نوشته می‌شد رو هم می‌خوند. و دغدغه داشت درباره آینده چین. دنبال فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی هم بود برای همین توی دانشگاه مشغول فعالیت‌های سیاسی دانشجویی و تشکیلاتی شد.

 

این دوره ۱۹۱۲ تا ۱۹۴۹ رو بهش میگن جمهوری چین. The Chinese Republic هم متمایزه از امپراطوری که قبلش بود برای قرن‌ها هم از جمهوری خلق چین که جکومت کمونیستیه که بعدش اومد. کمونیست‌ها از هوا نیومدن دیگه. در واقع از اواخر دهه دوم قرن بیستم کمونیست‌ها هم شدن یه نیروی قابل توجه و بازیگر مهمی در چین. نیمه دوم قرن بیستم یعنی کی؟ یعنی از حدود ۱۹۲۰.

جواسمون باشه چین همسایه کجاست؟ روسیه. 

در سال ۱۹۱۷ حکومت آریستوکرات(اشراف سالاری) تزاری در روسیه سقوط می‌کند. بعد از انتشار خبر انقلاب روسیه در روزنامه‌های چین، این جنبش الهام بخش برخی از روشنفکران چینی شد. در این سال‌ها که کشور‌های اروپایی سرگرم جنگ جهانی اول بودن، روسیه تونست نفوذش رو در چین بیشتر کنه. بعد از شکست روسیه از ژاپن (ویدیوی تاریخی در مورد ژاپن، گذار از ارتش سامورایی و جنگ با روسیه ) روسیه تلاش کرد به کمک چین در برابر ژاپن به عنوان قدرت جدید شرقی وایسه. بعد از انقلاب اکتبر، کمونیست‌های روسیه به فکر ایجاد شاخه‌ای از این حزب در چین افتادن تا بر اساس منافع دو کشور مقابل امپریالیسم جهانی، یک جبهه مشترک تشکیل بدن. مردم چین که دل خوشی از کشور‌های اروپایی نداشتن و غرب رو مقصر وضعشون می‌دونستن متحد خوبی برای روسیه در مقابل قدرت‌های غربی بودن. 

 

ظهور کمونیست‌ها در چین

اول ژوئیه سال ۱۹۲۱ نخستین کنگره کمونیستی در شانگهای برگزار شد. در آن زمان فضای باز سیاسی در جمهوری چین وجود داشت و فعالیت‌های حزبی آزاد بود. حزب کمونیست به صورت قانونی در جمهوری چین با ملی‌گرایان همکاری (حزب حاکم جمهوری چین Kuomintang) می‌کرد. که این همکاری‌ها مخصوصا در زمینه‌ی براندازی حاکمیت جنگ سالاران و ایجاد اتحاد در چین خیلی هم موفق بود. سال ۱۹۲۴ با تشکیل یک جبهه متحد با ملی‌گراها در مقابل جنگ سالاران  موافقت شد. و این همکاری باعث شد حزب کمونیست در چین بیشتر از گذشته هم شناخته بشه و ایده‌های مارکسیستی و لنینیستی بین روشنفکران چینی طرفدارای بیشتری پیدا کنه. اون قدری که سال ۱۹۲۵ اعضای حزب کمونیست  از ۹۰۰ نفر به ۲۴۲۸ نفر رسید. 

 

مائو اوایل دهه ۱۹۲۰ با اندیشه‌های مارکسیستی و لنینیستی آشنا شد و فعالیت‌های سیاسیش رو شروع کرد، مثلا مجمع جوانان سوسیالیست رو راه انداخت. برای همین در اولین کنگره حزب کمونیست چین از مائو هم دعوت کردن. مائو اون زمان مدیر یک مدرسه در ایالت هونان بود، به عنوان دبیر حزبی در این منطقه انتخاب شد. در این مدت تونست رهبری یک جنبش دهقانی رو بر عهده بگیره.  سال ۱۹۲۳ وقتی سومین کنگره حزب برگزار شد مائو به عضویت کمیته‌ی مرکزی حزب درآمد و یکسال بعد زمانی که حزب کمونیست و کومین تانگ اولین جبهه متحدشون رو تشکیل دادن، مائو به عنوان نماینده کمونیست‌ها به حزب کومین تانگ پیوست.

 

رابطه ملی‌گراها و کمونیست‌ها

در سال ۱۹۲۵ سون یاتسین رهبر حزب ملی‌گرا می‌مبره. ایشون که مرد رابطه ملی‌گراها و کمونیست‌ها خراب شد. البته تعجبی هم نداره واقعا. عجیب اینه که تا اون موقع تونسته بودن همکاری کنن ملی گراها و کمونیست ها. 

رهبر جدید ملی گراها اومد و شروع می‌کنه خطش رو از کمونیست‌ها جدا می‌کنه. ایشون تحصیل کرده ژاپن هم بود و با اومدنش کمونیست‌هارو می‌ذاره کنار. همه شون رو از حزب اخراج کرد. از روسیه هم فاصله گرفت و بعد هم درگیری مستقیم با کمونیست‌ها و همین شد جرقه جنگ داخلی چین. بین نیروهای ملی‌گرا که دولت مستقر بودن و کمونیست‌هایی که از قدرت رانده شده بودن. جنگ داخلی چین از ۱۹۲۵ شروع شد و تا ۱۹۴۹ ادامه داشت. تو این جنگ تعداد زیادی از مردم چین مردن و آخرش هم کمونیست‌ها پیروز شدن به رهبری مائو.

اما چی شد که از دل این جنگ مائو به عنوان رهبر در آمد. آخرین بار که اسم مائو رو گفتیم یکی از مقامات نه چندان بلند پایه بود در کمونیست‌ها. 

از دل جنگ داخلی چین مائو رهبر شد

مائو که یک انقلابی بود تسلیم نشد و تصمیم به نبرد مسلحانه علیه ارتش چیانگ‌کای‌شک گرفت. برای این نبرد به ارتش خودش نیاز داشت. به حزب وعده داد که یک قیام مسلحانه دهقانی رو می‌خواد سازمان‌دهی بکنه، حزب هم متقاعد شد که ارتش کوچکی در اختیارش بذاره. ولی بعد به جای اون قیام دهقانی ارتشه رو برداشت برد تو کوه‌ها. اینجا ارتشش هیچ ارتباطی با شانگ‌های که مرکز قدرت کمونیست‌ها بود نداشت و تحت رهبری فرد مائو عمل می‌کرد.  در این شرایط مائو ارتباط ارتش خودش رو با حزب قطع کرد. اینها گفتن یعنی چی این کار خودسرانه بود چرا قطع کردی؟ توپ، تشر، اصلا ایشون رو عزل کنیم نافرمانی حزبی کرده. که حرف اشتباهی نبود. اما واقعیت این بود که حزب قدرتش کم شده بود و فشار روش زیاد بود. بعد اتفاق مهم دیگری که افتاد این بود که درست بود که مائو از دستورانت حزب کمونیست چین سرپیچی کرده بود ولی کاری رو کرده بود که در راستای سیاست‌های حزب کمونیست شوروی بود. در شوری الان استالین به قدرت رسیده بود و حواسش داشت جمع می‌شد که این مائو داره قدرت می‌گیره. ارتش‌های بخشی از این کمونیست‌ها هم داشتن می‌پیوستن به مائو 

در این شرایط در ۱۹۲۸ . در همین زمان مائو، نامه‌ای می‌فرسته به حزب کمونیست که من یه منصب حزبی می‌خوام. این نامه روز بیست و شش جون ۱۹۲۸ به دست استالین می‌رسه. درست زمانی که ششمین کنگره حزب کمونیست در یک مکان مخفی در حومه‌ی مسکو در حال برگزاری بود. (این اولین و آخرین باری بود که یک حزب کمونیست خارجی، کنگره خودش رو در روسیه برگزار می‌کرد.)

واقعیت این بود که مائو موثرترین فرد برای اجرای سیاست‌های مسکو در چین بود. نافرمانی‌های مائو علیه حزب در آن زمان یک امتیاز اضافی براش بود. استالین هم به آدم با اعتماد به نفسی نیاز داشت که ابتکار عمل داشته باشه، نه این که صرفا دستورات رو کورکورانه اجرا کنه. مائو هم برای انقلاب هم به حمایت حزب کمونیست نیاز داشت و هم کشور روسیه. استالین با تعریف از مائو باعث شد تا مجدد به حزب برگرده و در نتیجه حزب هم ازش حمایت کرد.

راهپیمایی طولانی چین و بیشتر شدن قدرت مائو

مائو اینطوری به حزب کمونیست برگشت. جایگاهش هم خوب بود ولی شرایط کمونیست‌ها در جنگ داخلی خوب نبود. دولت ملی‌گرا دست بالا رو داشت. کمونیست‌ها در جنوب تحت محاصره بودن. تو چنین شرایطی در ۱۹۳۴ کمونیست‌ها تصمیمی می‌گیرن در ۱۹۳۴ که تاریخ جین رو عوض می‌کنه. کاری می‌کنن که از عجیب ترین و حیرت انگیزترین کارهای جمعی تاریخ قرن بیستمه و هر چند چیزی که ازش میدونیم ترکیبیه از افسانه و واقعیت ولی همون مقدار واقعیتی که ازش می‌دونیم کافیه که حیرت زده می‌کنه آدم رو. داریم درباره راهپیمایی بزرگ حرف می‌زنیم. 

پس تصویر کلی رو داشته باشیم. امپراطوری چندین قرنی چین سرنگون شده. دولت ملی اومده سر کار در کشوری ۴۰۰ میلیونی که بیشترشون کشاورزن و فقیرن و عده کمی ارباب هستن که دارن منافع کار کردن مردم رو می‌برن. رئیس دولتی که آمده دکتره، میگه من این وضع رو درست می‌کنم رابطه‌اش هم با کمونیست‌ها خوبه. بعد که ایشون می‌میره جانشینش که میاد از کمونیست‌ها دور میشه و اتفاقا به همون زمین‌دارها و قدرتمندان سنتی نزدیک میشه و تو این فضا ادم‌هایی که در روسیه یا تحت تاثیر مسکو هستن کم کم میان بالا و شاخ میشن در حزب کمونیست یکی از معروف ترین‌هاشون مائو. 

سخنرانی کاریزماتیک که مردم عادی هم حرف زدنش رو می‌فهمیدن و دوست داشتن. رهبران ملی گرا تحصیل کرده و لیبرال بودن و مردم وقتی می‌دیدن مائو بیشتر فاز اینه که زمین‌ها رو از اینها باید گرفت داد به کشاورزها و اینها خوششون می اومد. کم کم محبوبیت مائو و قدرتش تو این جاهای دور افتاده بیشتر و بیشتر هم شد. شعارهاش هم گنده‌تر شد. الان دیگه هم ملی گراها و هم کمونیست‌ها می‌خواستن متحد کنن چین رو. با این تفاوت که ملی‌گراها می‌خواستن این نظم اجتماعی رو که بود حفظ کنن، کمونیستها می‌خواستن به هم بزنن. طبقه بالا رو بکشن پایین.

دقت کنیم وقتی می‌گیم میخواستن چین رو متحد کنن و یکپارچه کنن قدرت رو یعنی چی. کشوری به این عظمت با ۴۵۰ میلیون جمعیت. با این جغرافیای وسیع و پیچیده. مائو کچاست؟ مائو و ارتش سرخش قدرت رو در ناحیه محدودی در جنوب شرقی چین در دست دارن. در استان jiangxi اینجا رو ببینین برای نقشه. ولی دورشون رو ملی گراها گرفتن. 

چندین بار در ابتدای دهه سی می‌رن ملی‌گراها که بزنن له کنن ارتش محاصره شده سرخ رو، موفق نمی‌شن. علی‌رغم توان و تعداد کمتر مائو خوب می‌جنگه. با جنگ‌های نامنظم. 

چشم طمع ژاپن به چین

همزمان این رو هم داریم که ژاپن هم که قدرتمند شده و چشم طمع داره به چین و منابع طبیعی بسیار زیادش. ژاپن الان تیاوان رو گرفته کره رو گرفته و هم زورش زیاده هم اشتهاش. می‌بینه که چینی‌ها ضعیفن و فرصت خوبیه که خودش رو نه تنها از زیر سایه تاریخی برادر بزرگ در بیاره بلکه بیاد و اشغال کنه چین رو. ژاپن همون موقعی که اینها دران در جنوب شرق می‌جنگن با هم، از شمال شرق وارد منطقه منچوری شد و آرام آرام حرکت خودش رو به سمت جنوب آغاز کرد. حالا امریکا و انگلیس هم دارن فشار میارن به دولت ملی گرای چین که برو با ژاپن بجنگ. 

از اون ور هم یه سری از کمونیست‌ها به مائو می‌گن شما که اینقدر خوب می‌جنگین چرا همه‌اش دفاعی هستین. بهترین دفاع حمله است. جمله کنین. که مائو قبول نمی‌کنه و اتفاقا باعث می‌شه قدرت نظامیش رو ازش بگیرن. 

محاصره ارتش سرخ شدیدتر هم شد وقتی که دولت ملی گرای جین با کمک و مشاوره آلمان هیتلری که از اون سر دنیا به کمکشون اومده بود راه‌های دسترسی به جنوب رو بستن. دیوارهای بتنی عطیم کشیدن رو جاده ها و اینطوری حلقه محاصره هی تنگ‌تر و تنگ‌تر شد. اینقدر که دیگه رهبران ارتش سرخ فکر کردن که نمیتونن مبارزه کنن. 

 

مائو که یک انقلابی بود، تصمیم گرفت با شکست محاصره و عقب نشینی، نیرو‌هاش رو به شمال چین  و منطقه یان آن منتقل کند. امیدوار بود در این منطقه با کمک روس‌ها ارتش رو مجدد سازماندهی کنه. در سال ۱۹۳۴ نیرو‌های «مائو-چوته» که شامل ۸۶ هزار نفر سرباز و ۱۲ هزار نفر پرسنل بودند حرکتشون رو شروع کردن. این راهپیمایی از جنوب غرب چین شروع شد و با پیمودن بیش از ۹۰۰۰ کیلومتر در ۳۷۰ روز به منطقه یان آن ختم شد.

۹۰۰۰ کیلومتر رو اینها مسیر صاف نرفتن البته اومدن به غرب بعد شمال و از یک مسیر کوهستانی سخت و پر از رودخانه گذشتن. ۹ هزار کیلومتر رو اگر خط صاف بکشی میشه از استانبول تا توکیو تقریبا. یا به اندازه کل مرزهای ایران خشمی و ساحلی با هم. یه همچین مسافتی رو داریم ازش حرف می‌زنیم و از نظر سختی هم به نظرم همین بس که به روایتی از هر ده نفری که راهپیمایی رو شروع کردن ۹ تاشون تو مسیر مردن یا موندن و فقط یکیشون ده درصد نیروها به مقصد رسیدن. خود مائو مالاریای سختی گرفت و بخشی از مسیر رو رو برانکارد می‌بردنش. کلا هم قایق و ماشین و اینها نداشتن و بعضی از مقامات ارشد اسب داشتن بقیه پای پیاده. داستان عجیبیه این پیاده روی طولانی و شاید بعدا بهش برگشتیم که چطوری یه سری پای پیاده زیر حمله‌های زمینی و هوایی دولت هر طور بود دووم اوردن. 

در این مسیر سخت، ارتش مائو از ۲۴ رودخانه و ۱۸ کوه عبور کردن. آخرش بعد از یک سال مائو با تعداد بسیار کمی از سپاهش(۱۰ درصد به نقلی ۴۰۰۰ نفر) به منطقه‌ی Yan’an رسید. داستان این راهپیمایی در سراسر چین پخش شد و از مائو یک رهبر انقلابی ساخت. هدف مائو در اون زمان صرفا زنده نگه‌داشتن ایده‌ی انقلاب چین بود.

حواسمون باشه که این وسط حمله های ژاپن هم هست یه چین و ادامه هم داره. ژاپن یک نیروی نظامی قدرت‌مند در شرق آسیا بود و از طرفی چین که سالها درگیر جنگ داخلی بود قدرت کافی برای دفاع در برابر ارتش ژاپن نداشت. این اتفاق باعث شد چیانگ کای شک و مائو اختلافات رو کنار گذاشتن و آتش بس اعلام کردن. هر دو طرف جنگ داخلی، دفاع در برابر ژاپن رو در اولویت قرار دادند و با هم موقتا متحد شدند. 

بعد هم که جنگ جهانی دوم شروع شد و بعدتر امریکا با شوروی کمونیست متحد شد در چین هم ملی گراها و کمونیست‌ها شروع کردن کنار هم جنگیدن. آمریکا با حمایت از ملی‌گرا‌ها و روسیه با ارسال کمک و تجهیزات به کمونیست‌ها تلاش کردند جلو پیشروی ژاپنی‌ها رو بگیرند. 

تا قبل از حمله‌ی ژاپن مائو تونسته بود با کمک ارتشش و بدون کمک‌های خارجی مقاومت رو ادامه‌ بده. با توجه به سابقه ارتش سرخ چین و جنگیدن در سخت‌ترین شرایط، این‌ها آمادگی و انگیزه بالایی برای مقاومت داشتن. بعد از حمله‌ی ژاپن با حمایت استالین کمونیست‌ها تونستن ارتش رو بازسازی کنن و ضربه‌های سختی هم زدن به ارتش ژاپن. 

 توازن قدرت بعد از جنگ ژاپن و چین

حمله‌ی ژاپن به چین توازن قدرت در چین رو به نفع مائو تغییر داد. پیروزی‌های کمونیست‌ها در نبرد با ژاپنی‌ها باعث شد ارتش سرخ طرفدارای بیشتری بین مردم چین پیدا کنه. ارتش مائو اون زمان از چند هزار نفر به نیم میلیون نفر رسید. برای خیلی از مردم هم اینطوری بود که می‌گفتن اصلا مقصر این جنگ و وضع ضعیف و آسیب‌پذیر ما در برابر ژاپن همین دولت ملی‌گراهاست. 

 برای همین چینی‌هایی که می‌خواستن به جنگ با ژاپنی‌ها برن ترجیح می‌دادن که عضو ارتش سرخ بشن. همین هم در سال‌های جنگ، موازنه قدرت بین مائو و چیانگ کای شک رو تغییر داد. جنگ ژاپن خسارت‌های زیادی به ارتش چیانک کای شک وارد کرد و در این مدت حزب کمونیست چین تونسته بود قدرتش بیشتر شده بود. 

از سال ۱۹۴۰ شکاف بین مائو و چیانک کای شک دوباره شدت گرفت. این شکاف باعث شد مجدد اتحاد بینشون از بین بره. در سال ۱۹۴۲ آتش بس بین این دو گروه تمام شد و جنگ‌های داخلی بین دو حزب دوباره ادامه پیدا کرد. طولانی شدن جنگ با ژاپن هم باعث شده بود هزینه‌ی حضور نیروهای نظامی ژاپن در چین بالابره. در این مدت چینی‌ها نه آتش‌بس رو پذیرفتند و نه تسلیم شدند. زمان به نفع ژاپن نبود به همین دلیل استراتژی مائو طولانی‌ کردن جنگ و بالا بردن هزینه برای ژاپن بود. از طرفی آمریکا و جبهه متفقین که از پیشروی ژاپن عصبانی بودن با تحریم نفتی تلاش کردن ژاپن رو بذارن تحت فشار و جلوی پیشرفتش در شرق آسیا رو بگیرن. در جواب به این اقدام، ژاپن در هفت دسامبر  ۱۹۴۲ با حمله به پرل‌هاربر رسما وارد جنگ با آمریکا شد. 

 در  ۹ و ۶ آگوست ۱۹۴۵آمریکا دو بمب اتمی انداخت روی هیروشیما و ناکازاکی و ژاپن تسلیم شد و جنگ جهانی دوم هم با پیروزی متفقین تموم شد.

بعد از جنگ جهانی دوم  با عقب نشینی ارتش ژاپن از منچوری، روسیه کنترل این مناطق رو مجددا به دست آورد.

 

جمهوری خلق چین به وجود آمد

مائو در سال ۱۹۴۵ بسیار قدرتمندتر از زمانی بود که راهپیمایی طولانی رو شروع کرد. همونطور که راهپیمایی طولانی، انقلاب مائو رو زنده نگه داشت، حمله‌ی ژاپن و هشت سال جنگ باعث قدرت گرفتن کمونیست‌ها در چین شد. مشکل ارتش مائو در زمان راهپیمایی طولانی گشنگی و خستگی بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم موقعیت حزب کمونیست تغییر کرده بود. ارتش سرخ دیگه با تانک و تجهیزات روز برابر ملی‌گراها می‌جنگید. 

سال ۱۹۴۶ استالین کنترل منجوری را داد به نیرو‌های مائو. که این اقدام هم موقعیت مائو رو تقویت کرد. اما جنگ‌های داخلی هنوز ادامه داشت. با تغییر شرایط به نفع مائو در سال ۱۹۴۸ ارتش چیانک‌کای‌شک توان مقابله با نیرو‌های کمونیست‌ رو از دست داد. 

در ژانویه ۱۹۴۹ دو شهر تیانجین Tianjinو بیجینگ سقوط کردن و کمونیست‌ها بر شمال چین کاملا مسلط شدن. پیشروی نیرو‌های مائو تا سقوط شانگهای و نانجین که مقر اصلی حزب ملی‌گراها بود ادامه پیدا کرد. با پیروزی کمونیست‌ها بر ملی‌گرایان و پایان دهه‌ها جنگ داخلی در چین مائو در اول اکتبر سال ۱۹۴۹ جمهوری خلق چین را تاسیس کرد و  با یکپارچه کردن چین تبدیل به قدرتمندترین فرد در کشور و حزب شد.  

معمولا تو چین تغییر حکومت اینطوری نبوده که یه اتفاقی بیفته زیرو رو شه. بلکه یه سری اتفاقاتی یه مدتی فاجعه رو فاجعه افتضاح رو افتضاح باعث می‌شه یه سیستمی بریزه و سیستم جدیدی بیاد رو کار با این نگاه که سیستم قبلی جواب نداد. نتونست از امنیت جامعه جین محافظت کنه. نتونست ما رو به جایگاه درخورمون برسونه پس باید بره و سیستم جدیدی بیاد. در واقع اینطوری اون فره ایزدی رو از دست میداد. Mandate of heaven رو از دست می‌داد در نگاه مردم و اونطوری که کتاب چین میگفت سیستم جدید همین که خودش رو می‌تونست مستقر کنه نشون می‌داد که خب پس شاهین پادشاهی رو شونه اینها نشسته دیگه. پس حالا ماموریت حفظ عظمت چین بزرگ با اینهاست. اینطوری هم نبود که یکی بیاد پایه‌های فرهنگ و هویت چینی رو هوا کنه یا دست توش ببره یا نفی کنه. خودش رو تو همون سیستم تعریف می‌کرد. میگفت ما اومدیم اون آموزه‌های اصلی تمدنی رو پیاده کنیم. حکمای باستانی ما درست میگفتن این پیشینیان ما بد اجرا کردن ما می‌خوایم خوب اجرا کنیم. حتی خارجی‌هایی هم که می اومدن تو همون سیستم برای خودشون مشروعیت درست می‌کردن. بروکراسی رو حفظ می‌کردن. کنفوسیوسیسم رو نگه میداشتن به عنوان سیستم اداره کشور و ملت. اما مائو یک سره حکایت دیگری بود. 

که حالا در ویدئوهای بعدی بهش می‌پردازیم. این ویدئو ادامه کنجکاوی ما بود درباره چین. دیدیم که بین جنگهای تریاک و برپایی جمهوری خلق چین کمونیست چه اتفاق‌هایی افتاد. چی شد که شخصیتی مثل مائو ظهور کرد و قدرت گرفت و حالا آماده‌تر هستیم که درباره‌ی مائو یکی از شخصیت‌های خیلی مهم و تاثیرگذار قرن بیستم بشنویم در یک یادداشت دیگه.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردم:

 مائو و مائوئیسم نوشته ون-شون-چی ترجمه محمد رفیعی آبادی انتشارات خجست

مائو حکایت ناشناخته نوشته جانگ چنگ جان هالیدی توجمه بیژن اشتری نشر ثالت.

Overview of Chinese history 1911 – 1949 | The 20th century | World history | Khan Academy

Communists, Nationalists, and China’s Revolutions: Crash Course World History #3

When China Was Ruled By Warlords – The Zhili–Anhui War (Documentary)

Where did Chinese communism come from? | Behind the Book with Professor Tony Saich

War of the Cliques – Warlord Era 1922-1928 (Chinese History Documentary)

World War Zero – The Russo Japanese War 1904-1905 (Documentary)

Dowager Empress Cixi: The Matriarch of Pre-Modern China

بیشتر کنجکاوی کنیم
چین چطور جهان را رهبری خواهد کرد؟
چین چطور جهان را رهبری خواهد کرد؟

قدرت اقتصادی و تاثیرگذاری چین روی سیاست جهانی مدام در حال بیشتر شدن است و سوال بزرگ قرن بیست و بیشتر بخوانید

پیرمرد و دختر خردسال چینی تاثیر افول جمعیت چین
تاثیر افول جمعیت چین بر اقتصاد و سیاست جهان

زمانی برای چین مهم نبود که با بمب اتم تهدید بشه و می‌گفت بمب اتم مگه قراره چی کار کنه؟ بیشتر بخوانید

دیوار چین دور گردش آزاد اطلاعات
دیوار چین دور گردش آزاد اطلاعات

از همان شروع گسترش اینترنت مزایا و معایب آن برای دولت چین روشن بود. کمک به توسعه‌ی اقتصادی در یک بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *