به دنیایی که تولید، فروش و استفاده از مواد مخدر ممنوع نباشد فکر کردهاید؟ چنین دنیایی چه وضعی خواهد داشت؟ احتمالاً تصور خیلی از ما چیزی شبیه به این خواهد بود: شهرهایی که پر است از کارتنخواب و معتادان بد حال، جوانانی که گروه گروه به مواد مخدر رو میآورند و حال و آینده خود را تباه میکنند، خانوادههایی که از هم میپاشند و انواع و اقسام مشکلات فردی و اجتماعی دیگر. اما افرادی هستند که چنین تصویر سیاهی از آزاد بودن مواد مخدر ندارند.
نویسنده: بشیر جاویدنیا
دلایلی که مدافعان آزادسازی مواد مخدر دارند متنوع است. مثلاً لیبرتارینها از نظر اخلاقی-فلسفی با غیرقانونی بودن مواد مخدر مخالفند و آن را ناقض آزادیهای فردی میدانند. آنها معتقدند اینکه یک فرد چه چیزی وارد بدن خودش میکند –مادامی که به دیگران آسیبی وارد نمیکند– ربطی به دولت ندارد و دولت حق ندارد محدودیتی در این زمینه ایجاد کند. گروهی دیگر به تبعات اجتماعی غیرقانونی بودن مواد مخدر اشاره میکنند و معتقدند مضراتی که این موضوع به دنبال دارد بیشتر از فوایدش است. مثلاً اینکه غیرقانونی بودن مواد مخدر میتواند باعث افزایش جرائم خشونتآمیز در جامعه شود چون ریسک تجارت را برای گنگها و کارتلها بالا میبرد و منجر میشود آنها برای حفاظت از منافع خود به خشونت متوسل شوند.
اما گروه دیگری از مدافعان آزادسازی مواد مخدر تلاش میکنند نشان دهند مصرف مواد مخدر آنقدرها هم که عموم مردم فکر میکنند مضر نیست. این گروه معتقدند دلیل اصلی مخالفت جامعه با آزادسازی مواد مخدر این باور رایج است که مصرفش جسم و ذهن انسان را نابود میکند و بنابراین نباید به مردم اجازه داد چیزی تا این حد خطرناک را مصرف کنند. پروفسور کارل هارت (Carl Hart) استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا جزو گروهی است که میخواهند این باور رایج را به چالش بکشند. هارت یک دانشمند علوم اعصاب (نوروساینس) است که در آزمایشگاه مجهزش به پژوهش در خصوص اثرات مصرف مواد مخدر میپردازد. او به تازگی کتاب «مصرف مواد برای بزرگسالان» (Drug use for grown ups) را منتشر کرده و در آن با استناد به نتایج پژوهشهایش از آزادسازی مواد مخدر دفاع کرده است.
نتایج پژوهشهای هارت درباره آزادسازی مواد مخدر
هارت و همکارانش در آزمایشگاه اثرات مواد مخدر بر فعالیتهای مغزی، تواناییهای شناختی و ارتباطات اجتماعی صدها نفر را بررسی کردهاند. پژوهشهای هارت نشان میدهند مصرف مواد مخدر آنقدر که عموم مردم فکر میکنند خطرناک و مضر نیست و حتی ممکن است اثرات مثبتی هم داشته باشد. به عنوان مثال هارت به این نتیجه رسیده که میزان همدردی، صمیمیت یا تمایل به برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران در افرادی که تحت تاثیر مواد مخدر هستند افزایش پیدا میکند. به علاوه، میزان تواناییهای شناختی و قدرت حل مسئله در اثر مصرف مواد مخدر الزاماً کاهش نمییابد و حتی در مواردی هوشیاری و دقت فرد افزایش پیدا میکند.
موضوع دیگری که هارت به آن اشاره میکند میزان اعتیادآوری مواد مخدر است. در اینجا هم هارت با این باور رایج که هر کسی مواد مخدر مصرف کند حتماً معتاد خواهد شد مخالف است. بر اساس تعریف استاندارد روانشناسی (کتاب DSM5) فردی معتاد است که وابستگیاش به یک چیز مانع ایفای صحیح وظایف و مسئولیتهای فردی و اجتماعیاش شود. اما هارت ادعا میکند بسیاری از مصرفکنندگان دائمی مواد مخدر (افرادی که حداقل ماهی یک بار مصرف میکنند) افرادی فعال و مولد هستند. او نرخ اعتیاد به مواد مخدر را بین 0.5 تا 35 درصد میداند که البته نسبت مواد مختلف متفاوت است. مثلا نرخ اعتیاد به تنباکو 33%، هروئین 25 الی 30% و کوکائین 15 الی 20% است. در عین حال همبستگی قوی بین اعتیاد و خصوصیتهای روانی از قبیل افسردگی، شرم یا داشتن انتظارات غیرواقعی وجود دارد. این موضوع نشان میدهد که مصرف مواد مخدر الزاماً در همه افراد منجر به اعتیاد نمیشود و شرایط زمینهای فرد نقش موثری دارند.
آیا مغز افراد معتاد کوچک میشود؟
احتمالاً شما هم این جمله را شنیدهاید که «مغز مصرفکنندگان شیشه کوچک میشود». این نتیجهای است که یکی از مشهورترین پژوهشها در حوزه اثرات مصرف مواد مخدر گزارش کرده است. این مطالعه با استفاده از روش تصویربرداری مغزی نشان میدهد اندازه مغز (بطور مشخص بخش پیشپیشانی یا پریفرونتال) در مصرفکنندگان متامفتامین (شیشه) کوچکتر است. اما هارت در کتابش نتایج این پژوهش (و برخی پژوهشهای مشابه) را زیر سوال میبرد.
هارت نشان میدهد که تفاوت بین مغز گروه آزمایش (مصرفکنندگان مواد) و گروه کنترل (افراد عادی) مربوط به میانگین دو گروه است نه تکتک افراد. در واقع اگر به تصاویر مغزی تکتک افراد در گروه آزمایش نگاه کنیم اکثریت آنها مغزی کاملاً مشابه با گروه کنترل دارند و تنها چند نفر هستند که مغز کوچکتری دارند و میانگین گروه آزمایش را پایین میآورند. در عین حال همین تفاوت میانگین نیز با اینکه ممکن است از نظر آماری «معنی دار» باشد اما از نظر «عملکردی» تفاوت چندانی در تواناییهای شناختی ایجاد نمیکند و در واقع قابل چشم پوشی است. مشکل دیگر این نوع پژوهشها این است که یک گروه از افراد را در یک زمان مشخص بررسی میکنند نه اینکه مغز یک فرد خاص را قبل و بعد از مصرف مواد با هم مقایسه کنند. بنابراین مشخص نیست آیا افرادی که معتاد شدهاند مغزشان کوچک شده یا افرادی که مغز کوچکتری داشتهاند معتاد شدهاند.
چشمانداز هارت در مورد آزادسازی مواد مخدر چیست؟
هارت در ادامه کتابش لباس دانشمند را از تنش در آورده و لباس یک فعال اجتماعی مدافع آزادسازی مواد مخدر را به تن میکند. او با اتکا به نتایج پژوهشهایش از آزادسازی همه انواع مواد مخدر (نه فقط مواد سبک مانند ماریجوانا) دفاع میکند. هارت باور دارد که در مورد مضرات مواد مخدر اغراق شده و نمیتوان صرفاً با اتکا بر این موضوع از غیر قانونی بودن آن دفاع کرد. در واقع هارت با رد یکی از رایجترین دلایل مخالفان آزادسازی، یک امتیاز به تیم مدافعان اضافه میکند. او همچنین دلایل دیگری در دفاع از آزادسازی و پیشنهاداتی در مورد روش انجام آن ارائه میدهد که میتوانید آنها را بطور مفصل در مصاحبه اش با پادکست فریکونومیکس بشنوید.
بطور خلاصه هارت معتقد است باید با ارائه شواهد علمی عموم جامعه را نسبت به فواید آزادسازی قانع کنیم. همانطور که در 30-40 سال اخیر میزان موافقت با آزادسازی ماریجوانا در آمریکا از حدود 10% به حدود 65% رسیده است، هارت نیز امیدوار است کتابش بتواند در تغییر عقیده عمومی موثر باشد و راه را برای حرکت به سمت آزادسازی کامل مواد مخدر هموار کند.
قبلاً در بیپلاس با مطلب «دوگانههای اخلاقی و مبارزه با مواد مخدر» در مورد دلایل غیرقانونی شدن مواد مخدر صحبت کردیم. در اپیزود نارکونومیکس هم به موضوع اقتصاد مواد مخدر پرداختیم. تام وینرایت در این کتاب از جمله در مورد علل شکست دولتها در مبارزه با کارتلهای مواد مخدر صحبت میکند و از آزادسازی مواد مخدر به عنوان یک راهحل جایگزین دفاع میکند.
________________________________
تصویر را از از یادداشت پارادوکسهای ممنوعیت با مواد مخدر در ایتالیا برداشتهام.