الهی خوشبخت بشی
این دعا و آرزویی است که از زبان پدر و مادرهایمان شنیدهایم. اما چطور میتوان خوشبخت شد؟ جاناتان هایت هم در کتاب «فرضیه خوشبختی» به دنبال پاسخی برای همین سوال است.
نویسنده: عباس سیدین
فرض کنید از قبل دارید زندگی آیندهتان را میبینید و میتوانید چیزهایی را از آن حذف کنید یا به آن اضافه کنید. چه تغییری در آن میدهید؟ مثلاً در آیندهی شما نوشته که قرار است چند سال را مشغول ورزش حرفهای بشوید و چند مدال درست و حسابی کسب کنید و ثروتمند شوید. در اوج شهرت و احتمالاً درنتیجهی آن، قرار است الکلی بشوید. در فرآیند ترک الکل با همسر آیندهتان آشنا میشوید و زندگی خوبی را شروع میکنید. بعدش در یک تصادف آسیب جدی میبینید و مثلاً دستی یا پایی را از دست میدهید. اما همین باعث میشود به نوشتن روی بیاورید و چند کتاب عالی بنویسید. کدام از اینها را میخواهید حذف کنید؟
هر رویداد به قبلی وابسته است. شانس هم این وسط کار خودش را میکند. کدام آینده را میخواهید؟ کدام را باید بخواهید؟ در کدام آینده خوشبخت هستید؟
فرمول جادویی برای شادی
برای خوشبختی یا شادکامی فرمولی هست که به عنوان نظریهی مهمی در رواشناسی مثبتگرا معروف است. در این فرمول ژنتیک + شرایط بیرونی + فعالیتها یا کارهای خودخواسته مجموع امتیاز ما برای شادی یا خوشبختی است
جاناتان هایت هم این فرمول را در کتاب فرضیه خوشبختی معرفی میکند. در این فرمول شادی تاثیر محیط بیرونی را در دو جا میبینیم. اولاً محیط بیرونی روی بروز و عملکرد بخش ژنتیکی اثر میگذارد و دوماً چیزها و شرایطی به عنوان عامل بیرونی در زندگی ما هست که مستقیماً روی خوشبختی ما اثر میگذارد ولی ما کنترل کاملی بر روی آن نداریم. مثلاً میزان ثروت از یک حدی به بعد تاثیر جدی روی شادکامی ما ندارد. که این را به عنوان شرایط بیرونی در فرمول شادی میبینیم.
هرچند میتوانیم کارهایی کنیم تا آن سطح اولیهی خوشبختی را که مجموع ژنتیک و شرایط بیرونی تعیین میکند تا حدی تقویت کنیم. اما اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم باید بیشتر توجهمان را به این بخش آخر معطوف کنیم؛ یعنی به بخشی که میتوانیم در آن جداً اثرگذار باشیم.
خلاصه کتاب فرضیه خوشبختی را در اپیزود 51 پادکست فارسی بیپلاس بشنوید.
فعالیتهای خودخواسته مهره حیاتی خوشبختی
ما نمیتوانیم ژنتیکمان را تغییر بدهیم. بخشی از شرایط بیرونی را هم نمیتوانیم تغییر بدهیم. اما چیزهایی هست که میتوانیم عوض کنیم. مهرهی ما در این بازی همین است. یعنی فعالیتها یا کارهای خودخواسته که قسمت آخر فرمول خوشبختی است.
کارهای خودخواسته یا داوطلبانه آن کارهایی است که ما خودمان تصمیم میگیریم تا انجام بدهیم. مثل ورزش، مراقبه، یادگیری مهارتهای تازه یا سرگرمیهای خارج از برنامه.
ما به شرایط بیرونی عادت میکنیم، اما به این فعالیتها نه؛ چون اینها کارهایی است که توجه و تلاش میخواهد. این کارها به راحتی مثل شرایط بیرونی از حیطهی توجه ما خارج نمیشوند و در نتیجه بیشترین تاثیر را بر میزان احساس شادکامی و خوشبختی ما میگذارند.
واقعبینی گاهی هم چیز بدی نیست
اگر بتوانیم این تصویر بزرگ را درک کنیم و خوب متوجه باشیم کجاها و چه عواملی در کنترل ما هستند و چه چیزهایی از دست ما خارج است، میتوانیم بهتر و به صورت استراتژیک روی زندگیمان اثر بگذاریم. من نمیتوانم ژنتیکم را تغییر بدهم. بخشی از عوامل بیرونی هم از کنترل من خارج است. پس هر تلاشی برای تغییر اینها فقط به معنای آن است که نه فقط دارم نیرو و سرمایهی خوشبختیم را هدر میدهم، بلکه با کلافگی و عصبانیت و فرسوده و افسرده شدن، کار را از آنچه هست برای خودم سختتر هم میکنم.
یکی از درسهای جانبی کتاب «فرضیه خوشبختی» همین است که راهنمایی داشته باشیم تا بتوانیم با آگاهی بیشتری تصمیم بگیریم نیرو و تلاشمان را کجا صرف کنیم تا به بهترین نتیجهی ممکن برسیم. یعنی این واقعبینی را داشته باشیم که برخی چیزها را نمیتوانیم کنترل کنیم و تغییر بدیم، پس انرژی و تلاشمان را روی این چیزهای خارج از کنترل نگذاریم.
- تصویر یادداشت را از dornsife برداشتهام.