نویسنده: علی بندری
کریم خان در چه احوالی شاه شد
قرن هجده ایران عملا فاصله بین دو پادشاهی بزرگ و طولانی مدت صفویه و قاجاریه بود. چند بار توش اینطور میشد که از گوشهای هر کسی پرچمی بلند میکرد. خیلی هاشون هم یا یه شازده صفوی بودن یا خودشون رو میبستن به شازده واقعی یا قلابی صفوی که شانسشون رو بیشتر کنن. نادر شاه هم گفتیم تو ویدئوی «نادرشاه افشار که بود و چه کرد؟» همینطوری اومد بالا اول در رکاب یک شاهزاده صفوی، شاهش هم کرد ولی بعد دید طرف اینکاره نیست و اسباب زحمت هم هست دیگه زدش کنار و خودش شد شاه. حکومت افشاریان ولی دوام و ثباتی نداشت بعد از نادر امپراطوری که یه سرش مرو و هرات بود یه سرش خلیج فارس و بحرین یه سرش داغستان و گرجستان دوباره افتاد وسط و دوباره یک بازی تاج و تختی شروع شد و ایران درگیر جنگ داخلی ده سالهای شد تا اینکه در ۱۷۵۱ از دل این گرد و خاک یک چهرهای کم کم اومد بالا و مسلط شد که از نظرهایی شبیه بقیه بود و از نظرهایی هم فرقهای بزگری باهاشون داشت. نه فقط با نادر و مبارزین همعصرش حتی با بقیه شاهان قبل و بعد تاریخ ایران هم فرق میکرد کریم خان زند و پادشاهی شد که نخواست بهش پادشاه بگن و امروز هم ما بهش میگیم کریم خان.
نسخه تصویری کریم خان زند پادشاه بدون عنوان ایران رو در کانال یوتیوب بیپلاس ببینین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کریمخان زند پادشاه وکیل مردم
کریم خان لک بود از قرار اصالتا و البته بزرگ شده شمال خراسان چون طایفهشون رو نادر تبعید کرده بود اونجا نزدیک مرز با ازبکها. نادر که مرد کریم خان یه سری مردانش رو برداشت برگشتن ملایر و لرستان و کم کم فارس رو گرفتن و شدن حکومتی با مرکزیت شیراز. اولش ایشون هم مثل تعدادی دیگه از اینها که داشتن میجنگیدن و مثل نادر دنبال برگردوندن صفویه بود. حداقل در ظاهر داشت برای یه شازده صفوی میجنگید که اون شاه بشه. پادشاهش هم کرد و حتی بعد از مرگ اون هم که قدرت در ظاهر و باطن دست خودش بود گفت به من نگین شاه من وکیل الرعایا هستم و تا امروز هم یه بخشی از احترامی که در تاریخ ما براش هست به همین خاطره و فکر کردن به این جالبه چون خب هر کی حکومت میکنه در واقع باید وکیل ملت باشه دیگه به نمایندگی و وکالت از مردم حکومت کنه. این ها فکر هایی بود که اتفاقا همزمان با همین کریم خان داشت در امریکای مستعمره انگلیس باعث انقلاب میشد و شد همونطور که تعریف کردیم تو این ویدئوها اما در تاریخ ما خیلی نادر بوده اینکه یکی یه حاکمی بگه من وکیل مردمم و رفتار و عملکردش هم طوری باشه که بعد از مرگش هم کمابیش خوشنام بمونه. کما بیش.
پادشاهی در شیراز
کریم خان زند البته بر همهی امپراطوری که نادرشاه ساخت حکومت نمیکرد. افشاریان در خراسان بودن همچنان. ولی همین استقرار کریم خان در شیراز و فارس مهم بود. عباس امانت البته با احتیاط میگه که این مستقر بودن کریم خان در گهواره فرهنگ پارسی، در فارس مهمه و این بیشتر شدن استفاده از کلمه ایران به جای مثلا ممالک محروسه ایران در اون دوره اینها نشانههایی هستن از اینکه موقعیت کریم خان در شیراز یه نقشی در احیای هویت ایرانی داشته. هم در احیای هویت ایرانی و هم در انتقال قدرت به جنوب ایران. مرکزیت دادن به شیراز بعد از مدتها که قدرت در اصفهان و تبریز و قزوین و مشهد بود و در نتیجه بیشتر اهمیت دادن به خلیج فارس.
من تازگی به این نکته فکر میکنم خب مرکز قدرت در ایران بیشتر وقتها در نیمه شمالی بوده. از تبریز و قزوین و اصفهان تا مشهد و تهران. ولی اگر مرکز قدرت در ایران به جای نیمه شمالی برای این مدتهای طولانی در نیمه جنوبی بود ایران امروز چه تفاوتهایی داشت. مخصوصا از نظر توسعه دریایی چه نظامی چه تجاری.
مقایسه کریمخان و نادرشاه
تو این دوره کریمخان رو وقتی با نادرشاه مقایسه کنیم تصویر جالبی میبینیم. این مقاله همین کار رو کرده. میگه کریم خان مثل نادر فاتح و رهبر نظامی بزرگی نبود اما تصویرش اغلب تصویر فرمانروای عادل و فروتن و لایقه که در سالهای قحطی به مردم مواد غذایی میرسونده تجارت و بازرگانی و تولید کشاورزی و هنر و صناعت رو تشویق میکرده سر مالیات فشار نمیآورده و البته آرامشی به وجود آمده در زمانش از جمله برای جوامع ارامنه و یهودی که اومدن در شیراز ساکن شدن در زمانش. به نظر میاد مثل نادر، ایشون هم آدم مذهبیای نبوده اما آدم منصف و با اخلاقی بوده.
آرامش دوران کریمخان
چیزی که کریم خان به جا مونده رو هم ببینیم جالبه. از تهران و ارگ تهران رد پاش هست تا شیرازی که در زمان او بازسازی شد. از حمام و کاروانسرا و بازار و کلی بنای دیگه جالبتر و مهمتر از همه شاید ارگ و مسجد وکیل که هنوز هست و البته مرمت آرامگاه سعدی و حافظ. آرامش دوران کریم خان در بقیه این قرن ۱۸ نایابه واقعا در ایران.
اوضاع اقتصادی مردم به نظر میاد از مدارکی که داریم خوبه. درآمدها کفاف زندگی معمول رو میده. امنیت هست حداقل در شیراز و حتی انگار داره به مردم خوش هم میگذره. صحبت از موسیقی هست. زنهای خوانندهای اسمشون ثبت شده از اون دوره که سر بازار برنامه اجرا میکردن در شیراز کریم خانی اواخر قرن ۱۸.
حضور اروپاییها برای تجارت
دوران حکومت کریم خان دورانی هم هست که اروپاییهای بیشتری آمدن ایران برای تجارت مثلا هلندیها. البته کمپانی هند شرقی هلند و کمپانی هند شرقی بریتانیا هر دو از زمان صفویه در اصفهان دفتر داشتن و کار میکردن افتان و خیزان همه این قرن ۱۸ رو با همون شرایط آشوب و جنگ داخلی و جادههای ناامن. اتفاقا کریمخان هم وقتی قدرتش مستقر شد و به ثبات و آرامش رسید دنبال توسعه روابط و تجارت و اینها بود. راه هم اومد باهاشون تا حدی. معافیت گمرکی و انحصار واردات پارچه پشمی و امتیاز تجارتخانه بوشهر و اینها رو داد به انگلیسیها. یه مدتی هم اومدن بوشهر کار کردن، بندر عباس کار کردن، ولی همکاری با دوام نبود و رفتن دوباره بصره.
بصره، در منتهی الیه جنوب غربی عثمانی، و بعد هم مسقط عمان شد مرکز تجارتشون. همین رفتن اینها هم از جنوب ایران ضربه بزرگی شد برای اقتصاد ایران.
یک مشکل بزرگ هم اینه که ایران نیروی دریایی نداره. نه نیروی دریایی داره برای تامین امنیت خلیج فارس نه کشتیرانی تجاری. برای همین ناامنی هم داره اونجا. هم از طرف دزدان دریایی هم اینکه مثلا فرانسه که با انگلیس در جنگه اینجا هم جنگشون کشیده میشه و در خلیج فارس و حتی بندر عباس هم فرانسویها میان و میزنن انگلیسیها رو. تو ویدئوی نادرشاه گفتیم که نادر تلاش زیادی کرد که نیروی دریایی راه بندازه برای ایران ولی نشد. بعد از نادر هم دیگه هیچی و عملا کار افتاد دست دیگران و از جمله عمانیها. یه مدتی هم البته رفتن بصره رو گرفتن اما اون هم موقت بود و دوامی نداشت.
کلا دوران پر جنگی نبود دوران کریم خان. ثبات بود بیشتر. هم برای مردم ایران هم برای همسایهها. نه مثل زمان نادر و اخر صفویه و اون سالهای جنگ داخلی بعد از کریم خان.
این مقاله توضیح میده که اون موقع این اروپاییها هیچکدوم اینجا قدرت نظامی نیستن. هستن ولی برای تجارت. به استثنای روسها البته که حسابشون جدا بود. بقیه اروپایی ها تجارت می کردن. تجارت هم یعنی از ایران ابریشم و تریاک میبردن و پشم و خب در مقابل کالاهای مصرفی وارد میکردن. کیها؟ هلندیها فرانسویها بریتانیاییها و خود روسها.
دوران زندیه رو بیشتر چیزی که ازش میدونیم همین کریمخانه. اون هم در کنار نادر شاه عملا اون قرن ۱۸ امی رو پر میکنن که فاصله بین صفویه و قاجاریه بود که جکومتهای پایدارتری در ایران بنا کردن. اینکه ایران قرن نوزده شد زمین مچ انداختن روسیه و انگلیس ریشهاش در همین قرن ۱۸ بود.
سیزده سال جنگ داخلی تا قاجار
کریم خان تا نزدیک ۸۰ سالگی حکومت کرد که خودش دستاوردی بود و وقتی که مرد ایران دوباره یا در واقع برای سومین بار بعد از صفویه رفت تو جنگ داخلی. ۱۳ سال البته طول کشید تا قاجاریه شیراز رو بگیرن و عملا زندیه تمام بشه اما کار زندیه در واقع با مرگ کریم خان تمام شده بود.
یه چیزی هم من به نقل از عباس اقبال آشتیانی خوندم که می گفت وقتی آقامحمد خان به سلطنت رسید داد نبش قبر کردن استخونهای کریمخان رو درآوردن از قبرش در شیراز، آوردن تهران کاخ گلستان. داد پای یه پلهای چال کردن که هر روز رد میشد با نوک شمشیر میزد بهش که به اصطلاح زند در گور بلرزد. بعد البته فتحعلی شاه که شاه شد داد دراوردن استخونها رو بردن نجف با احترام دفن کردن دوباره. البته همین رو تو ویکی پدیا طور دیگری نوشته. نوشته که در زمان رضاشاه که خب بدگویی از قاجار سکه رایج بود رضاشاه بود که دستور داد استخوانها رو دراوردن عکسش هم هست گذاشتن تو سینی دست تیمورتاش که بده ببرن با احترام در قم دفن کنن.
جایگاه کریمخان زند در تاریخ ایران
کریمخان زند دست و دلباز و خوشنام بود. جالبه واقعا که در طول تاریخ ایران اسم چند تا پادشاه رو داریم که معروفن به مردم داری، گشاده دستی و عدالت و انصاف. از این نظر جایگاه کریمخان شبیه انوشیروانه. حاکمی که صادقانه به فکر مردمه. اهل تشریفات و بریز و بپاش درباری و لشکر گشایی و حتی تخت نشینی نیست. مخصوصا در تضاد با نادرشاه و آقا محمد خان که پادشاهان قبلی و بعدیش بودن این خیلی بیشتر به چشم میاد.
نادیدهگرفتن علما و آخوندها
بعدا که داستان شکل گیری طبقهای به نام علما یا آخوندها رو در ایران ببینیم این هم جالبه که در این دوره زندیه خیلی توجهی بهشون نشده انگار. کریمخان بر خلاف سنتی که هم در صفویه بود هم بعدا در قاجاریه و از زمان فتحعلی شاه خیلی جدی تر شد دنبال تایید علما و آخوندها هم نبوده. علما منظور دانشمندها نیست دیگه منظور اهل عمامه است و آخوندها.
تحویل نمیگرفت اینها رو. میگفت من گوشم از قصههای اینها پره و اینطوری که در رستم التواریخ مینویسه به منقول غیر معقول اعتنایی نمیکرد. یا مثلا انگار منجم داشته در سپاهش اونطور که در جامعه خرافاتی ایران اون روز مرسوم بوده اما از قبل به منجمه میگفته چی بگو و اون هم میگفت. میگفت من بی سوادم ولی عقل دارم که اگر نداشتم و عاقل تر و فهیم تر از شما نبودم الان حاکم نبودم.
بعد از مرگ کریمخان
کریم خان در ۱۷۷۹ مرد. دقیقا ۲۰۰ سال قبل از انقلاب ۵۷. انقلاب اسلامی.
بعد از کریم خان در ده سال پنج تا شاه عوض میشه در همون زندیه. البته کریم خان که مرد آقا محمد خان شروع کرد تلاش برای گرفتن تاج و تخت و درگیر شد با جانشینان کریم خان. بعد در ۱۷۸۹ لطفعلی خان زند شاه میشه و موفق هم هست نسبتا در تثبیت قدرتش در شیراز و تلاش میکنه قاجارها و آقا محمد خان رو که داشته در شمال ایران قدرتش رو بیشتر می کرده شکست بده. موفق نمیشه. شکست میخوره و پرونده زندیه عملا بسته میشه و ایران در ۱۷۹۴ در آستانه قرن نوزده وارد عصر قاجاریه میشه.
انتقال قدرت از زندیه به قاجاریه هم یکی از فصلهای خیلی خشونت بار تاریخ ایرانه.
لطفعلی خان رو که نبردهای قابلی کرد مدتی و تقویت کرد حکومتش رو در شیراز نهایتا سپاهش بهش خیانت می کنن. تنهاش میگذارن. قدرت قاجارها هم از اون ور با فتوحات جدید هی بیشتر و بیشتر میشد و نهایتا نتونست مقاومت کنه لطفعلی خان.
غارت کرمان
معروفه که در کرمان جنگیدن آقا محمد خان و لطفعلی خان و چون کرمان خیلی مقاومت کرد، شاه قاجار بعد از شکستن محاصره ۴ ماهه و پیروزی داد شهر رو غارت کردن و ۲۰ هزار نفر رو کور کردن. لطفعلی خان هم در رفته بود بم. گرفتنش. کورش کردن. شکنجه اش کردن بعد اوردنش تهران و اونجا اعدامش کردن و این دیگه موقعی بود که قاجارها عملا پادشاهیشون رو در ایران شروع کردن و تهران رو پایتخت کردن که همونطور پایتخت موند که موند. پادشاهیای که ۱۴۰ سال حکومت کرد از اواخر قرن ۱۸ تا اوایل قرن بیست. قرن نوزده ایران قرن قاجاریه است. درباره اش از چند زاویه مختلف حرف زدیم و میزنیم.
دوران زندیه یکی از مهمترین چیزهایی که داشت روابط ایران با خارجیها بود.
ما الان از سالهای ۱۵۰۰ اول قرن ۱۶ اینجا گفتیم. ویدیوهاش هست. صفویه و افشاریه و زندیه و دیگه کم کم داریم آماده میشیم برای اینکه بریم تو قرن نوزده و دوران قاجار.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردم:
https://www.britannica.com/biography/Karim-Khan-Zand-Mohammad
https://en.wikipedia.org/wiki/Karim_Khan_Zand
https://www.amazon.com/Iran-Modern-History-Abbas-Amanat/dp/0300112548
https://academic.oup.com/edited-volume/34347/chapter-abstract/291406411?redirectedFrom=fulltext
سلام لطفا فایل صوتی این ویدئوها رو بارگذاری کنین شاید یکی میخواد تو ماشین گوش بدههههههه
سلام
ممنون میشم فایل صوتی بارگزاری بشه
صدای شما اعتیاد آوره آقای بندری