در اپیزود ۲۷ پادکست بیپلاس، خلاصه کتاب امپراتور همه بیماریها رو تعریف کردیم. به همین مناسبت در نامهی یازده پادکست بیپلاس سراغ سیدارتا موکرجی رفتیم، نویسنده کتاب امپراتور همه بیماریها، و البته کتاب ژن که در فصل سوم پادکست بیپلاس معرفی میکنیم. توی خبرنامهی یازده بیپلاس سعی کردیم بیشتر با مدل نگاه موکرجی آشنا بشیم. در این مطلب بلاگ بیپلاس نامهی یازده خبرنامه رو منتشر میکنیم با اندکی تغییرات، خلاصهای از این مطلب هم با عنوان “آیا پزشکی یک علم است” در پست اینستاگرام پادکست بیپلاس منتشر کردیم که پیشنهاد میکنیم اون رو هم ببینین.
نویسنده: آمنه محمدی
وقتی بیمار میشید چی کار میکنین؟
روش شما برای درمان بیماری چیه؟ اصلا وقتی بیمار میشید چی کار میکنین؟ بیمار شدن، قرص خوردن، کشتن چیزی و خلاص. عجب ایده اغواگرانهای! درسته که این مدل مواجهه، مدل رایج این روزهای پزشکیه ولی تا حالا فکر کردین اگر این ایده کاملا درسته، پس چرا نمیشه از شر میگرن، دیابت، پرفشاری خون و سایر بیماریهای مزمن خلاص شد؟
آیا پزشکی علم است؟
زمانی که سیدارتا دستیار پزشکی بود، کتابی خواند با عنوان «جوانترین علم»، خواندن این کتاب برای سیدارتا یک سؤال اساسی ایجاد کرد، “آیا پزشکی علم است؟” علوم باید دارای قوانینی باشند -اظهارات درست مبتنی بر آزمایشهای مكرر برای توصیف برخی خصوصیات طبیعت. اما آیا پزشکی مثل علوم دیگه قوانینی داره؟
سیدارتا با بررسی قوانین در سایر علوم تصدیق میکنه که پزشکی یک رشته غیر دقیق و مبهمه و معادلات یا اعداد همواره نمیتوانند نتایج بالینی بیماری را در پزشکی توضیح بدهند. سیدارتا طب را به “ماشینی كه احتمالات را تعدیل میکنه” تشبیه میکنه. حالا این یعنی چی؟ منظور از احتمالات، شرح حال بیمار و نتیجه آزمایشهای پزشکیه. یعنی شما میدین این دادههای احتمالی را به ماشین طب و ماشین، خروجی رو براتون فراهم میكنه. شما به ماشین زباله میدین، اون هم زبالهها رو برمیگردونه!
سه قانون پزشکی که باید حواسمون بهش باشه
گفتیم که پزشکی برای علم بودن باید قانون داشته باشه. سیدارتا موکرجی برای پزشکی یه سری قانون فرض میکنه تا شبیه بشه به علمهای دیگه.
۱- اولین قانون پزشکی که ایشون توصیه میکنه اجتناب از تغذیه ماشین تشخیص طبی با زباله است. بعد هم به صورت خیلی جسورانهای توصیه میکنه که برای تشخیص مشکل به جای تکیه بر احتمالات بالینی به تشخیص شهودی خودتون تکیه کنید! به زبون ساده یعنی خیلی روی آزمایشهای پزشکی پیش نرین.
۲- توی قانون دوم، سیدارتا حواسمون رو جمع میکنه که همیشه بیمارانی هستند که نتایج معمول را به هم میریزند، و از بررسی چنین مواردی درسهای مهمی باید گرفت. این قانون هم یعنی همیشه استثنا و مورد نقض برای تجویزهای پزشکی هست.
۳- قانون نهایی که سیدارتا ما رو ترغیب میکنه بفهمیم اینه که “برای هر آزمایش پزشکی کامل و بینقص، یک سوگیری کامل انسانی وجود داره.” در واقع تعصبات و سوگیریهای بیشماری در ادبیات علمی پزشکی دیده میشه. حتی وقتی مطالعات تصادفی و کنترل شده برای از بین بردن این سوگیریها و تعصبات انجام بشه! پس خیلی قطعی و جزمی درباره یافتههای این مطالعات نباید قضاوت کرد.
درمانهای طبی آینده چگونه خواهد بود؟
جناب سیدارتا موکرجی نویسنده کتاب امپراتور همه بیماریها و کتاب ژن، ایده جالبی داره در مورد آینده درمانهای طبی. موکرجی میگه به زودی بیماریها رو با سلول درمان میکنیم، نه با قرص!
خیلی خلاصه بخوایم بگیم یه همچین استدلالی پشت این حرف هست که اگر مجموع واکنشهای شیمیایی که در بدن انجام میشه را حدود یک میلیون فرض کنیم، فقط ۲۵۰ تا از اونها را میشه با قرص تحت تاثیر قرار داد! بهعبارت دیگه، فقط ۲۵٪ از کل واکنشهای شیمیایی در جسم ما قابل هدفگیری با داروهای شیمیایی هستند. به همین دلیل هم برای همه درمانهایی که با استفاده از داروهای شیمیایی انجام شده سقف تاثیری وجود داشته و درمان بعد از رسیدن به اون سقف دیگه نتونسته پیشرفت بیشتری بکنه.
پس برای اون ایده رایج بیمار شدن، یعنی قرص خوردن، کشتن چیزی و خلاص، محدودیتهای جدی وجود داره. بخصوص وقتی ناخوشی از نوع امراض مزمن باشه. سیدارتا توصیه میکنه شاید لازم باشه نگاهمون رو به درمان تغییر بدیم و به جای تصمیم برای کشتن چیزی به رشد دادن چیزی فکر کنیم.
این ایده جدید از مطالعه رابطه سلولها، اندامها و محیط شروع میشه. اگر اینطور در نظر بگیریم که بیماری با ایجاد اختلال در کارکرد سلول شروع میشه و این بد کارکردی میتونه اندام رو تحت تاثیر قرار بده و همینطور توسط اندامها تحت تاثیر قرار بگیره و اندام هم رابطه دوسویهای با محیط داره. اونوقت میشه تصور کرد که درمان طبی از رشد سلولهای بنیادی و استفاده از روابطشون با اندامها و محیط استفاده کنه.
چرا مهمه که این چیزها رو بدونیم؟
ممکنه ما پزشک نباشیم اما بعیده که در طول زندگیمون بیمار نشیم. به عنوان بیمار مهمه بدونیم که چه مدلی میشه با بیماری جنگید و چه امکاناتی داریم برای این مبارزه.
شاید واقعاً اون چیزی که مهمه تغییر رویکرد جدی در درمانه. به جای کشتن سلول و اندام در یک بیماری، مثل کشتن سلولهای سرطانی، کاری که ما باید انجام بدیم اینه که درکمون رو از پزشکی تغییر بدیم. شاید باعث بشه این بار وقتی میگرن اومد سراغمون به جای حمله بهش با قرصهای مسکن، کمی به تقویت سیستم دفاعیمون فکر کنیم.
سیستم ایمنی بدن ما یک سیستم دفاع عالیه، پس برای مبارزه با مشکلات سلامتی باید تقویتاش کنیم. علاوه بر این، سلولهای بنیادی خاصی در اسکلت، مغز، خون و… وجود داره که این سلولهای بنیادی قادر به بازسازی بافت، بازسازی اندامها و بازگرداندن اونها به شکل اولیه هستن. ما باید روی این پدیدههای طبیعیِ بدن و رشد دادنشون تمرکز کنیم.
به هر حال ممنونیم از قرصها، بخصوص آنتیبیوتیکها که هنوز هم بر اساس رویکرد کشتن عامل بیماریزا دارن کمکمون میکنن که بیشتر زنده بمونیم.
ممنونیم از جناب سیدارتا برای توضیح رویکرد جدید به درمانهای آینده طبی –بالاخره رویکرد مبتنی بر رشد جذابتر از رویکرد مبتنی بر کشتنه!
همینطور ممنونیم از ایشون برای اینکه یادآوری کردن پزشکی خیلی هم علم قطعی و مبتنی بر دو دوتا چهارتا نیست.
اگر از این مدل مطالب تکمیلی دربارهی نویسندهها و کتابهایی که معرفی میکنیم خوشتون میاد از اینجا میتونین عضو خبرنامه پادکست بیپلاس بشین.
از موکرجی علاوه بر خلاصه کتاب امپراتور همه بیماریها، خلاصه کتاب ژن رو هم معرفی کردیم که پیشنهاد میکنیم بشنوین.
برای نوشتن این مطلب اینجاهارو خوندم.