چرا برخی متفکران به نهاد بازار بیاعتمادن؟ اصلا یک قدم عقبتر بهتره ببینیم از اول بازار برای چی درست شده؟ شاید بشه گفت یکی از مهمترین دلایل شکل گیری بازارها، ایجاد امکان دسترسی به منابع بوده و هست. یعنی بازار اساسا شکل میگیره تا امکان برابری بده به افراد برای دسترسی داشتن به چیزی که ندارن. اما خیلی از متفکرهای اقتصادی و اجتماعی “بازار” رو عامل شکاف اجتماعی، فقر، ثروت بیرویه، فلاکت طبقهی متوسط و نابرابری اقتصادی/ اجتماعی میدونند. پیشنهادشون هم برای حل این مشکلات از بین بردن بازار آزاده. استدلال میکنن که نظام بازار آزاد در ذات خودش باعث نابرابری اجتماعی میشه. حتی یه بازار بسیار کارآمد هم در نهایت باعث ثروتمند شدن عدهای و استثمار عدهای دیگه میشه. پس اگه میخوایم نابرابری رو در جامعه از بین ببریم باید یه فکری برای بازار آزاد بکنیم.
نویسنده: آمنه محمدی
صاحب نظران دیگهای استدلال میکنن جز ساز و کار بازار هیچ روشی اختراع نشده که بتونه امکانات و ابزار رو بین افرادی که حقیقتا بهش نیاز دارند تقسیم کنه. در نظام بازار همه چیز با پول سنجیده میشه، اما همین انگیزهی مادی میتونه افراد رو به سمت بهرهوری بالاتر سوق بده. اگر فردی ابزاری رو به قیمت بالایی خریداری میکنه احتمالا میتونه با استفاده ازش ارزشی ایجاد کنه به مراتب بیش از ارزشی که سایر افراد ایجاد میکنند.
پاسخ به بخشی از این مناقشات رو جان مک میلان، نویسندهی کتاب “بازآفرینی بازار” داده و ما خلاصهای ازش رو در اپیزود سیام بیپلاس شنیدیم.
کتاب بازآفرینی بازار چه حرف تازهای داره؟
نکتهی تازه کتاب بازآفرینی بازار اینه که مدح یا ذم بازار رو نگفته. با استفاده از شواهد نشون داده چطور میشه از بازار بد به بازار خوب رسید. جان مکمیلان، قبول میکنه نظام بازار ناکارآمدیها و مشکلاتی داره. اما کارکرد مثبت هم داره همین بازار. منتقدا میگن، جان اون جا که بازار خوب رو توصیف میکنه، بازارگرایی دو آتشه میشه و جایی که پیامدهای فاجعهبار بازار بد رو نشون میده، از دشمنان اقتصاد بازار سبقت میگیره.
جان معتقده باید به بحث سر خوب یا بد بودن اقتصاد بازار پایان داد و به جاش برای اصلاح بازار وقت گذاشت. مسئله خوب یا بد بودن اقتصاد بازار نیست. اقتصاد بازار میتونه خیر یا شر باشه؛ مسئلهی اصلی تبدیل اقتصاد بازار بد به اقتصاد بازار خوبه. جان با پرهیز از جزم اندیشی و ادامه مناقشه بر سر اقتصاد بازار یا اقتصاد دولتی صورت مسئله رو تغییر میده به اینکه چگونه اصلاح کنیم بازارهای بیشماری که رفاه مردم بستگی داره بهشون. اولش قبول میکنه که نظام بازار یک نظام کارآمد و بینقص نیست و باید با اصلاحاتی بهترش کرد. برای انجام این اصلاحات هم انگشتش رو به سمت حکومتها نشونه میگیره.
جان اعتقاد داره بر اساس نظم و منطقی که بازار داره اونی که قادر به پرداخت هزینه مایحتاجش نیست، میمیره. عرضه کالا و خدمات برای کسانیه که پول دارن، بنابراین افراد فقیر بیشتر (به احتمال زیاد) میمیرن. اما این تقصیر بازار نیست، بلکه نشونهای از اینه که دولتها باید برای کمک به افراد فقیر درگیر بشن. برای درگیر شدن دولت هم توصیهاش پرداخت پول به فقراست نه کنترل قیمتها. یعنی یکی از نقشهایی که برای دولتها در نظر میگیره اینه که در بازی بازار آزاد برای حفظ تعادل بیان به گروههایی که نیاز به کمک دارند کمک برسونن.
از نظر جان بازارها، صرف نظر از اینکه بزرگ باشند یا کوچک، یک سیستم پیچیده هستند و تنها در صورت طراحی درست و ساختار مناسب، میتونند موفق باشند. بازارها به مرور زمان از پایین به بالا و با آزمایش و خطا توسعه پیدا کردند، اما هرگز نمیتونن بدون برخورداری از مداخلات حکومت، به نفع جامعه و کاهش نابرابری کار کنند.
چرا فکر میکنیم لازمه این چیزها رو بدونیم؟
ما فکر میکنیم قدم زدن و فکر کردن در مرز فضاهای دو قطبی به ما دید بهتر، وسیعتر و منصفانهتری از موضوع میده و مک میلان به ما این امکان رو میده که در چنین فضایی قدم بزنیم. در مسیری که هم بدیهای بازار رو درک کنیم و هم بدونیم که چطور میشه بازار خوب ساخت.
از یک نگاه دیگه این کتاب از تاریخچهی شکلگیری بازارها حرف میزنه و نشون میده کدوم بازارها بد هستن، چه اتفاقی باعث میشه بازاری بد بشه، اصلا بازارها چطور شکل میگیرن، مکانیزم قیمتگذاری توی بازار به چه شکله و چه قصه و داستانی پشت بازارها هست.
- اگر شما هم از این کنجکاویها دارید، اپیزود ۶۰ پادکست فارسی بیپلاس خلاصه کتاب خاستگاه ثروت حرفهای جالبی براتون داره.
- این مطلب رو قبلا کمی مفصلتر در خبرنامه شماره ۱۳ منتشر کرده بودیم. اگر میخواین خبرنامههای پادکست بیپلاس به دستتون برسه کافیه آدرس ایمیلتون رو وارد کنین.
- تصویر یادداشت کاری از علی کوکب است که از Unsplash برداشتم