درستکاری ساختگی و جعلی چیزیه که این روزها بخصوص تو شبکههای اجتماعی فراوان میبینیم. همه میتونیم به مواردی فکر کنیم که در اون آدمها احساسات خشمشون رو شبیهسازی یا درش اغراق کردن، چون دلیلی برای این کار دارن. یکی از این دلایل نمایش فضیلته که نسیم طالب در کتاب پوست در بازی با عنوان Virtue Signaling ازش حرف میزنه. اینجا میخوایم یه کم تمرکز کنیم روی همین فضیلتفروشی و ابراز خشم اخلاقی.
نویسنده: مریم مهری
نسیم طالب تو این کتاب که خلاصهش رو تو اپیزود ۳۳ پادکست بیپلاس شنیدیم میگه جوونها میان ازش میپرسن چیکار کنیم که احساس مفید بودن در دنیا کنیم؟ یکی از توصیههاش اینه که فضیلتفروشی نکنید.
فضیلتفروشی و به دنبالش ابراز خشم اخلاقی شبیه درستکاری جعلی میمونه که قصد داره با محکوم کردن دیگران، گوینده رو برتر جلوه بده. یه مثال فضیلتفروشی اینه که وقتی میبینید جامعه برای رعایت حقوق حیوانات، رعایت حقوق زنان، رعایت حقوق رنگینپوستان ارزش قائله، مدام سیگنال بدید که شما به این حقوق واقفید و رعایتش میکنید و بابت عدم مراعات دیگران خشمگین میشید و سرزنششون میکنید. ولی خیلیوقتا نمیشه تشخیص داد این خشم که از درون ما میاد، طبیعی و واقعیه یا به خاطر اینه که میخوایم فضیلتفروشی کنیم.
آزمایشی برای سنجش خشم
تفکیک خشم واقعی و خشم ناشی از فضیلتفروشی موضوع مطالعات روانشناسی هم هست. خشم واقعی و اصیل، اشتباه رو در پرتو ارزشهای اخلاقی ما ارزیابی میکنه و تمرکزش بر اینه که چه سطحی از خشم رو احساس میکنیم. در مقابل خشم استراتژیک جایگاه اجتماعی ما رو ارزیابی میکنه و تعیین میکنه که چه سطحی از خشم برای دیگران بهتر به نظر میرسه. انگار کلمهی معتبر «خشم» فقط شامل نوع اول میشه در حالیکه برای نوع دوم از اصطلاح فضیلتفروشی استفاده میکنند.
ولی اینا همیشه از هم قابل تفکیک نیست و تحقیقات جدید هم همین رو میگه. مطالعات روانشناختی نشون میده که خشم واقعی یه نفر به طور غریزی با نگرانیهای ناخودآگاهش دربارهش شهرتش در هم تنیده شدن. یعنی خشم واقعی میتونه خشم استراتژیک هم باشه. حتی زمانی که افراد نادیده گرفته میشن و انگیزهای برای نشون دادن فضیلت خودشون ندارن، احساس خشم اخلاقیشون تحت تاثیر تمایلشون به دیده شدن توسط دیگران قرار میگیره.
نویسندگان این تحلیل نیویورکتایمز میگن: در چندین آزمایش، ما به شرکتکنندهها یه رفتار خودخواهانه نشون دادیم که در اون به یه نفر فرصت داده شد تا مبلغی رو با شخص دیگهای تقسیم کنه ولی اون تصمیم گرفت تمام پول رو برای خودش نگه داره. بعد از شرکتکنندهها خواستیم میزان خشم خودشون رو نسبت به اون آدم خودخواه ارزیابی کنن. این آزمایش تو یه محیط آنلاین کامل ناشناس انجام شد، طوری که هیچکس حتی ما محققین نمیتونستیم جواب آدمها رو به هویت اونها مرتبط کنیم.
قبل از اینکه از شرکتکنندهها بخوایم میزان خشمشون رو نسبت به اون آدم ارزیابی کنن، از حدود نیمی از اونها خواستیم کار دیگهای انجام بدن: مبلغی پول به اونها دادیم و فرصت رو فراهم کردیم تا اون رو با یه غریبهی ناشناس تقسیم کنن. بعضی تقسیم کردن و بعضی نه. این هم در یه محیط آنلاین کاملا ناشناس انجام شد.
خشم در حضور دیگران
یافتهها ممکنه عجیب باشه. وقتی شرکتکنندهها میزان خشم اخلاقی خودشون رو نسبت به اون فرد خودخواه ارزیابی کردن، اون آدمهایی که بهشون فرصت داده نشد تا پولشون رو با کس دیگهای تقسیم کنن، خشم اخلاقی بیشتری نسبت به کسانی داشتن که از این فرصت برخوردار شده بودن. چرا داشتن فرصتی برای یه رفتار اخلاقی در محیطی، بر سطح خشم اخلاقی شما در محیط دیگه اثر میذاره؟ بخصوص وقتی هویت شما در تمام این موقعیتها مخفیه؟
دادهها به این تحلیل منجر میشن: مردم میل ناخودآگاه دارن که فضیلت خودشون رو نشون بدن. حتی در خلوت، آدمها از خودشون میپرسن: «اگر دیگران من رو میدیدن، چقدر خوب به نظر میرسیدم؟”
شرکتکنندههایی رو در نظر بگیرید که به اونها فرصت داده شد تا عمل اخلاقی تقسیم پول رو انجام بدن. اگه رفتارشون قابل مشاهده بود، میتونستن به عنوان یه کار فضیلتفروشانه ازش استفاده بکنن یا نکنن، صرف نظر از اینکه چقدر نسبت به اون آدم خودخواه عصبانی بوده باشن. میشه نتیجه گرفت که این امکان خشمشون رو کمتر کرده بود، هم بهشون فرصت برای کار اخلاقی داده شده بود، با وجود اینکه کسی نبود که تماشاشون کنه، هم انگار یکجورهایی پوست در بازی داشتن و خودشون هم در انجام دادن یا ندادن یه عمل اخلاقی دخیل بودن. ولی دستهای که فرصت تقسیم پول بهشون داده نشد، علاوه بر خشم، راهی برای نشون دادن فضیلتشون به ناظر فرضی نداشتن. بنابراین، حتی با وجود اینکه هیچکس تماشا نمیکرد، انگیزهی ناخودآگاه قویتری برای ابراز خشم پیدا کرده بودن و همونطور که متوجه شدیم گزارش دادن که به طور قابل توجهی عصبانیتر بودن.
پس این یافتهها نشون میده که پرسیدن اینکه آیا خشم خالصه یا نه، سوال اشتباهیه. حتی خشم واقعی هم تحت تأثیر محاسبات استراتژیک ضمنی قرار میگیره. این نباید برای کسی که با نظریههای تکاملی آشناست تعجبآور باشه. این نظریهها میگن که اخلاق دقیقاً به وجود اومده تا راهی برای نشون دادن قابل اعتماد بودن فرد در تلاشهای مشارکتی باشه.
نویسندههای این تحلیل میگن بهتره به این یافتهها نگاه خوشبینانه داشته باشیم. پیشنهاد اینه که اگه فردی تمایل داره فضیلت خودش رو به نمایش بذاره، لزوماً به این معنی نیست که خشمش رو جعل میکنه. البته مردم گاهی اوقات عصبانیتشون رو جعل میکنن یا اغراق میکنن تا انسان خوب به نظر برسن. حرف اینه که وجود انگیزههای استراتژیک به خودی خود یه واکنش اخلاقی رو غیر معتبر نمیکنه.
______________________________________
تصویر اصلی یادداشت کاری از Andre Hunter است