ماجراها و قصه‌های دریای مدیترانه

دریای مدیترانه، بستر آبی انرژی و تجارت چرا مهمه و این اهمیت استراتژیک چگونه باعث ساختن تمدن‌ها، جنگ‌ها و قدرت‌ها بوده و هست؟ از امپراتوری‌ها گرفته تا چین و ترکیه و روسیه‌ی امروز.

اهمیت مدیترانه

نویسنده: بهجت بندری، علی بندری

دور دریای مدیترانه ۲۱ کشور هست. ۱۲ تا کشور اروپایی ۵ تا آسیایی ۵ تا هم از افریقا. تازه دو تا از جزیره‌های وسطش هم هر کدوم کشوری‌ان. ترکیه دومین ارتش بزرگ ناتو یه طرفشه، فرانسه قدرت حالا اتمی و همیشه بزرگ اروپا یه طرف دیگه. و خودش این مدیترانه جاییه که در تمام طول تاریخ تمدن بشر مهم بوده. از زمان گهواره تمدن تا همین امروز ۲۰۲۴. همیشه اهمیت استراتژیک داشته. تعدادی از بزرگترین دین‌های دنیا و تمدن‌ها و فرهنگ‌های اصلی دنیا دور همین دریا رشد کردن. از نظری سیاسی همیشه داغه و همیشه در اخباره. حالا منبع آب آشامیدنی هست، منبع غذا هست، منبع ماهی هست اما مهم‌تر از همه اینها به دو دلیل اساسی برای دنیا خیلی مهمه. انرژی و تجارت. 

ویدیوی دریای مدیترانه و ماجراهاش رو در کانال یوتیوب بی‌پلاس ببینین


ماجراهای دریای مدیترانه

از نظر انرژی منبع جدیدیه. برآورد می‌شه که در مدیترانه نفت و گاز قابل توجهی باشه. این اهمیت زیادی می‌ده بهش از نظر انرژی. مخصوصا برای اروپا و ترکیه‌ای که می‌خوان کمتر وابسته باشن به روسیه.  اما خیلی قبل از اینکه این منابع کشف بشه هم خاورمیانه به خاطر موقعیتش مهم بود. امروز ۱۲٪ حجم تجارت دنیا ازش رد می‌شه. یا کالایی که عموما از آسیا میاد به سمت اروپا یا نفت و گازی که از خاورمیانه میاد اون سمتی. و معلومه دیگه وقتی یه همچین مسیر مهمی داشته باشی گلوگاه‌هاش خیلی جاهای مهمی می‌شن. از بالای کانال سویز تا تنگه سیسیلی تا این طرف تنگه جبل الطارق. هر کدوم اینها بسته بشه یه اتفاق بزرگی برای اقتصاد دنیا می‌افته. بی‌خود نیست که آمریکا از فرانسه و ایتالیا و ترکیه و هر جا بتونه نزدیک این گلوگاه‎ها پایگاه نظامی داره. لیبی که اون‌طوری ناتو بهش حمله کرد و این‌طوری دو قسمتی شد کنار همین دریاست. بندر طرطوس هم که تو سوریه است تنها پایگاه نیروی دریایی روسیه است خارج از شوروی سابق، پای روسیه رو باز میکنه به مدیترانه، اینجاست. و این‌طوریه که سوریه این‌قدر مهم می‌شه برای روس‌ها. 

و وقتی این همه قرن بوده و مهم بوده طبعا پر از ماجرای جالب هم‌ هست. یه چیزیشو آخر این ویدئو می‎گیم. بعد از جنگ جهانی اول یه مهندس آلمانی طرح داده بود که رو مدیترانه سد بزنن اروپا رو به آفریقا وصل کنن این قاره‌ها یکی بشه. خلاصه خیلی داستان داره مدیترانه. بریم یه نگاهی بکنیم به موقعیت و شرایط مدیترانه‌. کجاست این دریا؟ چرا مهمه؟ از کی مهم شد و برای کی؟ و کی باهاش چه کرده؟

دریای سه قاره 

مدیترانه دریاییه که سه قاره رو به هم وصل می‌کنه. شرقش آسیاست، شمالش اروپا و جنوبش آفریقا. 

مدیترانه، شش تا کاسپین

اندازه مدیترانه چقدره؟ اندازه‌اش جوریه که ۶ تا دریای کاسپین توش جا میشه. دریایی که کم سن و سالم هست نسبت به بسترهای آبی دیگه. همین اخیرا (البته وقتی می‌گم اخیرا منظورم تو این مقیاسه دیگه) همین ۵ میلیون سال پیش درست شده. مثل اقیانوس اطلس و آرام نیست که صدها میلیون سال عمرش باشه. تازه است نسبتا. 

دریای تمدن‌ساز

از وقتی هم که انسانهای اولیه اومدن بالا منطقه مهمی بود اونجا. به خاطر اقلیمش کشاورزیش خیلی خوب بوده اونجا. حیوون خوب اهلی می‌کردن و از همون اول تمدن‌ساز بوده مدیترانه. از تمدن مینوسی که یکی از پیش‌زمینه‌های اصلی تمدن یونانی می‌شه چه تو معماری چه تو باورها و چه اساطیر همین‌جا درست شده. که قایقرانی می‌کردن تو مدیترانه و تجارت دریایی داشتن. تا مصری‌ها. این‌هایی که همین‌قدر با میلاد مسیح فاصله داشتن از اونور که ما باهاش فاصله داریم از اینور. یعنی ۴۰۰۰ سال پیش فکر کن. از اون موقع کنار مدیترانه برنامه است. 

فینیقی‌ها، غریب آشنا

در داستان مدیترانه یک اسم خیلی مهم و غریبه آشنایی که بهش می‌خوریم فنیقی‌ها هستن. این‌ها خیلی خوب سوار مدیترانه می‌شن. هم کشتی‌سازی بلدن هم دریانوردی و مسیریابی بلدن و هم تجارت‌شون خوبه. اینا  یه دوره‌هایی همزمانی داشتن با هخامنشیان. اصلا این تمدن در راستای مدیترانه شکل گرفت و دور این دریا درست شد و وابسته بود کاملا به این دریا. یک امپراتوری دریایی بود. اگر بشه گفت امپراتوری. هسته‌ی مرکزی هویت‌شون دریای مدیترانه بود. نگاه کنیم روی نقشه بهتر معلوم‌ میشه وابستگی‌شون به دریا. چون اینا مثل تمدن مصر باستان یا یونان یا چین یا ایران نیستن که یه سری زمین‌های به هم پیوسته‌ای باشن. با یه حکومت مرکزی‌ای از اول یه سیستم دولت‌شهری، نه این‌طوری نبودن. یه سری شهرن لب ساحل مدیترانه که به هم وصل نیستن به جز از راه دریا. برای همین هم می‌گن اصلا اولین استعمارگرای تاریخ فینیقیه‌ایا بودن. از لبنان امروز شروع کردن بعدم انداختن از همین دریا رفتن دونه دونه بندر درست کردن. ۴۰ قرن قبل از اینکه بریتانیا مشغول استعمار باشه در آمریکا فینیقیه‌ایها داشتن تو مدیترانه استعمار می‌کردن. با یک سیستم غیرمتمرکز. اصلا بیشتر از اینکه یه جغرافیای مشخصی باشه یه ایده یه مفهوم بوده انگار به اسم کنعان بعضی وقت‌ها شنیدیم درباره‌شون. کنعانیان که دقیقا انگار همون‌ها نیستن ولی همپوشانی دارن. تو کتاب مقدس به این اسم درباره‌شون صحبت می‌شه. تو کتاب تاریخ مدرسه به این اسم شنیدیم که مخترع الفبای جدید بودن. اهمیتش برای داستان ما؟ اینه که این‌ها دریایی بودن. کلا همه داستانشون تجارت در این مدیترانه بود. الفباشون هم سر همین درست شد و محبوب شد که ساده بود. می‌شد رو باری که می‌ره تو کشتی بنویسی این چقدر شرابه اون طرف هم راحت بفهمه. بتونن بخونن چی خریدن چی فروختن. یعنی به خاطر کاربردش در تجارت جا افتاد. از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق مدیترانه این‌ها تجارت می‌کردن.

اصلا اینکه تمدن بشری از خط میخی اصطلاحا هیروگلیف پیچیده، بره به سیستم الفبایی که بیست سی تا حرف داره اون‌طوری که بعدا تو بیشتر زبان‌های این سمت دنیا معمول شد این ساده‌سازی بزرگ مال این بزرگوارهاست. چون الفبای این‌ها بعدن رفت یونان و از اونجا شد مادر بسیاری از زبانهای زنده امروز دنیا. حاکم دریای مدیترانه بودن تا وقتی که نفوذ و قدرت امپراتوری‌های خشکی بیشتر شد. امپراتوری‌های خشکی یعنی حکومت‌هایی که راه‌های تجاری خشکی براشون اولویت داشت مثل آشوری‌ها، بابلی‌ها و ایران هخامنشی. اینا اومدن و دیگه دولت‌شهرهای فینیقی تابع قدرت‌های خشکی شدن به جای قدرت حاکم بر دریا. 

فینیقیه زیر فرمان کوروش بزرگ

شهرهای فینیقیه هم آمد زیر فرمان کوروش بزرگ. اولش مقداری خودمختاری به فنیقی‌ها دادن. این‌جوری بیشتر دولت شهرهای فینیقی رفتن تو دل بخشی از نظام اداری گسترده‌تر پارسی. بیشتر و البته نه همه. به مرور حیات مستقل‌شون کم‌رنگ شد. بود تا حمله‌ی اسکندر مقدونی در قرن چهارم پیش از میلاد.

حمله اسکندر مقدونی

اسکندری که داستان هخامنشیان رو تموم کرد، داستانش از اینجا شروع شد. تقریبا یونان اون روز. می‌شد شمال شرقی مدیترانه، از اینجا شروع کرد و بعد راه افتاد به فتح و کشورگشایی به سمت شرق. از تنگه داردانل رد شد اومد به سمت آسیای صغیر. آناتولی، ترکیه امروز در غرب ایران هخامنشی. بعد همینطوری دور مدیترانه‌ اومد رفت پایین مصر رو گرفت و رفت سمت بین‌النهرین. کل امپراتوری پارسی رو گرفت تا هند و شبه قاره رو هم اضافه کرد به قلمروش و برگشت دوباره سمت غرب. 

شهر مهم اسکندریه

وارد امپراتوری اسکندر و ماجراهاش نمی‌شیم. چیزی که برامون مهمه اینه که اسکندر جزو کسانی نبود که واقعا مدیترانه براش مهم باشه. حکومت بر دریا جزو اولویت‌هاش نبود. اما شهری رو درست کرد که مهم شد در تاریخ مدیترانه. امروز هم شهر مهمیه. اسکندریه. 

یعنی مصر رو گرفت همون‌طور که هر کس قدرتمند می‌شد می‌رفت مصر رو می‌گرفت از بس که جای حاصلخیزی بود مصر.جلگه رود نیل بسیار حاصلخیز بود. گندم و غلات زیادی می‌تونستن بکارن. برای همه مهم بود. برای اسکندرم مهم بود. بعد دید اینجا خیلی موقعیت استراتژیکی داره در دهانه‌ی رود نیل و شمالش هم مدیترانه‌اس. می‌شه اینجا یه شهر جدیدی بنا کرد. شهر اسکندریه رو بنا کرد. اسکندر خیلی شهر درست کرد. از ماندگارترین‌هاشون اسکندریه است. داد نفشه‌اش رو بکشن و شهر رو بسازن و خودش می‌ره دنبال ادامه‌ی کشورگشایی به سمت شرق. الانم می‌گن اسکندر همون‌جا دفنه. تو اسکندریه. بعدا هم که ناپلئون رفت اسکندریه دنبال قبر اسکندر رفت. می‌گن عمروعاص هم رفت. می‌گن ژولیوس سزار هم رفت. حالا خلاصه داستان اسکندریه هم داستانیه. 

بعد از اسکندر هم شهر بسیار مهمیه. الکساندریا، اسکندریه. در دوره هلنیستی زبان و فرهنگ بیشتر شرق مدیترانه که می‌شه یونانی و یکدست می‌شه. اسکندریه هم می‌شه پایتختی برای یه گروهی از جانشینان اسکندر در مصر و شمال آفریقا. شهری بزرگ و مهم و پررونق و ثروتمند در ساحل مدیترانه. توش فانوس دریایی Lighthouse of Alexandria, می‌سازن که  از عجایب هفتگانه‌اس. کتابخونه‌ای می‌سازن که معروفه که دیگه هر چی علم اون موقع تو دنیا بوده اونجا بوده. 

محل زندگی و کار دانشمندان بزرگ روزگار مثل اقلیدس و ارشمیدس و هرون مخترع آسیاب بادی. چون شهر پررونق و ثروتمندیه و رونق و ثروتش از کجا می‌یاد؟ از تجارت. مخصوصا در مصر در جلگه نیل که غلات زیاد می‌کارن و می‌فروشن به دیگران. رسیدیم به قرن‌های سوم تا یکم قبل از میلاد. و اینم وضعیت شرق مدیترانه است این‌طوری که تعریف کردیم.

غرب مدیترانه چه خبره؟

غرب مدیترانه چه خبره اون موقع؟ در غربش داره اتفاقای تازه‌ای می‌افته که برای چندین قرن دنیا و بلکه بیشتر دنیا رو تحت تاثیر قرار خواهد داد. همین دوره جمهوری روم داره قدرت می‌گیره. روم باستان. روم داره نفوذ سیاسی و فرهنگیش رو زیاد می‌کنه. هم روم البته و هم کارتاژها. ما امروز اسم روم رو بیشتر می‌شنویم چون نهایتا کارتاژها به اینها باختن رقابت رو ولی اونها هم غولی بودن. غریبه هم نیستن برامون اگر تا همینجای داستان رو خوب با هم اومده باشیم اینها در واقع یه گروهی از همون فینیقیان بودن. گفتیم اونها چند تا دولت شهر جدا جدا بودن. یکیشون کارتاژ بود در تونس امروز. وقتی خیلی از فنیقی‌ها رفتن تو امپراطوری پارسی هخامنشی، اینها نرفتن. یعنی کارتاژها فینیقیه‌ای‌هایی بودن که نه ایرانی شدن نه بعدش یونانی شدن و در غرب مدیترانه تقریبا بی‌رقیب موندن و تازوندن.

کارتاژها

 کم و بیش با همون سیستم فینیقی هم اداره می‌شد. قدرت توشون دست گروه نخبه‌ای از ثروتمند بود. کارتاژها هم مدیترانه براشون مهم بود. زندگی‌شون از تجارت دریایی می‌گذشت. خودشون رو با راه‌های تجاری وصل می‌کردن. شمال و جنوب مدیترانه رو به هم. آفریقا رو وصل می‌کردن به ایبریا به پرتغال و اسپانیا.

نیروی دریایی قوی داشتن که ستون تجارت‌شون بود. در جنگ هم طبعا به کارشون می‌اومد. وقتی بفهمیم یکی مثل هانیبال ژنرال کارتاژها بوده دیگه معلوم می‌‌شه فقط قدرت تجاری نیستن. هر چند در تجارت هم واقعا هرچی در دنیای اون روز مهم بود اینها تجارت می کردن. نمک و شراب و برده سه تا نمونه‌اش. اینها خودشون معادن نمک داشتن و مزارع گندم داشتن. و فقط هم جنس و کالاهی خام تجارت نمی‌کردن دیگه. مواد خام معدنی رو تجارت می‌کردن. کنارش تولید کننده هم بودن، سلاح هم می‌ساختن. یا یه رنگ بنفش سلطنتی رو درست کرده بودن. رنگ‌های دیگه‌ای هم می‌ساختن و این منسوجات رو رنگ‌آمیزی می‌کردن و می‌فروختن. برای همین بندرشون فقط محل عبور کشتی‌های تجاری‌ای نبود که کالایی رو از شرق آورده و می‌خواد ببره غرب، اینا یه چیزی به اون کالاها اضافه می‌کردن و بعد می‌فروختن. و خیلی قوی بودن. قلمروی کارتاژ رو ببینیم روی نقشه متوجه می‌شیم که چه شرایطی حاکم بوده بر دور مدیترانه سه قرن قبل از میلاد و هر کدوم اینا چقدر داشتن.

سیسیلی مرکز مدیترانه مرکز دنیا

 حتی سیسیلی هم دست کارتاژها بوده. سیسیلی باز مهمه دیگه.وقتی نقشه مدیترانه رو نگاه می‌کنیم سیسیلی وسطشه. و اگه دقت کنیم که مدیترانه مرکز دنیای اون موقع بوده، سیسیلی مرکز مدیترانه بوده. مرکز مرکز دنیا بوده. بعد که روم سیسیلی رو گرفت از کارتاژها شد اولین جایی که رومی ها خارج از شبه جزیره گرفتن و در واقع آغاز برنامه های بزرگ شدن روم بود. روم از رم شروع شد و کم کم بزرگ شد. دیگه وقتی سیسیلی رو گرفتن از خود شبه جزیره هم زد بیرون. تا قبلش سیسیلی مال کارتاژها بود. ساردینیا هم همینطور. کورسیکایی که بعدا محل تولد ناپلئون شد هم مال کارتاژها بود. کارتاژهای بازمانده فینیقی‌ها مستقر در تونس.

سرشاخ شدن کارتاژو روم

از همون سیسیلی هم این دو قدرت بزرگ کارتاژ و روم با هم سرشاخ می‌شن. در یک قرن سه جنگ عظیم و پرهزینه و ویران‌گر کردن و نهایتا روم شکست می‌ده کارتاژ رو. که خودش از عجیب‌ترین داستانهای تاریخه. که روم قدرت زمینی چطوری این قدرت بزرگ دریایی رو در دریا شکست می‌ده. و البته ازش توی خشکی شکست خورد.

دولت شهر فینیقی 

وقتی می‌گیم این‌ها دولت‌شهر فینیقی بودن یعنی داریم از یه قدرت ۱۲۰۰ ساله حرف می‌زنیم که مسلط بود بر دریا.  بیشتر از ۱۲ قرن کارتاژی‌ها یه زمانی به عنوان فینیقیه‌ای‌ها و یه زمانی هم خودشون برای خودشون. اینا بودن توی مدیترانه و دست کم ۵۰۰ سالش رو قدرت مسلط دریا بودن. و بعد رومی‌ها توی همین دریا نیست و نابودشون کردن. چرا و چطورش بمونه برای بعد. ولی نتیجه‌اش اینکه دریا بخش بزرگیش کم کم افتاد دست روم. رومی که تمدنی نبود که هویتش رو از دریا گرفته باشه، اولش اینجوری نبود دست کم. امپراتوری خشکی بود اینم. برای همین توی نبرد دریایی ضعیف بود. دریای مدیترانه هم براش عنصر هویت بخش نبود. دریایی بود و بالاخره توش هم شکست داده بودن ولی به مرور تغییر کرد شرایط. اسم مدیترانه رو عوض کردن از great green که کارتاژی‌ها بهش می‌گفتن کردن Our Sea یعنی دریای ما. و بعد هم روم هرچی بزرگ‌تر شد دریای مدیترانه هم براش مهم‌تر شد و برای دریای مدیترانه هم جمهوری و بعد از قرن اول میلادی امپراتوری روم مهم شد. یعنی این‌طوریه که مدیترانه بعد از ۱۳ قرن از فینیقی‌ها و بعد کارتاژها رسید به رومی‌ها. رومی‌هایی که اونها هم هفت قرن قدرت مسلط بودن در مدیترانه.

مرکز قدرت جابه‌جا شد

حالا رسیدیم به قرن یک میلادی. رومی‌ها تازه شدن قدرت مسلط مدیترانه. یعنی مرکز قدرت از جنوب دریا که شمال آفریقا باشه رفته شمال دریا که جنوب اروپا باشه. دریایی که قبلا بیشتر اهمیتش تجاری بود، حالا در این جنگ‌های پونیک اهمیت نظامیش هم زیاد شده. رومی‌ها هم حکومتی بودن و جامعه‌ای بودن کلا نظامی. ساختارشون هم دور ارتش چیده شده. کارتاژی‌ها هرچند جنگ شایانی کردن با این‌ها ولی قدرت تجاری بودن در اصل. هنر اصلی‌شون در دریانوردی و تجارت بود. نیروی دریایی‌شون هم برای این بود که مسیرهای تجاری دریایی رو امن نگه داره اگر هم می‌رفتن و در کولونی مستعمره‌‌ها چیزی می‌ساختن فقط در محدوده‌ی بنادر و خط ساحلی بود، دنبال گسترش قلمرو نبودن. شاید بشه گفت امپراتوری دریایی بودن واقعا، ولی روم این‌طوری نبود. دنبال توسعه‌ی سرزمین بود. اصلا جنوب مدیترانه رو می‌خواست که بره تو چون دنبال سرزمین‌های بیشتر بود. می‌خواست بره توی شمال آفریقا. یعنی حرفی که داریم می‌زنیم اینه: برای کارتاژها و فینیقیه‌ای‌ها خود دریا مهم بود و شهرها مهم می‌شدن چون کنار دریا بودن. برای روم نه. اون طرف دریا مهم بود. دریا مسیری بود که باهاش برسن به خشکی‌های اون طرف دریا. مسیر دسترسی بود. دسترسی به سرزمین‌های بیشتر و به ثروت بیشتر. برای همین هم هست تمام بندرهای اطرافش رو می‌خواستن دست خودشون باشه.  حتی این دست خودشون باشه هم فرق داره با مدل فینیقیه‌ای‌ها. فینیقیه‌ای‌ها وقتی شروع کردن به مستعمره ساختن در جنوب اسپانیا و شمال آفریقا این‌ها رو دولت شهرهای مجزا می‌دیدن، برای همین شیوه‌ی حکمرانی‌شون متمرکز نبود. مثل سنت فینیقیه‌ای. اختیارات این دولت‌شهرها زیاد بود، بده بستون فرهنگی هم بینشون زیاد بود اما وقتی مدیترانه شد «دریای ما» برای رومی‌ها، دیگه خبری از این خودمختاری‌ها هم نبود. همه رومی بودن. تابع قدرت مرکزی روم.

درک آدم‌ها از دنیا چی بود  

برای اینکه بهتر درک کنیم اهمیت مدیترانه رو دردنیای باستان خوبه ببینیم اون موقع چه درکی از دنیا وجود داشت. نقشه جغرافیایی که می‌کشیدن مثلا رومی‌ها دنیا رو چه شکلی می‌دیدن؟ چون هنوز تصوری از آمریکا و استرالیا و اینا که ندارن، دنیا براشون این اندازه‌اس. برای همین هم مدیترانه میشه دریایی که بین همه زمینای دنیاست. بقیه دنیا که اصلا نیست. دریایی که بین سرزمین‌های مهمه همینه. بین خشکی‌هاس بین سرزمین‌هاس. و سبسیلی هم می شه جزیره بزرگی در مرکزش.‌وسط وسط دنیا.رومی‌ها تقریبا کارتاژها رو همون موقعی شکست می‌دن که مقدونیه‌ای‌ها رو شکست می‌دن و اون طرف بالکان رو هم می‌گیرن.و بعد دیگه در مدت دو قرن بعد پیش‌روی‌های سزار در فرانسه و بلژیک و این طرف هم دریای سیاه قلمروی امپراتوری روم رو همچین چیزی کرد. امپراتوری‌ای که دیگه همه توش یه زبان و فرهنگ واحد رومی دارن. این شکل جدید حکومت‌‌داری بود برای کسی که دریای مدیترانه رو داشت و مسیر دریا رو تغییر داد. از اینجا مهم  شد که کی در کدوم سمت ساحل قدرت داره چون این بود از جمله که تجارت رو ممکن می‌کرد. این توجه به خشکی در کنار یک‌پارچه شدن قدرت در دریا باعث شد که راه‌های تجاری که در دریا بود و کارتاژها و فینیقیه‌ای‌ها رو اون راه‌های تجاری کار می‌کردن حالا کش بیاد و ادامه پیدا کنه توی خشکی هم بره جلو. یعنی الان مسیرهای تجاری می‌تونستن درست بشن که دریا دیگه فقط یه بخشی‌شونه. و اینجا تو این شبکه تحاری بزرگی که درست شده بود این یکپارچگی مهم بود. چون این خطوط تجاری بین مردمی بود که همه داشتن رومی می‌شدن، به زبان واحدی حرف می‌زدن، واحد پول واحدی داشتن و کمی جلوتر دیگه مذهب واحدی هم داشتن. همه‌ی این‌ها به یکپارچگی و ثبات دریای مدیترانه برای دوره‌ای کمک کرد و دریا رو زنجیر کرد به خشکی. حیات مستقل رو ازش گرفت. 

امپراتوری روم شروع شد

و بعد می‌دونیم جمهوری روم قرن اول تمام شد. امپراتوری روم شروع شد. امپراتوری روم برای اینکه گسترش پیدا کنه، جلو بره، بزرگ بشه، پیشرفت کنه، نگاهش به سمت کجا بود؟ به سمت شرق بود. یه طوری به سمت شرق نگاه می‌کرد که بعد از سه قرن روم اصلا دو تیکه شد. بعد از خود رم یه مرکز دیگه‌ای پیدا کرد تو بیزانتیوم. در قسطنطنیه. استانبول امروز. دیگه فقط رم نبود. بیزانس هم مهم شده بود. روم دو پاره شد. شرق مدیترانه بیزانسی شد. غرب مدیترانه که مرکزش رم بود و در دست امپراتوری روم بود، سقوط کرد. افتاد دست قبایل جرمانیک ولی شرق مدیترانه رو رومی‌های بیزانسی نگه داشتن. قسطنطنیه شد مرکز بزرگ سیاسی. مرکز بزرگ اقتصادی. مرکز فرهنگی. مسیرهای تجاری و فعالیت‌های دریایی حداقل شرق مدیترانه دست این‌ها بود. امنیتش رو هم زیاد می‌کردن  چون قدرت یکپارچه بودن. اونور قدرت یکپارچه نبود. وقتی امنیت بیشتر شد فعالیت اقتصادی هم رونق گرفت. برای همین شرق مدیترانه و شامات توی این دوره از نظر اقتصادی مهم‌تر از بخش غربی مدیترانه شدن.

قسطنطنیه یا استانبول مهم شد

 اما یه فرقی با دوره‌ی باستان داشت الان اون هم اینکه موقعیت استراتژیک قسطنطنیه فقط با مدیترانه تعریف نمی‌شد، استانبول در تقاطع اروپا و آسیا به دریای سیاه و دریای اژه هم دسترسی داشت و هم به دریای مدیترانه. کنترلی که بیزانس روی تنگه بسفر داشت باعث می‌شد که روی مسیرهای تجاری دریای مدیترانه هم کنترلش بیشتر شده باشه. پس در این مدیترانه دو پاره شده حالا وضع‌شون می‌تونست بهترم بشه چون یه جای خیلی مهم‌تری نشسته بودن. هیچ‌کی قبلا از اینجا کنترل نکرده بود مدیترانه رو. 

هر چقدر بخش شرقی مدیترانه حالا داشت آبادتر می‌شد، غربش هرج و مرج بود. قبایل جرمنیک اومدن، امپراتوری روم رو انداختن. اول تیکه تیکه جدا شدن. جنوب اسپانیا و پرتغال جدا شد. شمال آفریقا جدا شد.بعد خب جنوب مدیترانه که داشت می‌رفت منبع مواد غذایی روم بود که داشت می‌رفت. گندمی که از تونس و مراکش داشت می‌اومد، دیگه نمی تونست بیاد. چون حالا اینا مستقل می‌شدن. اگر ازشون کالایی می‌خواستی باید در قبالش بهشون یه چیزی می‌دادی. بعد دریا هم دیگه امن نبود، وقتی افول روم شروع شد، کم کم سر و کله‌ی دزدان دریایی هم پیدا شد. دریازنی می کردن. راه‌های ارتباطی رو قطع می‌کردن و اون یکپارچگی و تجارت به هم وصل دیگه هوا شده بود. و این دوره‌ایه که مدیترانه برای دو قرنی قدرت مسلط نداره. شرقش دست بیزانس هست ولی انقدری سر کنترل راه ابریشم با ایران ساسانی در جنگن و فشار داره بهشون می‌یاد که بیزانس نمی‌تونه تمرکز نیرو رو بیاره روی مدیترانه و فضا ساخته می‌شه برای قدرت‌های کوچک‌تر. قبایل جرمنیکی که در ایتالیا قدرت می‌گیرن. در شمال آفریقا کسایی که قدرت می گیرن اینا همه شروع می‌کنن خودی نشون دادن. بیزانس در شرق هست. اینا هم هستن. 

ظهور اسلام

و این دوره‌ایه که بین قرن ۵ و قرن ۷ داریم صحبت می‌کنیم دیگه که بیزانس و ایران، امپراتوری روم و امپراتوری ساسانی انقدر با همدیگه می‌جنگن و به هم ضربه می‌زنن و همدیگه رو ضعیف می‌کنن از وسط این جنگ اسلام ظاهر می‌شه. دیگه از وسط قرن ۷ مسلمونا میان کم کم از شبه جزیره عربستان می‌یان بیرون و اونا هم راه می‌افتن دنبال همون چیزی که ایران و روم داشتن سرش با هم می‌جنگیدن که کنترل مسیر تجاری بود. کنترل شهرهای مهم راه ابریشم بود. ایران و روم یکی از مهم‌ترین چیزایی که سرش می‌جنگیدن همین بود و وقتی هم اعراب مسلمان اومدن رفتن پریدن سر همین. شامات رو می‌گیرن در زمان عمر از بیزانس و می‌رسن به لب مدیترانه. و بعد در جنگ‌های بعدی پیش رفتن مصر رو گرفتن. چون هر کی به قدرت می‌رسید و می‌دیدی می‌تونه می‌رفت مصر رو می‌گرفت. به فرماندهی عمرعاص اسکندریه رو گرفتن و همینطور در ابتدای قرن هشتم در شمال افریقا پیش رفتن و پیش رفتن و کم کم همه ساحل جنوبی مدیترانه رو از بیزانس گرفتن و اینطوری یک بار دیگه توازن قوای دریای مدیترانه تغییر کرد. وقتی مسلمون‌ها اضافه شدن به قدرت‌های مدیترانه، دیگه شهرهای مهم هم تغییر کردن. قاهره‌ و اسکندریه در شمال آفریقا مهم شدن چون بیزانس هنوز استانبول رو داره دیگه، قسطنطنیه رو داره.قسطنطنیه رو مسلمونا نتونستن بگیرن ولی شمال آفریقا رو گرفتن. دمشق رو گرفتن. دمشق که پایتخت امپراطوری اموی بود، امویا حدودا یه قرن حکومت کردن، نود سال حکومت کردن در همون قرن هفتم اوایل هشتم. دمشق که پایتخت اینا بود کنار مدیترانه بود. شامات دست اینا بود. بعد از سقوط امویان در شام هم کوردوبا Córdoba (قرطبه پایتخت امویان اندلس) باز دست اینا بود. چون برای مسلمون‌ها مهم بود که مسیرهای تجاری سرزمین‌هاشون رو به هم متصل نگه‌دارن.

امپراتوری امویان و توازن قدرت جدید

داریم در مورد بعد از سقوط روم حرف می‌زنیم. ما تو فارسی می‌گیم امپراتوری روم و شهر رم. تو انگلیسی یکیه. یکی نوشته می‌شه و یکی هم خونده می‌شه. ولی ما تو فارسی ما متفاوت می‌گیم. می‌گیم امپراتوری روم از شهر رم شروع شد و بعد گسترش پیدا کرد. بعد از سقوط روم در در قرن ۵ حالا در قرن ۷ بخش بزرگی از ساحل‌های اطراف مدیترانه افتاد دست یک امپراتوری جدیدی. امپراتوری عرب مسلمونی به نام امپراتوری اموی. اما امویان هم نتونستن مثل روم امپراتوری یکپارچه‌ای برقرار کنن در مدیترانه. ‌و در دوره‌ای که حالا امویان هستن، بعدش عباسیان می‌یان ازشون حکومت رو می‌گیرن دومین امپراتوری عربی اسلامی‌می‌شن، هم امویان و عباسیان و هم بیزانسی که اینا باهاش یه مقدار درگیر هستن هر دو باز نگاه‌شون بیشتر به خشکی است تا دریا و هیچ‌کدوم اون‌طوری سوار بر مدیترانه نمی‌شن.

بیزانس شمال شرقی رو داره تقریبا در تمام دوره قرون وسطی. آسیای صغیر و بخش‌هایی از ترکیه امروز رو داره. یونان رو داره. اینا همه در شمال دریا هستن. سیسیلی و جنوب ایتالیا رو داره. از این طرف هم همه ساحل شرقی و جنوبی و جنوب غربی دست حکومت‌های مختلف اسلامیه. بیشترش عباسیان جاهایی هم امویان. از شام، فلسطین، لبنان، سوریه، اسراییل، مصر، لیبی، الجزایر، تونس، مراکش و اون طرف اسپانیا. روی نقشه امروز دنیا که نگاه کنی همه اینا تو این منطقه‌ای هستن که گفتیم.  

قدرت‌های کوچک محلی با تجارت مفصل

ولی هرچی جلوتر میایم این حکومتای مرکزی هر دو هی ضعیف‌تر می‌شن و سرزمین‌هایی رو از دست می‌دن. در شمال آفریقا حکومت‌های اسلامی محلی میان سر کار. در آسیای صغیر و شامات صلیبی‌‌ها میان و از همه مهم‌تر برای داستان مدیترانه اینکه در شبه جزیره ایتالیا  سر و کله‌ی قدرت‌های کوچیکی پیدا شد که دریا براشون حیاتی بود. اینا دیگه مثل این امپراتوریای خشکی نیستن که حالا دریا هم داشته باشن یه کاری باهاش می‌کنن.  یه جمهوری‌های دریایی(The Maritime Republics) میان که اینا قدرت مسلمون‌هارو در مدیترانه محدود می‌کنن. این جمهوری‌های دریایی می‌شدن ونیز، جنوا Genoa، پیزا Pisa و آمالفی Amalfi. دولت شهرهایی که امروز همه‌شون تو ایتالیا هستن. اینا از وقتی شروع کردن به شکل گرفتن که امپراتوری روم از هم پاشیده بود، بیزانس داشت سعی می‌کرد قدرتش رو گسترش بده به سمت غرب، از جنوب مدیترانه هم مسلمون‌ها داشتن میومدن به سمت شمال و رسیدن به مدیرتانه. اسکندریه و کارتاژ و اینا رو گرفتن و دارن پیش می‌رن به سمت جبل‌الطارق و در بخشی از شمال مدیترانه این دولت‌شهرهای مستقل درست شدن که بهشون می‌گن جمهوری‌های دریایی. همه‌شون هم با هم درست نشدن اما مثلا ونیز اون موقع سر و شکل یه دولت شهر رو پیدا کرد و بعد در نیمه قرن ۱۵ بسیار مهم و پرقدرت شد و رفتن قسطنطنیه رو هم گرفتن در کنار بقیه قدرت‌های مسیحی. اینا ولی حضورشون در دریا خیلی موثره. دیگه این کاره هم بودن کامل. از همونجا هم اومده بودن. حتی قسطنطنیه رو هم گرفتن. امروز استانبول می‌ریم رد پای این ایتالیایی‌ها هست دیگه. استانبول می‌ری، وقتی می‌ری مثلا گالاتا رو می‌بینی، منطقه‌ایه که جنواییا درست کردن. توی استانبول جاهایی هست که دست ونیزی‌ها بوده. اینا انقدر قدرت داشتن، می‌تونستن عملا یه بخشی از شهر رو برای خودشون داشته باشن. دست خودشون باشه. برج گالاتا ساختنش اصلا مال همون زمانه. حالا اگر روزی داستان مفصل استانبول رو بگیم بازش خواهیم کرد. و در تمام این مدت از جمله در قرنهای یازده تا ۱۳ و جنگ‌های صلیبی و بعد هم حضور مغول‌ها و آشفتگی مدیترانه، جمهوری‌های دریایی با نیروی دریای قوی‌شون قدرت مسلط مدیترانه هستن. چون در دریای مدیترانه قدرت دست کسیه که تجارت دستش باشه و تجارت دست این‌ها بود. یا شاید هم برعکس تجارت دست کسیه که قدرت دستش باشه و اینا تجارتش رو می‌خواستن و تونسته بودن انقدری قدرت داشته باشن که بگیرنش. 

مهم‌ترین سال با ظهور امپراتوری عثمانی

و این‌طوریه تا می‌رسیم به ۱۴۵۳. شاید مهم‌ترین سال در کل تاریخ دنیای جدید باشه. ۱۴۵۳ سالی که اصلا دیگه تاریخ دنیا عوض می‌شه. چون قسطنطنیه می‌افته دست مسلمونای عثمانی. از اول اسلام مسلمونا می‌خواستن قسطنطنیه رو بگیرن. از زمان خلفای امپراتوری اموی، بعد عباسیان. نمی‌شه، نمی‌شه، نمی‌شه تا عثمانیا می‌تونن تو ۱۴۵۳ بگیرنش. داستان دنیا عوض می‌شه دیگه. نه چون اینها استانبول رو می‌گیرن فقط. بلکه به خاطر تبعاتش. چون امپراطوری بیزانس جمع شد. بعد از ۱۰۰۰ سال. بعد اینکه روم غربی افتاده بود دیگه روم شرقی هم می‌افته تموم می‌شه. حالا اروپایی ها باید راه جدید پیدا کنن که بتونن با هند تجارت کنن. چون عثمانی راه قبلی رو بسته. تا قبل از افتادن استانبول هنوز یه امیدهایی داشتن که بشه دورشون زد. یه تلاشایی می کردن مثلا ونیزی‌ها که از سد عثمانی رد بشن. نامه می‌دن به شاه طهماسب صفوی. متحد بشن با هم. ولی وقتی استانبول می‌افته دست عثمانی دیگه اینا فایده‌ای نداره. و بعد هم در نتیجه اروپایی‌ها می رن دنبال مسیرهای جدیدتر به سمت هند. چون تجارت به سمت هند و به سمت چینه. از این طرفه که رونق داره. و این‌طوری عصر اکتشاف شروع می‌شه و بقیه داستان. 

چرا عصر اکتشاف آغاز شد

حالا نقشه مدیترانه رو در قرن ۱۶ و ۱۷ ببینیم.  دیگه قسطنطنیه دست عثمانیه و هابسبورگ تا مدیترانه رسونده خودش رو. توی این شرایط عثمانی‌ میاد و از نیروی دزدان دریایی استفاده می‌کنه برای اینکه نذاره بقیه از مدیترانه استفاده‌ی تجاری ببرن. دزدی دریایی البته از دوره‌ی باستان اتفاق می‌افتاد در مدیترانه ولی در قرن‌های ۱۶ و ۱۷ اوج گرفت. مخصوصا از سمت دزدهای دریایی مستقر در شمال آفریقا. 

اینجا مهم میشه که تاریخ رو کی داره روایت می‌کنه. وقتی از شرق بخونیم معمولا اینطور روایت می‌شه که عصر تسلط عثمانی بر دریای مدیترانه‌اس و پیش‌روی دریاسالاران عثمانی یا دریاسالاران در استخدام عثمانی. از همین زمان هم الجزیره میشه پایگاهی برای دزدان دریایی که معمولا هم پرچم عثمانی روی کشتی‌هاشون بود. بعد هم تونس و طرابلس رو اضافه می‌کنن به قلمروشون و میشه ایالت بربری.

در روزگار اوج اقتدار عثمانی هم این ایالت‌ها واحدهای نیمه خودمختار بودن و دریازنا از این‌ شهرها حمله می‌کردن به کشتی‌های تجاری اروپایی‌ تو مدیترانه و کالاهاشون رو می‌گرفتن. یا زمانی باج می گرفتن یا به عبارت دیگه عوارض تامین امنیت می‌گرفتن. سر اون گردنه‌های مهم هستن و کم کم انقدری دیگه زیاد می‌شه این که برای اروپایی‌ها نمی‌صرفه از مدیترانه تجارت کنن و می‌رن به سمت پیدا کردن راه‌های جدید. ایناست که می‌گیم افتادن استانبول به دست عثمانی باعث شد که اصلا این طرف دنیا باز بشه. 

عصر اکتشاف از اواخر قرن پانزدهم شروع می‌شه یعنی چی؟ یعنی قدرت‌های اروپایی، اول از همه اسپانیا و پرتغال که همین ته هستن و دم آب هستن، کشتی‌هارو می‌ندازن توی مسیر اقیانوس که برن راه جدید پیدا کنن. این‌طوری مدیترانه که عملا بن‌بست هم هست کم کم از رونق می‌افته. چون دیگه انقدر امنیتش اومده پایین. دزدی دریایی و باج بگیر و عوارض و اینا زیاد شده دیگه نمی‌شه توش تجارت کرد. اینا می‌خوان برن دریاهای بزرگ‌تر پس کشتی‌های اقیانوس پیما می‌خوان .کشتیایی که درست می‌کنن دیگه واسه مدیترانه مناسب نیست. پر دزد و گردنه‌گیر هم که شده. تهش هم که بن‌بسته.

 

دوره انزوای مدیترانه

 خلاصه که مدیترانه وارد دوره‌ی انزوا شد. و این دوره‌ی انزوا بسیار هم طولانی هست. قدرت‌های سیاسی دورش البته هستن همچنان. عثمانی هست. چند قرن قدرت اول دنیاست. ونیز و جنوا هستن در شمال. کم کم اسپانیا قدرت بزرگی می‌شه در ساحل غربی مدیترانه. و از قرن ۱۷ سر و کله قدرت‌های جدیدی پیدا می‌شه. یکی فرانسه که حالا می‌خواد بیاد تو بازی و یکی هم بریتانیا. فرانسه قابل پیش‌بینیه. بالاخره همیشه کنار دریا بوده ولی همیشه تمرکزش روی خود قاره بوده و این حرفا. توی مدیترانه هم دعوا به اندازه کافی بین قدرتای بزرگ همون عثمانی و جمهوریای دریایی و اسپانیایی و اینا بوده. توی فرانسه هم انقدر جنگ‌ها و دعوای مذهبی و اینا هست به مدیترانه نمی‌رسیده. از قرن ۱۷ ولی و مخصوصا از زمان لویی چهاردهم که طولانی‌ترین پادشاه تاریخ اروپاس که ۷۲ سال سلطنت کرد و  ‌کم‌کم قدرت استعماری شدن فرانسه و مسلط شدنش در اروپا حضورش در مدیترانه هم جدی‌تر شد.

بریتانیا قدرت رو با تنگه جبل‌الطارق گرفت

 و البته همین قوی شدن فرانسه و درگیر شدنش در جنگ‌های قدرت‌های دیگه در اروپا مثل جنگ‌های جانشینی اسپانیا پای یه قدرت بزرگ دیگه رو هم به مدیترانه باز کرد. بریتانیا از اون موقع است که با نیروی دریاییش که دیگه خیلی هم اون موقع قوی شده بود، اومد به جنگ با فرانسه و تو این جنگ تنگه جبل‌الطارق رو گرفت. در ۱۷۰۴ این تنگه رو بریتانیا می‌گیره و دیگه نمی‌ده. از ۳۲۰ سال پیش تا حالا نه با جنگ نه با زور نه با راه‌حل‌های دیپلماتیک حاضر نشده که کنترلش رو بده حتی به اسپانیا که کنار تنگه است. برای اینکه متوجه اهمیتش بشیم واقعا یه خرده باید رو نقشه نگاه کنیم که این تنگه اینجاست. جبل الطارق اینجاست و انگلیس اینجا. و تا همین امروز هم بعد از برگزیت هم سر اینکه این رو چطوری از انگلیس بگیرنش حرفه که حالا اخر ویدیو بهش می‌رسیم. 

این ولی تقریبا شروع وارد شدن بریتانیاست به مدیترانه. به صورت نظامی البته. تجاری قبلش هم اومده بودن. وقتی داستان کمپانی هند شرقی رو تعریف می کردیم گفتیم که یه سری اصلا سهام‌دارهای اولیه این کمپانی هند شرقی کسایی بودن که از شرکت لاوانت اومده بودن. چون با شام تجارت می‌کردن. ادویه‌جات از اینجا می‌بردن و می‌آوردن و پارچه و شراب می‌آوردنبرای عثمانی و از اواخر قرن ۱۶ هم مراودات تجاری رو بریتانیا در مدیترانه داشت. بعدا به حضور نظامی هم رسید. 

مسیر تجارت آمریکا در مدیترانه 

آمریکا رو هم تجارت کشوند به مدیترانه. یعنی اولش اون‌طور اومد.  مدیترانه مسیر تجارت بود براش هم با جنوب اروپا و هم عثمانی. برای تجارت هم باید امنیت برقرار می‌شد اما اواخر قرن ۱۷ هنوز عصر طلایی دزدان دریایی در مدیترانه بود. عثمانی هرچی رو به افول می‌رفت یا حواسش درگیرتر می‌شد به مسائل داخل خودش و روی خشکی خودمختاری ایالت بربرها بیشتر می‌شد و دیگه مهارشدنی نبودن. تا اینکه یه حادثه‌ای پیش اومد. یه ناوچه آمریکا در ساحل طرابلس به گل نشست. زمان ریاست جمهوری توماس جفرسون. آمریکا رفت برای مذاکره با طرابلسی‌ها که اونا هم با مدل خودشون پول بیشتر خواستن. آمریکا هم قبول نمی‌کنه و درگیری نظامی پیش‌ میاد. بعد از چند بار درگیری در سال‌های مختلف نهایتا اوایل قرن ۱۹ بین ایالات متحده و الجزیره به عنوان یکی از این ایالات بربری پیمان صلح بسته می‌شه. این جنگ‌ها هم باعث میشه که نیروی دریایی آمریکا تقویت بشه هم توی مناسبات دریایی و قوانین دریایی تغییراتی ایجاد می‌شه و دیگه بساط خراج دادن تقریبا جمع می‌شه. قدرت دزدان دریایی و بربرها هم کم شد.

دنیا بزرگ‌تر و مدیترانه مهم‌تر شد

 کنارش به ما هم نشون میده که هرچی دنیا بزرگ‌تر شد دریای مدیترانه هم برای قدرت‌های بیشتری مهم شد. تقریبا توی همین سال‌ها هم هست که ناپلئون پاش باز می‌شه به مدیترانه. بریتانیا توی این سال‌ها به مرور پایگاه‌هایی برای خودش درست کرده بود توی مدیترانه. هرچقدر نیروی دریاییش قوی‌تر می‌شد پایگاه‌ها و مستعمره‌های بیشتری هم درست می‌کرد، جز جبل‌الطارق، مالت، قبرس و مصر رو هم گرفته بود یه سری جاها هم کامل دستش نبود اما ضعیف شدن قدرت‌های دیگه مخصوصا عثمانی باعث شده بود یه امتیازهای تجاری و بازرگانی بگیره، مثلا شامات هنوز جزو قلمروی عثمانی حساب می‌شد اما بریتانیا برای تجارت از بندرهای اون منطقه تونسته بود امتیازهایی بگیره از عثمانی که قدرتش رو توی مدیترانه زیاد کرده بود. همین هم میشه که ناپلئون وقتی می‌خواد به بریتانیا ضربه‌ای بزنه تمرکزش رو می‌بره روی مدیترانه و می‌ره مصر رو بگیره. می‌خواسته از طریق مصر خودش رو به هند هم برسونه ولی دیگه طرح‌هاش طبق جاه طلبیش پیش نمی‌ره و نمی‌تونه پیش‌تر بره.

جنگ‌های پشت سر هم 

بقیه‌ی قرن ۱۹ هم تا افتتاح کانال سوئز مدیترانه صحنه‌ی جنگه. جنگ استقلال یونان از عثمانی، جنگ کریمه که از دریای سیاه شروع شد اما به مدیترانه هم رسید و جنگ‌هایی که به تاسیس پادشاهی ایتالیا و اتحاد جزایر سیسیلی و ساردینی به شبه جزیره ایتالیا منجر شد.

اما با افتتاح کانال سوئز فضای مدیترانه تغییر می‌کنه به خصوص بعد از جنگ جهانی اول. چون کانال سوئز فرصت‌های جدیدی برای دریا باز می‌کنه. وصلش می‌کنه به شرق آسیا. و دنیای تجاری مدیترانه رو بزرگ می‌کنه. 

امروز نقشه ترافیک کشتی‌ها رو ببینین الان تو دنیا این شکلیه دیگه. معلومه مدیترانه چقدر مهمه و خب اصلش هم به خاطر کانال سوئزه.

تأثیر جنگ جهانی اول بر مدیترانه

جنگ جهانی اول ولی اثراتش روی مدیترانه بیش از این حرفا بود. جنگ جهانی اول جنگیه که بساط عثمانی رو جمع کرد، اتریش ـ مجارستان رو جمع کرد. باعث شد اونجا کشورهای جدیدی در دهه‌ی ۲۰ به وجود بیان در حاشیه‌ی شرقی مدیترانه. قبل از جنگ ۷ تا کشور بودن همون جایی که الان ۲۱ کشورن. از اون طرف هم بخش‌هایی از شمال آفریقا هنوز یا تحت‌الحمایه یا زیر نفوذ کشورهای اروپایی مثل فرانسه و ایتالیا و بریتانیا بود. این تفسیم‌بندی سیاسی مدیترانه بود.

یه موضوع دیگه، مسئله‌ی تامین انرژی بود. دنیا داره اول قرن بیستم از دنیای ذغال سنگ منتقل می‌شه می‌ره به سمت دنیای نفت. اونایی که چشم‌شون به آینده است می‌دونن که نفت مهمه. منبع انرژی‌شون نفته. می‌خوان منابع نفت رو و مسیرهای نفت رو برای خودشون امن کنن. گارانتی بکنن که ما نفت داریم اونقدری که لازم داریم و رقبامون ندارن اونقدری که لازم دارن. اینایی که صنایع بزرگ دارن یا به سمت صنایع بزرگ دارن حرکت می‌کنن. قدرتای اروپا و آلمان. حالا درباره آلمان بعد از جنگ داریم صحبت می‌کنیم. ولی به هر حال اینا حواس‌شون باید به این باشه و اونی که قدرت هست و حواسش هست و امکانش رو همون اول هم داره بریتانیاست. امروز ما می‌دونیم که مدیترانه خودش منابع انرژی داره اما اون موقع هنوز این منابع کشف نشده بودن و مدیترانه نقشش مسیر حمل و نقل انرژیه. دسترسی می‌ده به غرب آسیا و به شمال آفریقا که بتونه نفت بیاد اینجا.

طرح وصل کردن اروپا به آفریقا

اول ویدئو گفتیم یه طرحی آلمانا داده بودن که وصل بکنیم آفریقا رو به اروپا. اونم مال همین دوره است. یه مهندس آلمانی‌ای گفت سد بزنیم رو جبل‌الطارق و چند جای دیگه. هم برق تولید کنیم. یه بخش بزرگی از اروپا و شمال آفریقا نیازش با برقی که این درست می‌کنه برآورده می‌شه. 

توی همچین فضایی یک مهندس آلمانی گفت بیاین رو مدیترانه سد بزنیم. بعد هم مدیترانه داره هرسال مساحتش بیشتر می‌شه، چون ورودی آبی که از اطلس بهش می‌ریزه بیشتر می‌شه. وقتی سد بزنیم جلوی این پیش‌روی مدیترانه رو بگیریم که پیشروی نکنه به سمت خشکی‌های توی آفریقا و اروپا. خشکیای جدید درست بشه. خشکی رو بزرگ کنیم که قابل سکونت هم هست. زمینای کشاورزی رو زیاد بکنیم که باعث بشه تجارت و همکاری بین شمال آفریقا و جنوب اروپا هم بیشتر بشه. همکاری که بیشتر بشه حیات و بقای اینا بیشتر به هم وابسته می‌شه که این به ثبات سیاسی کمک می‌کنه. اینطوری می‌دید که دسترسی مشترک به منابع و زیرساخت‌های به هم پیوسته احتمال درگیری رو کاهش می‌ده.

خلاصه از این طرح‌های این‌طوری بود. فقط هم روی جبل‌الطارق نه. چند تا سد می‌خواستن بزنن جریان آبی رو منتقل کنن به دل آفریقا. اونجا دریاچه‌ درست بشه. برای شرق مدیترانه هم ایده‌هایی داشتن، ولی اون موقع مقدار بتنی که لازم بود برای ساخت این سدها از مقدار تولید بتن دنیا بیشتر بود. بعد هم موافقان طرح قدرت و تعدادشون کم‌تر از مخالفان بود، و کمی بعد هم جنگ دوم شروع شد. یعنی آلمان رفت تو فضای آماده شدن برای جنگ دوم و عملا این طرحه از مرحله ایده بیشتر نرفت. 

ایده‌ها و تلاش‌هایی برای وصل کردن دنیا به هم

طرح‌های این‌طوری مال دوره‌ایه که کلا آدمیزاد فکر می‌کرده هر کاری بخواد باید با زمین و طبیعت بکنه به شرطی که زورش برسه. بتنش رو داشته باشیم، تکنولوژیش رو داشته باشیم، می سازیم. یه سری خشکی جدید اینجا درست می‌کنیم . یه سری دریاچه جدید اونجا درست می‌کنیم. با نگاه امروزی ببینیم اثرات مخرب احتمالیش خیلی واضح‌تر می‌بینیم، روی جریان‌های آب و هوایی در سطح جهانی اثر می‌ذاشت، زمین‌هایی که به دست میومد به خاطر نمک زیاد اصلا قابل کشت نبود، ضمن اینکه وابستگی کشورها بهم نتونسته خیلی مانعی باشه برای درگیر شدنشون.

البته هنوز ایده‌ها و طرح‌ها و تلاش‌هایی هست برای وصل کردن آفریقا و اروپا، اما دیگه ایده‌هاش این‌طوری نیست که دستکاری‌های این‌طوری تو طبیعت داشته باشن. ایده‌هایی که الان میاد مثلا اینه که بین اسپانیا و مراکش پل بزنیم. یا بین جبل‌الطارق انگلیس و مراکش، یا اینکه زیر آب تونل بزنیم یا اینکه اینجا ورودی غربی مدیترانه یه سری جزیره‌های کوچیک اضافه کنیم. که البته اینها هم هیچکدوم از حدی جدی‌تر نشدن فعلا. 

دریای مدیترانه، منبع انرژی

از اوایل قرن بیستم و مخصوصا نیمه‌ی دوم یعنی بعد از جنگ جهانی دوم یه نگاه جدید هم به مدیترانه درست شد. مدیترانه به عنوان منبع انرژی. اوایل برای نفت و گاز. در دهه‌های اخیر برای انرژی‌های تجدیدپذیر مثل باد که خوب این جدیده دیگه. مدیترانه گفتیم همیشه مسیری جای مهمی بود چه زمانی که منبع کالایی که مهم بود و منبع گندم و غلات و اینا بود. چه بعدا که نفت پیدا شد. اهمیت نظامیش هم به خاطر این بود که کنار منابع مهم بود. حالا منابع خودش هم مهم شده. نفت و گاز و باد و خورشید و موج و اهمیتش دیگه فقط برای کشورای حاشیه دریا هم نیست. هر کشوری که لازم داره انرژی وارد کنه یه نگاهی هم به مدیترانه داره، از آمریکا تا چین.الان تقریبا این‌طوریه که بخش شرقی و جنوبی مدیترانه سر منابع نفت و گاز بیشتر رقابت سنگین هست بین کشورها و بخش غربی و شمالی بیشتر دنبال  انرژی‌های تجدیدپذیرن. رقابت ولی شرق مدیترانه خیلی شدیدتره. جایی که حالا هم زیرساختهای توسعه‌اش ضعیف‌تره نسبت به یه جایی مثلا مثل دریای شمال. هم اینکه مخصوصا به دلیل بی ثباتی سیاسی و مشکلات امنیتی هر چی به سمت جنوب و شرق می‌ریم ریسک پروژ‌های بزرگ توش بالاتره. ولی خب کشف و استخراج سوخت‌های فسیلی همچنان با قدرت داره پیش می‌ره در شرق. از مصر تا اسرائیل تا ترکیه تا قبرس. حالا تمرکز این ویدئو روی اهمیت تجاری مدیترانه بود. داستان انرژی در مدیترانه باشه برای جای دیگه. چون این داستان انرژی برای فهمیدن وضعیت سیاسی جغرافیایی امروز اطراف مدیترانه هم خیلی مهمه. 

فعالیت ترکیه و چین

ترکیه مثلا داره جایی کار می‌کنه که یونان و قبرس می‌گن بیرون از حوزه خودشه. اون هم ترکیه‌ای که الان تقریبا همه‌ی انرژیش رو وارد می‌کنه و اگر این معادله رو بتونه مقداری تغییر بده هم به امنیت انرژیش کمک می‌کنه هم رشد اقتصادی رو تقویت می‌کنه. هم ممکنه روی  نقش ترکیه در بازارهای جهانی انرژی اثر می‌گذاره.

یا چین که با حضورش در شمال آفریقا در مدیترانه نقشش مهم شده. چون هر کسی که در جهان قدرت داره در مدیترانه هم حضور داره. مدیترانه هم توی طرح کمربند و جاده‌ی BRI چین جایگاه مهمی داره. هم چین به عنوان منبع تامین انرژی بهش نگاه می‌کنه و سرمایه‌گذاری می‌کنه در پروژه‌های استخراج انرژیش.  چینی که حضورش در اونجا فقط مال الانا نیست دیگه. از زمان جنگ سرد رابطه‌اش با شمال آفریقا و جنبش‌های آزادی‌بخش خوب بوده. اون موقع روابط ایدئولوژیک و سیاسی و بعدتر روابط تجاری. حالا اگر جایی این پروژه یک جاده و کمربند رو درباره‌اش حرف زدیم می‌بینیم که چین با تمام کشورهای شمال آفریقا تفاهم‌نامه همکاری امضا کرده که بیاد توی پروژه‌های توسعه‌ایشون سرمایه‌گذاری کنه. 

پرقدرت شدن چین

پرقدرت شدن چین در شمال آفریقا یه معنیش هم ضعیف شدن و محدودیت منافع قدرت‌های غربیه مثل فرانسه و ایتالیایی که سال‌ها شمال افریقا حوزه نفوذشون بوده. حالا ما قصه‌ی استعمار و اشغال رو دیگه اشاره نکردیم بهش ولی لیبی، الجزیره و مراکش هر سه بعد از اون دوره‌ی ایالت‌های بربری یه دوره‌ای مستعمره‌، تحت‌الحمایه و یا در اشغال ایتالیا و فرانسه بودن.

چین هم حضور امروزش فقط در شمال آفریقا نیست، در هرجایی که مجالی برای سرمایه‌گذاری بوده در مدیترانه یه جای پایی درست کرده مثلا اسپانیا، ایتالیا یا یونان. سال ۲۰۰۸ یک اسکله ساخت چین Anchor port of Piraeus  در یونان و برای  ۳۵ سال هم حق امتیاز بهره‌برداریش رو گرفت یا در حیفا داشت امتیاز بهره‌برداری از یک بندر کانتینری رو از اسرائیل می‌گرفت که با وساطت آمریکا رسید به هند قراردادش یعنی به یه شرکت هندی رسید. حالا می‌گیم چینی‌ها منظورمون شرکت چینی یا شرکت هندیه. دولت که طبیعتا نمی‌یاد دیگه. مشخصه. 

قدرت‌های نظامی در مدیترانه

طبیعتا این همه مسیر انرژی، این همه منابع انرژی، طبیعتا حضور نظامی. آمریکا، روسیه، ترکیه، فرانسه، انگلیس، یونان و ایتالیا همه توی مدیترانه پایگاه نظامی دارن. آمریکا ناوگان مستقری داره در ناپل ایتالیا، روسیه در بندر طرطوس سوریه‌اس، بریتانیا جز جبل‌الطارق یک تاسیسات دریایی در قبرس داره. همه یه وضعیت آماده‌ باشی انگار دارن در مدیترانه. به خصوص توی مسیرهای دسترسی به منابع انرژی.

مسیرهای زیر آب

حالا تا اینجا ما همه‌اش درباره مسیرهای روی آب حرف زدیم که کشتی‌ها می‌رن و میان. اما اما زیر آب هم لوله هست. وقتی در مورد انتقال انرژی صحبت می‌کنیم در شرق مدیترانه از شمال آفریقا تا جنوب اروپا در جنوب و شرق مدیترانه لوله‌هایی هست که داره نفت رو می‌یاره به سیسیلی و ایتالیا و اون طرف به اسپانیا و پرتقال و خطوط لوله دیگه‌ای که دارن منابع انرژی رو از جای دیگه میارن و از مدیترانه هم رد می‌شن که اینها رو یه نگاه به نقشه خطوط لوله کف دریا نشون می‌ده که چرا مدیترانه همچنان اینقدر جای مهم و استراتژیکیه.

این همه حضور نظامی و اهمیت تجاری و انرژی و اینها نشون می‌ده که سیستم سیاسی پیچیده‌ای لازم داره برای تعادلش.و این سیستم پیچیده واقعا سرراست نیست. و اخبار راحت نمی‌شه دنبالش کرد. 

بلوک‌های سیاسی اطراف مدیترانه

به بلوک‌های سیاسی که دور این دریا شکل گرفته نگاه می‌کنیم یه خرده ممکنه بتونیم بهتر متجهش بشیم با داشتن این پیش‌زمینه. لیبی بعد از قذافی رو نگاه کنیم که الان ۱۲ ساله در یک وضعیت بی ثبات سیاسیه و گروه‌های مختلفی توش هستن. این دو گروه هر کدوم با یک سری از قدرت‌های اطراف مدیترانه نزدیکن. بحران‌های مدیترانه هم بحرانای بزرگیه. مسأله تغییرات اقلیم هست. مسأله بحران پناهنده‌ها که قبلا هم بود به خاطر اینکه کیفیت زندگی در جنوب و شمال مدیترانه با هم فرق می‌کرد در این سالا بعد از جنگ سوریه و جنگ لیبی و سودان و سومالی و اینا خوب خیلی بدترم شده.  این وضع این دریا رو بسیار عجیب‌تر هم کرده. 

مهاجران و مسافران دریا

سالی ۲۰۰۰ نفر فقط از اینهایی که میخوان از لیبی بیان اروپا تو این دریا می میرن. غرق می‌شن از گرسنگی یا کم آبی می‌میرن. یک سیاهی و تباهی انسانی درست شده در اون دریا در همون حالی که خب تو همون دریا همون موقع کروزهای تفریحی هم هست که آدمها دارن توش با کشتی تو دریا می چرخن از رم تا بارسلون از یونان تا مراکش رو می‌بینن و لذت می‌برن. 

تمدن‌های بزرگ اطراف مدیترانه درست شدند، چون واقعیتش اینه که اطراف مدیترانه بسیار جاهای دیدنی داره. یه مقدار تاریخیش رو گفتیم. فرهنگیش رو گفتیم. مدیترانه دریایی بوده که تمدن‌های بزرگ کنارش درست شدن، مصر باستان، فینیقی‌ها، یونانی‌ها، روم که تنها قدرتی شد که عملا تمام دور مدیترانه رو داشت، بیزانس امپراطوری‌های بزرگ اسلامی امویان و عباسی و بعدتر ترکان عثمانی و همه‌شون تاثیر گرفتن از این دریا و تاثیر گذاشتن روش. هر قسمت از شمال و جنوب و شرق و غرب دریا رو که نگاه کنیم بقایای شهرهای باستانی، بناهای تاریخی و محوطه‌های باستانی هست. 

سبک زندگی خوش‌گذرانی مدیترانه‌ای

و این پیشینه چیزی رو ساخته به نام سبک زندگی مدیترانه‌ای. ویژگی بارزش هم اعتدال و خوش بودن بوده خیلی وقت‌ها. زندگی یه خرده اروم و کند و تمرکز روی معاشرت و زندگی اجتماعی. این‌طوری هم می‌شه واقعا به مدیترانه نگاه کرد. اطراف مدیترانه غذاها چیه؟ رژیم مدیترانه‌ای چیه؟ چه خلق‌وخو و رفتارهای مشترکی هست بین مردمانی که اطراف این دریای بزرگ زندگی کردن و می کنن و البته قرنها هم با هم در جنگ و کشمکش بودن. مثل همه جای دیگه اینجا هم پر از تناقض، پر از مشکلات و پر از داستانهای آموزنده.

ما خیلی درگیر ایده‌ها و اعتقادات می‌شیم

ولی موضوع این ویدئو اینا نبدو موضوع این ویدئو این مسیرهای تجاری بود به خاطر اینکه من راستش فکر می‌کنم ما وقتی به سیاست دنیا فکر می کنیم که زیاد هم فکر می کنیم یه مقداری زیادی درگیر ایده‌ها و باورها و اینا هستیم. یعنی خودم هم این‌طوری هستم ها. فکر می‌کنیم همه چی بر اساس باورها و اعتقادات کشورها و تصمیم گیران‌شونه. کمتر دقت می کنیم به جغرافیا، به تجارت، به چیزهایی که برای قرنها حداقل یک عامل مهم بودن برای تصمیم گیری. خیلی از تصمیم‌گیران اطراف مدیترانه وقتی دین‌شون یا سیستم‌شون یا ایدئولوژی‌شون عوض شد، منطق تصمیم‌گیری‌شون خیلی عوض نشد. حتی قبل از اینکه دین بیاد و مهم بشه، ایدئولوژیک بشه جنگ‌ها، جنگ سر منابع بود. منابع کافی برای خودمون. منابع بیشتر برای خودمون. منابع کمتر برای دشمنان‌مون. منابع امن‌تر برای خودمون. و اینها چیزهایی که منی که مثلا سالها اخبار و سیاست دنیا رو پیگیری کردم کمتر بهش فکر کردم. این به نظرم اشکال بزرگیه که دارم سعی می کنم برطرفش کنم. تو این کارایی که داریم تو یوتیوب با هم می‌کنیم. با هم یاد می‌گیریم. این‍‌‌‌طوری دنیا رو دیدن یا حداقل این‌طوری هم دنیا رو دیدن خیلی تصویر درست‌تر و کامل‌تری بهمون می‌ده و یه مقدار دیدمون رو پخته‌تر می‌کنه. نگاه‌مون رو هم به مسایل سیاسی دقیق‌تر و به نظرم واقعی تر. برای اینه که مهمه برام درباره‌ی دریاهای مهم، گذرگاه‌های مهم از دریای مدیترانه تا کانال سوئز یه مقدار بیشتر بدونم. 


 

برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردیم:

 

بیشتر کنجکاوی کنیم
ناپلئون بناپارت نابغه نظامی
ناپلئون بناپارت، از تولد تا امپراتوری

نویسنده: آرش بهشتی، علی بندری آدم درست، در جای درست، در موقع مناسب. این اصطلاح برای اشاره به موقعیت‌هایی به بیشتر بخوانید

تاریخ ایتالیا
تاریخ ایتالیا در نیم ساعت

نویسنده: علی بندری جایی که به اسم ایتالیا می‌شناسیم در گذشته بخشی از امپراتوری روم و روم باستان بوده. شهر بیشتر بخوانید

کنفرانس وین جنگ و صلح بعد از ناپلئون
جنگ‌ها چطور تمام میشن؟

نویسنده: علی بندری به این هیچ وقت فکر کردین که جنگ‌ها چطور تمام میشن؟ از کجای جنگ طرف‌های درگیر شروع بیشتر بخوانید

یک نظر برای “ماجراها و قصه‌های دریای مدیترانه

  1. درود و خسته‌ نباشید خدمت آقای بندری و تمام کسانی که در تهیه این ویدئوها زحمت میکشن. من در کانادا زندگی میکنم و سالهاست بیننده کانال شما هستم و تقریبا همه ویدئو ها را دیدم. چند پیشنهاد داشتم در مورد ساختن چند ویدئو

    *-دولت و نظام سیاسی امریکا – وزارتخانه ها – مجلس سنا و نمایندگان
    *-سلسله های ایران باستان – هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان ، ساسانیان
    *-انقلاب ایران و افراد موثر در آن ، خامنه های، رفسنجانی، قطب زاده، یزدی، بازرگان، سحابی و غیره(چندتایی ساخته شده)
    *-مذهب سنی ، وهابی ها، تفکرات دانشگاه الازهر مصر
    *’کشور کانادا
    *-تمدن های باستانی ایران – سومر، اشور، بابل، پارس، ماد
    *-عشایر ایران و نقش انها در سیاست
    *-عرفان و صوفی گری – مشکل ان با اسلام

    با تشکر
    رضا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *