مشکلات ایران قرن ۱۹

ایران در قرن نوزدهم درگیر مشکلاتی بود که در نهایت منجر به انقلاب مشروطه شد. ببینیم سه سیستم اصلی در ایران قرن ۱۹ چه جوری کار می‌کرد: سیستم مالی، سیستم قضایی و ساختار سیاسی

مشکلات ایران قرن ۱۹

نویسنده: بهجت بندری، علی بندری

ایران قرن بیستم دو‌ انقلاب دید، اولیش انقلاب‌ مشروطه بود. انقلابی که قدرت مطلق شاه رو مشروط کرد. مقید کرد به یه مجلسی. یا می‌خواست بکنه. انقلاب مشروطه خیلی اتفاق مهمی بوده در ایران. یه سیستم چندین قرنی رو تغییر داده. حتما جامعه یه مشکلاتی داشته یه مساله‌هایی رو می‌خواسته حل کنه و راه حلی که تعدادی از نخبگانش حداقل برگزیدن این انقلاب بوده. میخوایم بریم ببینیم می‌تونیم اون مساله‌ها رو بفهمیم چی بودن؟

انقلاب مشروطه‌ی ایران سال ۱۹۰۶ میلادی یعنی اوایل قرن بیست اتفاق افتاد ولی زمینه‌اش از قرن نوزده شروع شده بود. ما دنبال زمینه‌های مشروطه‌ایم و تو این ویدئو میخوایم باز ایران در قرن ۱۹ رو ببینیم. می‌خوایم تاریخ ایران قاجاری ایران قرن نوزده رو از چهار تا اسم پادشاه‌ها در بیاریم و تلاش کنیم یه طوری ببینیمش که اثرش رو بشه روی ایران قرن بیستم بهتر فهمید. 

پس محدوده جغرافیایی مون ایرانه بازه زمانی هم قرن نوزده. در واقع فاصله بین عهدنامه ترکمانچای تا انقلاب مشروطه. بین امضای این دو تا سند مهم تاریخ ایران نزدیکه ۸۰ سال فاصله است و تو این ۸۰ سال بریم ببینیم مشکل چی بوده؟ در زمینه سیاسی و اقتصادی مسئله‌هایی که می‌خواستند حل کنند نخبگان ایران چی بوده؟ اندیشه‌های اصلاح و تجدد البته فقط در این زمینه‌ها نیست حرف از اصلاح ناقصه اگر اصلاح فرهنگی، اجتماعی، ادبی، هنری و دینی نگاه نکنیم مرزها هم خیلی شفاف نیست حالا ولی در این ویدیو نگاه ما به سیاسته و اقتصاد.

گرفتاری‌های اصلی رو هم اگر ببینیم جالبه. جالب که در واقع ناراحت‌کننده دیگه چون زیادی آشنا هستن برای ما. بعد از دو قرن ادم انتظار نداره شاید که همچنان مشکلات جامعه همون‌ها باشه. ولی خب هست تا حدی. بریم چند تا مهم‌هاشون رو  ببینیم. ترتیبی هم نداره اینکه اینجا میگیم از مهم به کم اهمیت. جامع و مانع هم نیست این حرفی که ما اینجا می‌زنیم. چیزهای مهم دیگری هم بوده که اینجا تو این ویدئوی ما نیست. ولی شروع فکر کردن ماست به این قصه. بیشتر هم به کمک نوشته‌های دو نفر عباس امانت و فریدون آدمیت از دو نسل مختلف از محققین تاریخ ایران. و البته برداشت ما از حرفشون.

دغدغه‌ی مالیات در ایران قرن ۱۹ پیش از مشروطه

  یک مساله‌ی مهم اون روز، کمبودی که نخبگان متوجهش بودن در ایران، نظام مالی بود. مالیه. حساب و کتاب دخل و خرج کشور. ما اینها رو برای اینکه بفهمیم می‌ریم نوشته‌های اون موقع، رساله‌های مهم رو می‌خونیم و دغدغه‌ی مالیات رو تقریبا توی تمام نوشته‌هایی که دنبال بررسی اشکالات کارن می‌بینیم. همه بهش دارن اشاره می‌کنن. چه اندرزنامه و سیاست نامه باشه که خود ادمهایی حکومتی نوشتن چه نوشته‌های انتقادی روشنفکرها و خارج رفته‌ها. مالیه ابدا چیزی نیست که بگیم گروه کمی متوجهش بودن یا راهکارش رو حتی فقط یکی دو نفر بلد بودن. تقریبا هر رساله و مقاله‌ای رو که باز کنین مربوط به این ۷۰ سال بین عباس میرزا تا مشروطه باشه می‌بینین که نویسنده داره میگه اشکال مالیاته.

تو این کتاب هما ناظق و فریدون آدمیت یه سری از اینها رو می‌شه دید. از رساله‌ای که میرزامحمدحسین خان دبیرالملک نوشته تا رساله‌ی دیگری به اسم کشف الغرایب فی الامور العجایب (این اسم دیگه‌اش رساله مجدیه‌اس) که نویسنده‌اش وزیر مملکت هم هست ایشون ولی خودش هم خیلی منتقده از بی نظمی و بی قاعدگی حکومت، فساد مسئولین، بی مسئولیتی نخبه‌ها و فرنگ رفته‌ها از همه بد می‌گه و نتیجه گیری کلیش هم اینه که این شرایط مقدمه‌ی یک تغییر کلیه و شاه هم باید همراه باشه تا اوضاع درست بشه. از این نوشته‌های ایشون ٖٖ تا بقیه، از نامه‌ها تا رساله‌ها (رساله میزان الملوک و الطوائف، شرح عیوب و علاج نواقص مملکتی، قانون مظفری ، منهاج العلی  یا  ملک المورخین در قانون مظفری ) این مساله مالی و مالیاتی یکی از گرفتاری های اصلی ایرانه انگار در قرن نوزده. حتی وقتی از فساد هم حرف دارن می‌زنن یک بخشیش نظام مالیاتیه و یه بخشیش هم سیستم قضایی.

نظام مالیاتی چندتا مشکل داشت بزرگترینش این بود که اساسا نظامی نبود، یعنی نظم و ترتیب مشخصی نداشت. حکموت اون موقع اینطوری بود که مملکت یه شاه داشت. و اون شاه هم صدراعظمی داشت و یه چیزی به نام دولت. منتها ما نباید تصویر امروز رو بندازیم رو اون موقع و این مفاهیم رو مثل امروز ببینیم. در تصور ما یکی که شاهه، شاهه. حرف، حرف اونه. چون پادشاه کشور ایرانه. اون موقع ولی انگار اینطوری نبوده. هر ایالتی مثلا حاکمی داشته و این حاکمان در عین وفاداری به پادشاه خودشون هم خیلی قدرت داشتن. شاه هم دستگاه اداری و ارتش و اینهایی نداشته که بخواد اون حکومتش رو حاکمیتش رو بر همه شهرها و ولایات اعمال کنه. همین وزیر و صدراعظم و اینها هم بیشتر خدمتگزار شاه بودن واقعا تا کشور.

 اینطور که من فهمیدم هر حاکم محلی هر مقداری که زورش می‌رسید از هرکسی که می‌تونست مالیات می‌گرفت بخشیش رو می‌ذاشت جیبش بخشیش رو هم می‌فرستاد واسه شاه. اون سهم شاه هم تا این دست به دست شه برسه به شاه نشتی داشت یه مقدارش پرت می‌شد. ولی خب یه چیزی هم به شاه می‌رسید که شاه چیکارش می‌کرد؟  خرج امورات شاهی خودش می‌کرد. بالاخره شاه بودن خرج داشت زندگی شاهانه خودش و خاندان سلطنت هزینه زیادی داشت. اینها خرج دستگاه سلطنت می‌شد  چیزی چشمگیری برای آبادی مملکت نمی‌موند. بودجه‌ی عمرانی به قول امروز در کار نبود خیلی. پول از رعیت بگیر برسون به شاه این وسط هم هر کی دستش رسید اندازه زورش بر می داره. پس فشار زیادی روی رعیته.

مالیاتی از رعیت می‌گرفتن. گاهی پیش پیش. قبل از برداشت محصولی که حالا ممکن بود افت بزنه و کلا باطل شه. دفتر و دستک درستی نبود که این پوله رو کی می‌بره خرج چی می‌شه و معلومه کسایی که دارن نفع مالی می‌برن از این آشفته بازار خوشایندشون نیست که سیستم رو تغییر بدین. 

یعنی من که نگاه می‌کنم چیزی که می‌بینم اینه که یه ایلی ، ایل قاجار، بعد از چند قرن شمشیر زدن برای دیگران بالاخره در قرن نوزده تونستن بقیه رو‌بزنن کمال برسن به حکومت. حکومت رو می‌خوان چی کار؟ که بخورن. چاق بشن. چی بخورن؟ از‌کجا بیارن؟ نفت که هنوز نیست. از رعیت بگیرن. به اسم مالیات هرچی از رعیت بگیرن واسه خودشون. حالا نه اینکه بقیه دنیا خیلی بهتر بوده‌ها. خیلی جاها همین بوده حکومت. ولی خب اولا قرن نوزدهیم و اون‌ موقع حکومتها و البته جامعه‌ها خیلی عوض شدن دیگه. ولی در ممالک محروسه ایران اوضاع همچنان همینه. ولی البته که تمام مشکل این نبود اما یک مشکل بزرگ بود. این سیستم مالی و نظام مالیاتی.

حکومت و قدرت پادشاه در ایران پیش از مشروطه

یه مساله مهم دیگه که تو نوشته‌ها و حرف‌ها و کارهای اون موقع ردش رو می‌بینیم اشکالات سیستم قضاییه. اینکه یه سیستم قضایی واحد نداره مملکت. این هم نگاه کردن بهش جالبه. ایران توی این دوره‌ای که داریم ازش حرف می‌زنیم و البته از ده‌ها و صده‌های قبل‌تر حتی  دو تا سیستم قضایی داشت. یه سیستم عرفی بود و یکی دیگه شرعی. شرعی پایه‌اش احکام اسلامی قرار بود باشه و قاضی هم بعد از اسلام توش آخوند بود. حاکم توی محکمه‌ی عرفی اما از دم و دستگاه دولت انتخاب می‌شد. مثلا توی شهرهای کوچک، حاکم شهر یا ایالت یکی رو می‌ذاشت قاضی. 

این سیستم باعث می‌شد چند مدل اختلاف پیش بیاد. یکیش اینکه مشخص نبود چه مدل اختلافی دقیقا باید توی هر کدوم از این محکمه‌ها بررسی بشه، یه مشکل دیگه هم این بود که محکمه‌ی شرعی قانون و اینا که نداشت وابسته بود به استنباط فقهی اون حاکم شرعی که نشسته بالا. اینکه توی هر نقطه‌ی از ایران کدوم یکی از این دو تا محکمه وزن و وجاهت بیشتری پیدا کنن و قدرتشون بیشتر باشه هم باز بستگی داشت به حاکم ولایت و شهر که کدوم سمتی باشه. 

البته یه تقسیم کاری شده بود و قرار بود اینطور باشه که اگه کسی دزدی و مستی و قتل و جرح و شورش و اینا می‌کرد ببرنش محکمه‌ی عرفی به اموراتش رسیدگی کنن و ماجراهای مربوط به ازدواج و طلاق و ارث و میراث و اینا بره محکمه‌ی شرعی. ولی همین اختلاف دو تا محکمه یکی از جاهایی بود که آخوندها و علمای دینی به اصطلاح با حکومت درگیر می‌شدن. 

این اشکال سیستم قضایی هم مشهود بود، همه در جریان بودن و اشاره می‌کردن بهش، توی نوشته‌های اون دوره هم هست، هم توی اون مدل اندرزنامه‌هایی که برای شاه نوشته می‌شد و هم توی رساله‌ها و انتقادنامه‌ها. چون حتی حکم شرع هم یکی نبود. یه شهر ممکن بود ده تا دوازده تا حاکم شرع داشته باشه هر کی یه جور حکم بده. واسه همین یه اصلاح پیشنهادی این بود که بیایم بگیم هر شهر ی دو تا حاکم ملا بیشتر نمی تونه داشته باشه دیگه. بعد از اون طرف کاپیتولاسیون هم بود از بعد از ترکمانچای و اینطوری یه بخشی از محاکم قضایی که توش یه طرف دعوا غیر ایرانی بود محکمه‌اش اصلا خارج از این دوگانه‌ی شرعی و عرفی برگزار می‌شد. 

برای اصلاح این وضعیت هم یه ایده‌ی تقریبا مشترکی وجود داشت اون هم اینکه آقا بیاین مدون کنین جرائم و احکام رو یعنی حتی نمی‌گفتن بیاین دو تا یا سه تا سیستم داردسی رو یکی کنیم، می‌گفتن اول بیاین مدون کنین که چی جرمه و اگه جرمه مجازاتش چیه که هرکی برای خودش حکم نده مخصوصا محکمه‌های شرعی. پس این هم مساله دوم بود. مساله سیستم قضایی و اینکه درست معلوم نیست حکم عرفی و حکم شرعی و اینها مرزشون کجاست مثلا یکی جیب یه اخوندی رو بزنه حالا شرعی میشه یا عرفی. این دیگه بستگی داشت کدوم شهر و ایالت باشی شما.

اشکالات سیستم قضایی در ایران قرن نوزده

در کنار این دو تا موضوع، نظام مالی و سیستم قضایی، یک مسئله دیگر که خیلی درباره اش صحبت می شد و در واقع مساله بزرگتره است شاید ساختار سیاسی بود. نه به این اسم و عنوان البته ولی چیزی در همین زمینه تقریبا. اینکه مملکت رو اصلا چطوری باید اداره کرد. می‌دیدن اون روش قدیمی دیگه جواب نمی‌ده. برای این آدمهایی که ازشون حرف می‌زنیم دیگه روشن بود اون راه و روش مملکت داری کارامدی هم اگر داشته مال قرنهای پیش بوده. اما اینکه حالا چه باید کردش مورد بحث بود. درباره‌ی این هم ایده‌های جایگزینی بود.  این رو یه خرده با راه‌حل‌هایی که براش امتحان کردن در مقاطع مختلف ببینیم. یه شوراهایی یه جور مجلس‌هایی درست کردن.  گاهی به شکل هیات دولت گاهی هم به شکل یک جور مجلس مشورتی یک جور نهاد مشورتی مشروط کننده یا تقسیم کننده قدرت. به شکل‌های مختلف در دوره‌های متفاوت. این هم هم ازش حرف زده می‌شد هم به یه جاهایی هم رسید و اجرایی هم شد تا حدی، منتها دولت مستعجل بود و دوامی نداشت. نمونه بگیم چند تاشونو. به چشم من یه خرده اینها مثل دستگرمی‌هایی هستن برای مجلس و دولتی که بعدا بعد از مشروطه پدیدار شد.

 

  یکیش مثلا  مجلسی بود به نام مجلس مصلحت خانه عامه یه شورای وزرایه در دوره ناصری از هشت تا وزیر. اول شش تا وزارت ونه بود بعد دوتا دیگه اضافه شد.  وزارت داخله، وزارت امور خارجه، وزارت جنگ، وزارت مالیه، وزارت عدلیه و وزارت فواید عامه. وزارت علوم و وزارت تجارت و صنایع و در مجموع شدن هشت تا وزارتخونه. یه سالی تقریبا برقرار بود و یه اصلاحاتی در پایتخت هم انجام دادن اما مثل جاهای دیگه همین قدم‌های کوچک در مسیر اصلاحات شاه رو ترسوند که قدرت رو کامل از دست بده برای همین هم تقریبا تعطیلش کرد. اما تشکیلش نشون می‌داد که حتی حاکمیت متوجه شده که نباید تمام دولت توی یه مقام به عنوان صدراعظمی جمع بشه و شورا و مشورت رو شاه هم دیگه قبول داشت که خوبه لازمه. ولی نشد. پا نگرفت. دوام نداشت.  

این رو فقط شاه نبود که فهمیده بود، یعنی اصلا اول جامعه متوجهش شده بود و شروع کرده بود ازش صحبت کردن و ابراز این نیاز تا به گوش سلطان هم رسید. توی سیاست مدن (رساله خان خانان) که  نویسنده می‌گه شک ندارم روزی توی ایران مجلس مقتدری شکل می‌گیره که مصوباتش مسیر دولت رو تعیین می‌کنه و با تشکیل این مجلس اوضاع به سامان میشه، تردید ندارم که این اتفاق میفته فقط نمی‌دونم این کار نیک به اسم کی می‌خوره. یا توی داستان رفیق و وزیر ملکم جایی رفیق به وزیر می‌گه قطعا، یقینا و مسلما شاه مجبور خواهد شد ساختار دولت را تغییر دهد. 

داشتن می‌دیدن که ساختار قدرت باید درست شه یه مجلسی باید بیاد. ولی خب در واقعیت چند دهه طول کشید تا ایران صاحب مجلس و جکومت مشروطه شد. تو اون دوره یه مدت شورای دولت داشتن یه مدت هم یه مجلس مصلحت خانه عامه یا دفتر تنظیمات به پیشنهاد ملکم خان و متاثر از دوره تنظیمات در عثمانی. این ملکم خان یکی از پلهاییه که وصل می‌کنه تجددخواهان ایران رو به تجربه عثمانی. درباره‌اش تو یک ویدئوی دیگه صحبت کردیم کمی. 

بر اساس پیشنهاد ایشون یه مجلسی درست می‌شه مجلس مشورتی که رو کاغذ خیلی هم خوب و جالبه ولی در عمل جواب نمی‌ده. خود شاه هم آیین نامه‌اش رو نوشته و اجازه داده که اره مجلسی از کارگزاران باتجربه درست بشه و جز اینا هرکسی از چاکران و صاحبان فکر و عقلای مملکت که ایده  حرفی داره برای اصلاح امور بیاد خودش توی مجلس و حرف و ایده‌اش رو بگه. اگر اهالی مجلس بررسی کردن و تائید کردن ایده رو بیان روی کاغذ بنویسنش و امضا کنن تا بره توی مجلس خاص مشورت وزرا و اون‌ها هم اگه تائید کردن بدین من امضا می‌کنم که اجرایی بشه. البته محدود بود اختیارات مجلس قرار بود فقط در  امور داخلی مملکت تصمیم‌گیری بکنه درباره تجارت و زراعت و صنعت و گسترش علوم و معدن و ساختن راه و این چیزها وارد مسائل به قول اونها پولیتیکیه نشن. احتمالا منظور قراردادهای خارجی و امتیازنامه‌های خاص و کلیات سیستم و اینها. ولی باز هم رو کاغذ قدم بزرگی بود برای ایران قرن نوزده اما خب درست شد و یه سالی هم کار می کنه یه کارهایی هم می کنه ولی اونی نمیشه که نیازه.

مجلس وکلای تجار در دوره ناصرالدین شاه

مجلس دیگه که اون هم مدتی هست و کار هم می کنه بعد جمع می‌شه مجلس وکلای تجار بود. این مجلس وکلای تجار یا مجلس تجارت اینهم یکی از نهاد ترقی‌خواهانه اون دوره است تشکیل شده از تجار.

 آدم‌هایی که توی این مجلس بودن همه تاجرهای شناخته شده بودن از شهرهای محتلف ایران. اینا مشکلات رو در تجارت دیده بودن و هم خیلی دقیق و مشخص و روشن فهمیده بودن که چطور باید حلش کرد. می‌گفتن ما یه خواسته از دولت داریم اون هم امنیته.  می‌گفتن راه پیشرفت اصلاح نظام اقتصادیه نظام اقتصادی هم با اصلاح تجارت و رونق تجارت درست می‌شه. بعد هم می‌خواستن که حاکم شرع توی دعواهاشون وارد نشه. 

 اینها هم یه دفترچه‌ای درست کرده بودن که اساسنامه‌ی مجلس تجارت بود هر چیزی که لازم می‌دونستن برای بهبود تجارت رو آورده بودن توش. ناصرالدین شاه هم اولش روی خوش نشون داد و اساسنامه رو هم امضا کرد ولی این هم به بن بست خورد. این مجلس هم داشت با اقتدار شرعی می‌جنگید و هم با قدرت سیاسی حاکمی که نماینده‌اش حکام محلی بودن و درباریا. تلاش هم کردن ولی این سیستم هم عملا بیشتر از یک سال جواب نداد. هرچند مجلس تجارت تا حدی باقی موند اما ماهیتش و اختیاراتش رو عملا از دست داده بود. جالب هم هست همین گروه وکلای تجار رو وقتی ردشون رو می‌گیریم می‌بینیم فعال موندن در عرضه‌ی سیاست، هم در جنبش تنباکو و هم در جنبش مشروطه.

این رو چرا گفتیم؟ که بگیم مشروطه یهو نشد. خود همین کتابچه جزو سندهای مهمیه که باز نشون می‌ده چه مدل ایده‌هایی برای اصلاحات مطرح شده بود تا قبل از مشروطه و نه فقط ایده که حتی چه مسیرهایی رو امتحان کرد جامعه برای افتادن توی مسیر پیشرفت و ترقی. هرچند در نهایت این مجلس هم نموند ولی نیاز بهش و خواست عمومی برای تشکیلش موند توی جامعه.   

خب این یه نمونه از گرفتاری‌ها و حرف‌های مهم بود که اون دوره مطرح می‌شد. در زمینه های سیاسی و اقتصادی. 

مشکلات بزرگ البته بیش از اینها بود. یعنی چیزهایی که ایران نداشت فقط اینها نبود. داریم درباره کشوری حرف می زنیم که مشکل اقتصادیش خیلی زیاده. پول کم داره کلا. درامدش کمه. راه و راه اهن رو که زیرساخت توسعه است و در قرن ۱۹ خیلی جلو رفته تو دنیا نداره. قدرت مرکزیش ضعیفه. ارتش درست حسابی نداره. جمعیت ایلیاتی بزرگی داره که خیلی به فرمان دولت مرکزی نیستن. نرخ سواد توش خیلی پایینه باورهای خرافی بالاس و با این وضعیت داخلی درگیر همسایه‌هایی هم هست بسیار قدرتمند. نه قدرت‌های منطقه‌ای بلکه قدرت‌های درجه یک دنیا. روسیه تزاری و امپراطوری بریتانیا فقط ایران رو منگنه نکردن در قرن نوزده. سایه‌شون خیلی جاهای دنیا هست. ما این چند تا رو کمی بیشتر ازش گفتیم و دونستن اینها به نظرم جالبه برای ما چون ما می‌خوایم کم کم  تاریخ بیداری ایرانیان رو بررسی کنیم. این مسیر دویست ساله خواست پیشرفت و توسعه و تجدد و تغییر رو می‌خوایم توش دقیق شیم.

اولا به خاطر اینکه اگه می‌خوایم از انقلاب مشروطه بیشتر بدونیم اینم باید بدونیم که تو کله این مشروطه خواهان چی می گذشته. دنبال چی بودن؟ اندیشه ترقی، پیشرفت، اصلاحات، تجدد، که هر کدوم معنی خودش رو داره ولی اشاره به یه مسیر مشابه می‌کنه، از کی اومد تو ایران؟ و چه سرنوشتی داشت از ابتدای قرن نوزده تا امروز. از دویست سال پیش و شکست در برابر روسیه و عهدنامه ترکمانچای تا امروز که هنوز رابطه ایران و روسیه چیزیه که جامعه ایران بهش حساسه و براش مهمه. تو این دویست سال که نخبگان ایرانی جامعه ایرانی خواسته پیشرفت کنه چه راهی رو اومده؟ چی به دست اورده؟ چه تلاش‌هایی کرده؟ چه مسیرهایی رفته؟ اشتباهات چیا بوده؟ بالاخره اگر این فرایند بعد از دویست سال هنوز نتیجه‌ای رو که می‌خواستن و می‌خواستیم نداده فکر می‌کنم درستش اینه که بهش نگاه دقیق تری بکنیم. و قدم اولش اینه که بفهمیم الان چه اتفاقاتی افتاده. ما هم داریم سعی می‌کنیم همین کار رو بکنیم و یه مرحله مهمش اینه که فهممون رو از قرن مهم نوزده کمی کامل تر کنیم. هم از ایران هم از بقیه دنیا در قرن نوزده. کار ما با ایران قرن نوزده تازه شروع شده. این ویدئو هم قطعا کامل و جامع نیست. ولی امیدوارم کم اشتباه باشه.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردیم:

  • تاریخ ایران مدرن، عباس امانت
  • افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار- هما ناطق و فریدون آدمیت
  • اندیشه ترقی و حکومت قانون، فریدون آدمیت
  • اندیشه و سیاست در ایران عصر قاجار، غلامحسین زرگری نژاد
    منابع برای مطالعه بیشتر:
  • کتاب منهاج العلی: رساله ای در باب حکومت قانون
  • نظام قضایی عصر قاجار و پهلوی- ویلم فلور

 

 

بیشتر کنجکاوی کنیم
زمینه های تاریخی انقلاب مشروطه
زمینه‌های تاریخی انقلاب مشروطه ایران

نویسنده: بهجت بندری، علی بندری ایران کشوریه که در طول یک قرن دو تا انقلاب دیده. دو تا انقلاب دو بیشتر بخوانید

کریم خان زند پادشاه بدون عنوان ایران
کریم خان زند پادشاه بدون عنوان ایران

نویسنده: علی بندری کریم خان در چه احوالی شاه شد قرن هجده ایران عملا فاصله بین دو پادشاهی بزرگ و بیشتر بخوانید

ایران جامعه کوتاه مدت همایون کاتوزیان
چطور مسئله مشروعیت و جانشینی ایران را جامعه کوتاه مدت کرد؟

کوتاهی عمر مفید بسیاری از ساختمان‌ها در ایران نشانی است از کوتاه‌ مدت بودن جامعه. چه چیزی کلنگی شدن ساختمان‌ها بیشتر بخوانید

3 نظر برای “مشکلات ایران قرن ۱۹

  1. اقای بندری خیلی نامردیه چنل بی رو تعطیل کردید ما چن ساله دنبال کنندس بودیم واقعا خیلی بده ک داریم تکراری گوش میدیمو‌ همچنان امیدوار ب قسمت بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *