نویسنده: علی بندری
در اپیزود ۴۳ پادکست بیپلاس دربارهی آخرین سالهای اتحاد جماهیر شوروی حرف زدیم و خلاصهای از کتاب مقبرهی لنین نوشتهی دیوید رمنیک رو تعریف کردیم. مقدمهی این اپیزود بیپلاس اما با بقیهی اپیزودها فرق داشت.
اول بشنویدش تا کمی دربارهاش حرف بزنیم.
چیزهایی که در این مقدمه شنیدیم اینها هستند.
- بخشهایی از سخنرانی رونالد ریگان در برلین: این دیوار را در هم بشکن!
- بخشهایی از قطعهی Wind of Change از گروه اسکورپیونز Scorpions: نسیم تغییر
۱. این دیوار را در هم بشکن!
این بخشی از سخنرانی مشهور و تاریخی رونالد ریگان است در برلین در ژوئن ۱۹۸۷. سخنرانی معروف به سخنرانی دیوار برلین که در برلین غربی که آن زمان درمرزهای آلمان غربی بود ایراد شد. برلین از سال ۱۹۶۱ با دیواری به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شده بود و در این سخنرانی ریگان، چهلمین رئیس جمهور امریکا، از میخاییل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی خواست که این دیوار را بیاورد پایین. به این سخنرانی البته آن موقع چندان توجهی نشد، سفر به آلمان غربی و سخنرانی در جمع آمریکادوستان آلمان غربی سنتی بود که از کندی شروع شده بود و البته هیچ کدام از سخنرانیها هم در شور و حرارت و خاطرهسازی به پای Ich Bin EIn Berliner گفتن جان اف کندی نرسیده بودند. این سخنرانی ریگان اما یک جملهی کلیدی داشت که دو سال بعد وقتی دیوار برلین پایین آمد انداختش سر زبانها. جایی وسط سخنرانی ریگان گفت
“Mr. Gorbachev, Tear down this wall!”
در پایان جنگ سرد رونالد ریگان رئیس جمهور ایالات متحده امریکا بود. ریگان البته قبلا هم، در ۱۹۸۲ به برلین سفر کرده بود. اتفاقاً در آن سفر هم ریگان دربارهی دیوار برلین حرف زده بود و خواستار برچیدنش شده بود. درخواستی که البته بیاثر مانده بود. این بار هم گروهی از مشاوران ریگان مخالف طرح صریح موضوع بودند. ریگان رابطهی خوبی با گورباچف برقرار کردهبود. چشمانداز بهبود شرایط واقعیتر از قبل بود و اینها نگران بودند این تقابل مستقیم موقعیت گورباچف را تضعیف کند. از جملهی این مخالفان یکی هم کالین پاول بود که بعدها وزیر خارجه جرج دابلیو بوش شد. اما در نهایت ریگان تصمیم گرفت جملهای که سخنرانینویسش در متن اولیه گذاشته بود دستنخورده بماند. این طور شد که وسط سخنرانی ریگان مستقیما گورباچف را که در مسکو نشسته بود مخاطب قرار داد و گفت آقای گورباچف! این دیوار را بیارین پایین! دربارهی جزئیات ماجرای این جملهی چهار کلمهای و روایتهای مختلفی که ازش هست را هم در یادداشت «چهار کلمهی کوچک» میتوانید بخوانید.
ریگان در برلین چه گفت؟
ریگان از پشت دیوار شیشهای ضدگلوله سخنرانی کرد. از این گفت که این دومین سفرش به برلین است. دربارهی آزادی و صلح جهانی حرف زد و بعد خطاب به مخاطب غایب، رئیس اتحاد جماهیر شوروی، میخاییل گورباچف گفت: اگر دنبال آزادی هستید، اگر دنبال صلح هستید بیایید اینجا پای همین دروازه. این در را باز کن آقای گورباچف. این دیوار را بیاور پایین.
در سالهای بعد از برچیدهشدن دیوار برلین، همینطور که مقام و منزل ریگان در چشم جمهوریخواهان آمریکایی بالاتر میرفت و تبدیل به شمایل رئیسجمهور تاریخی ایدهآل میشد، این سخنرانی هم در ذهن و باور بسیاری تبدیل به یکی از المانهای موثر در تعیین سرنوشت جنگ سرد شد. در واقعیت اما بهنظر میرسد سخنرانی کماثری بود و چنانکه پیشتر گفتیم تا دو سال بعدش هم توجه خاصی جلب نکرده بود.
۲. نسیم تغییر
Wind of Change شاید اثرگذارترین قطعه موزیک قرن بیستم باشد. اگر هر واقعهی تاریخی موزیک متنی داشته باشد، موزیک متن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حداقل در ذهن بسیاری از کسانی که آن روزگار چشم و گوششان به اخبار و موزیک غربی میرسید، قطعهی Wind of Change از گروه اسکورپیونز است. اسکورپیونز یک گروه پرطرفدار راک آلمانی بود که انگلیسی میخواندند. در اوج برنامههای اصلاحی پرسوتوریکا، اسکورپیونز و چند گروه و خوانندهی هارد راک دیگر در یک فستیوال تاریخی و بیسابقه موزیک در مسکو شرکت کردند. آن موقع، یعنی در تابستان ۱۹۸۹ مسکو هنوز پشت پردهی آهنین بود و دورهی جنگ سرد. فستیوال هم برای ترویج صلح و همکاریهای بینالمللی برای مبارزه با مواد مخدر برگزار میشد. زمانه زمانهی تغییر بود و شاید برای همین رفتن گروهی راکر غربی به مسکو برای فستیوالی بر ضد مواد مخدر چندان هم پدیدهی عجیبی نبوده. به جز اسکورپیونز، بن جوی، موتلی کرو و ازی ازبورن و چند هنرمند و گروه دیگر هم در فستیوال شرکت کردند. همه هم البته به دعوت و با هماهنگی یک آژانس مشترک. حرف و حدیث دربارهی خود فستیوال البته زیاد است. نسخهی خشکش را میتوانید در ویکیپدیا بخوانید. اما اگر پشت قصهی این فستیوال و این قطعه، دنبال کمی هیجان و غافلگیری هم هستید پیشنهاد من این است که این پادکست سریالی را دریابید.
پادکست سریالی Wind of Change را پتریک ردن کیف به کمک سه تا از قویترین بازیگران دنیای پادکست ساخت. کیف، خبرنگار تحقیقی و نویسندهی مجلهی نیویورکر است که ماجرای دو تا از گزارشهایش را میتوانید در اپیزودهای چهار و سیزده پادکست چنلبی بشنوید. پادکست هم با همکاری Pineapple Media، اسپاتیفای و Crooked Media تهیه شده است.
اما اینها همه حاشیه است. اصل ماجرا پرسشی بود که نویسنده دنبال جوابش رفته بود. آیا واقعا این موثرترین قطعه موزیک قرن بیستم را سازمان سیا CIA نوشته است؟
آیا متن آهنگ Wind of Change را در سیا نوشتهاند؟
Wind of Change از معروفترین موزیکهای تاریخ است. سوت اول پادکست را میلیونها نفر در سرتاسر دنیا بلدند و خیلیها تحولات عموماً آرام و صلحآمیز ابتدای دههی نود اروپای شرقی را با این آهنگ به یاد میآورند. طرفداران اسکورپیونز که اصلاً فکر میکنن این آهنگ Wind of Change بود که جنگ سرد را تمام کرد.
برای همین وقتی آدم مطلع و متصلی به پاتریک ردن کیف گفت که شعر این قطعه را نه اسکورپیونز بلکه CIA نوشته است جا خورد و چندان طول نکشید که همین کنجکاوی شد سوژهی یک پروژهی تحقیقاتی جذاب که نویسنده را از نیویورک به مسکو و کیف کشاند.
این پادکست سریالی هشت قسمتی، روایت نویسنده است از این تحقیقات، در کنار صداها و اطلاعات جذاب و حاشیهای دیگر دربارهی موسیقی دههی هشتاد و نود و روابط امریکا و شوروی در پایان جنگ سرد. اما از همه جالبتر شاید تعداد و ابعاد پروژههای فرهنگی سازمان جاسوسی امریکاست. ممکن است شنونده بعد از پایان سریال هم نتواند مطمئن باشد که واقعا نوشتن این موزیک کار سیا بوده یا نه. اما به نظرم این پادکست چشم خیلی از شنوندههایش را به دنیا و آن چیزی که پشت تحولات ظاهراً فرهنگی و صنعت سرگرمی میگذرد بازتر میکند.
- تصویر این یادداشت کار مایکل هامر است، این عکس را ۱۰ نوامبر ۱۹۸۹ گرفته، از ضلع شرقی دیوار برلین در دروازه براندنبورگ.
هزینه تبلیغات توی سایت شما چنده؟
ویدایو
با سلام
لطفا به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
https://bpluspodcast.com/sponsorship/
مقام و منزلت و به اشتباه نوشتین “مقام و منزل “ !
سلام درباره نامه ی امام خمینی به آقای گورباچوف هم یک مقاله یا پادکست درست کنید،
با تشکر.
یکی از سران حکومت ایرانی چند وقت پیش اینو بازگو کرده مصاحبشو دیدم من
گورباچوف بی پول بود و ما یه مبلغ خوبی بهش دادیم و هر آنچه ما بهش دیکته کرده بودیم گورباچف گفت
و همه دنیا فکر کرد نامه ما گورباچف را متحول کرده