پیش از نگاهی دوباره به کتاب “ژن: تاریخ خودمانی” یک توضیح لازم است. ما در متن پادکست در چند جا به اشتباه گفتیم که اسیدهای آمینه واحدهای سازندهی ژنها هستند که درست نیست، و اسیدهای نوکلئیک واحدهای سازندهی DNA هستند.
نویسنده: عباس سیدین
تاریخ فقط اسم نیست؛ علم فقط عدد نیست
موضوع کتاب ژن برای آقای سیدارتا موکرجی یک جنبهی خیلی شخصی دارد. دوتا از عموهایش در سنین مختلف به اختلالهای روانی مبتلا بودهاند و در جایی از کتاب میگوید که این ترس در پدرم بود که خودش یا من هم با این میراث خانوادگی درگیر باشیم. دانستن این نکته کمک میکند تا جنبهی انسانی کتاب ژن را بیشتر و بهتر درک کنیم.
کتاب ژن فقط تحولات و مفاهیم دانش ژنتیک به عنوان یک علم نیست؛ بلکه به عنوان بخشی از تاریخ و فرهنگ انسانی هم هست. اینکه این کتاب مفاهیم پیچیدهای را به زبان خیلی روشن توضیح میدهد خیلی جذاب است؛ اما آنچه لذت خواندنش را چندین برابر میکند -و آن را خیلی روشنگرتر میکند- این است که این مفاهیم و تحولات را در یک بستر و زمینهای از تاریخ و فرهنگ میگذارد تا به شکلی ملموستر بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
چه چیزی کتاب ژن را یک تاریخ خودمانی میکند؟
برای جواب به این سوال که چه چیزی کتاب ژن را یک تاریخ خودمانی میکند اجازه بدید مثالی بزنم. مثلاً در خلاصه کتاب ژن در پادکست فارسی بیپلاس در یک جمله گفتیم که در آمریکا کلونیهایی برای کنترل و بعداً عقیمسازی افراد ساخته شد تا جلوی تکثیر ژنتیکی بعضیها را بگیرند. اما سیدارتا موکرجی داستان بعضی از این آدمها را با جزئیات نقل میکند و نشان میدهد که این تصمیم برای آدمهایی از پوست و گوشت و خون -و ژن- گرفته میشد. با این کار درک حسی روشنتر و ملموستری از چنین موضوعاتی پیدا میکنیم.
خواندن کتاب ژن -که کتاب جمعوجور و کوچکی هم نیست- این فرصت را به ما میدهد تا از نمایی نزدیکتر و شخصی با این موضوعات مواجه شویم. اصلاً عنوان فرعی کتاب «تاریخ خودمانی» یا صمیمی یا نزدیک است.
مولکول احمق!
مولکول احمق عنوان یکی از فصلهای کتاب است. وقتی دانشمندان ساختار DNA را شناسایی کردند مبهوت این سادگی بودند. اینکه چطور ممکن است این همه اطلاعات با یک زبانی منتقل شود که فقط چهارتا حرف دارد. اما طبق معمول هرچه در مطالعهی طبیعت جلوتر میرویم پیچیدگیها مدام بیشتر و بیشتر میشود. کتاب، سعی میکند تا این پیچیدگیها را قدم به قدم توضیح بدهد. ما در متن پادکست در جاهایی به اشتباه گفتیم که اسیدهای آمینه واحدهای سازندهی ژنها هستند که درست نیست، و اسیدهای نوکلئیک واحدهای سازندهی DNA هستند. از این اشتباه ما که بگذریم، کتاب ژن تصویری ارائه میکند که برای خوانندهی غیرمتخصص قابل درک و دنبال کردن باشد.
جدال بیپایان
یکی از دعواهای قدیمی موضوع «طبیعت یا تربیت» است؛ اینکه کدام خصلت کار طبیعت و وراثت است و کدام کار تاثیرات محیط. هرچه در کتاب جلوتر میرویم میبینیم که لایه لایه پیچیدگیها بیشتر میشود و شاید اصلاً نتوان این دوتا -طبیعت و تربیت- را به سادگی و روشنی از هم تفکیک کرد. اینجا هم توضیحاتی که کتاب ژن میدهد با زبانی روشن جنبههایی از این پیچیدگی را برایمان باز میکند: موضوعهای هوش و جنسیت و نژاد فقط بخشی از مسایل پر دردسری هستند که یک پایشان در طبیعت محکم است و یک پای دیگر در تربیت.
آدمهای معمولی
قبلاً در یک ویدیویی در اینستاگرام بیپلاس از تصویری گفتیم که سیدارتا موکرجی از پیشرفت علم نشان میدهد.
در کتاب ژن هم باز همین را میبینیم. مثلاً، شاید حتی کسی که دربارهی ژنتیک چند کتابی خوانده باشد اسمی از روزالین فرانکلین به گوشش نخورد. او کسی بود که در کنار کریک و واتسون ـدر تیمی که کار تجربی انجام میدادند- فعال بود اما قبل از دریافت جایزهی نوبل در اثر سرطان فوت کرد. کتاب، روزالین فرانکلین را به ما نشان میدهد، و نه فقط او را؛ خیلیهای دیگر را در این سفر دور و دراز میبینیم که هرکدام قدمی -کوچک یا بزرگ- در این سفر برداشتهاند. خود من وقتی پس از خواندن کتاب به عکسی که از روزالین فرانکلین برخوردم که در ضمایم آمده احساس میکردم این آدم را میشناسم؛ داستانش را میدانم و انگار بخشی از خاطره و زندگی من بوده. شناختن این آدمها و سرک کشیدن به دنیای انسانی پررنجشان یک تجربهی عاطفی غنی است. پس باز هم پیشنهاد من خواندن کتاب ژن و مطالعهی سرفرصت و دقیق، و غرق شدن در ماجراهای آن است.
خیلی خیلی کارتون درسته. بی پلاس مثل یه گنج باارزش مدفون شده تو یه گوشه ایه. البته انقدرام ناشناخته نیست ولی نسبت به کیفیت کار خیلی باید بیشتر راجع بهش بدونن ????
از طرز بیان آقای بندری و سایر همکاران ، در عین سادگی لذت بردم- خلاصه کتاب بصورت پادکست ایده جالبی است اما افرادی که بدنبال این گونه پادکست ها هستند اغلب علاقمند به کتاب های صوتی هستند. شخصاً از پادکست و زحمات ایشان و همکاران بسیار متشکرم- اما در هنگام خرید با کتاب کاغذی مواجه می شوم که تا حدی در تهیه آن مردد خواهم بود.