پرسشی از روشنفکرها

چطور ادگار اسنو، ژان پل سارتر و سیمون دوبوار نتوانستند واقعیت پیش پرده‌ی ماجرا را ببینند؟

پرسشی از روشنفکرها

در دسامبر سال ۱۹۷۰ رهبر چین کمونیست، مائو زدونگ، خبرنگار آمریکایی آشنایش ادگار اسنو، را برای گفتگو به دفترش دعوت کرد. ادگار اسنو از پیش از طلوع آفتاب به مدت پنج ساعت با مائو مصاحبه کرد. مصاحبه‌ای که بخشی از استراتژی مائو برای نزدیک شدن تدریجی به آمریکا بود. ادگار اسنو نویسنده و روزنامه‌نگار امریکایی شاید مهمترین سفیر غیررسمی مائو و حزب کمونیست چین در افکار عمومی غرب بود؛ اما او تنها نبود. نویسنده‌ها، روزنامه‌نگاران و متفکران مختلفی به تبلیغ و ترویج ایده‌های کمونیسم و مخصوصاً روایت مائو از این ایدئولوژی مشغول بودند. روایتی که به نام مائوییسم شناخته می‌شود. 

اما چرا کسی مثل ادگار اسنو، و خیلی روشنفکران دیگر نتوانستند پشت پرده‌ی نظام دیکتاتوری مائو را ببینند؟

نویسنده: عباس سیدین

ستاره‌ی سرخ برفراز چین

ادگار اسنو روزنامه‌نگار سال‌های طولانی در چین زندگی و فعالیت کرد و کتاب‌ها و مقالات متعددی برای مخاطبانش در غرب نوشت. شاید مهمترین کتاب او «ستاره‌ی سرخ برفراز چین»‌ باشد که اولین روایت از قدرت‌گیری حزب کمونیست چین و کادر رهبری آن مخصوصاً شخص مائو است. 

کمونیست‌های چینی با جریان ملی‌گرا به رهبری جیانگ کای‌شک، مشغول جنگ بودند. در طول جنگ کمونیست‌ها در منطقه‌ای به نام «ینان» اولین پایگاه بزرگ خود را بنا کردند. ینان به این ترتیب شد مکان پایه‌گذاری دولت آینده چین. ادگار اسنو اولین خبرنگار آمریکایی بود که این فرصت را پیدا کرد در ینان حضور پیدا کند و مشاهدات و مطالعات قبلیش درباره‌ی چین و جنگ داخلی را تکمیل کند و با اعضای برجسته‌ی حزب و مخصوصاً مائو گفتگو کند. او بعداً یک زندگی‌نامه از مائو منتشر کرد. زندگی‌نامه‌ای که بر طبق روایت مائو نوشته شده بود. 

روایت ادگار اسنو از مبارزات حزب کمونیست تصویر رومانتیکی از مبارزات کمونیست‌ها ارائه می‌کرد. او در نوشته‌هایش مائو و حزب کمونیست را به عنوان نیرویی پیشرو توصیف می‌کند که به دنبال یک چین دموکراتیک و آزاد است و کمونیست‌ها سالهاست که قصد برقراری کمونیسم را در چین ندارند. البته بعدتر اسنو مجبور شد این حرفش را پس بگیرد که کمونیست‌های چینی یک نیروی دموکراتیک هستند، اما همراهی او با حکومت مائو همچنان ادامه داشت.

 پروژه‌ی «جهش بزرگ به جلو» منجر به قحطی گسترده در چین شد و در آن میلیون‌ها نفر از گرسنگی مردند. اسنو یکی از کسانی بود که وجود قحطی را انکار کرد و در گزارش‌ها و نوشته‌هایش می‌گفت که مشکلی وجود ندارد.

با همه‌ی اینها طبیعی بود که وقتی هم که مائو می‌خواست سر صحبت را با آمریکا باز کند سراغ اسنو برود. البته آن‌طور که هنری کیسینجر در کتاب «چین» می‌گوید این کانال ارتباطی غیرمستقیم مائو با آمریکا آنطور که می‌خواست عمل نکرد. نهادهای دولتی در آمریکا اسنو را جدی نمی‌گرفتند چون به روشنی طرفدار مائو بود.

خلاصه کتاب چین کیسینجر را در اپیزود ۵۹ پادکست بی‌پلاس بشنوید

 

روشنفکران در تجلیل از دیکتاتور بزرگ

ادگار اسنو تنها نویسنده یا روزنامه‌نگاری نبود که آگاهانه یا ندانسته ابزار ترویج ایده‌های مرگبار مائو یا کمونیست‌های دیگر قرار گرفت.

ژان پل سارتر هم نگاه مشابهی به کمونیست‌ها داشت. او هم دو سفر قبل و بعد از پیروزی کاسترو و چه‌گوارا به کوبا رفت و با فیدل کاسترو و ارنستو چه‌گوارا گفتگو کرد و مقالاتی نوشت که بعداً به نام «جنگ شکر در کوبا» منتشر شد. او هم با نگاهی رومانتیک به مبارزان راه کمونیسم نگاه می‌کرد و آنها را ستایش می‌کرد.

سیمون دوبوار، دیگر نویسنده‌ی فرانسوی، هم به چین سفر کرد و خاطرات و مشاهداتش را از چین در کتاب «راه‌پیمایی طولانی» نوشت. او هم مثل ادگار اسنو، و ژان پل سارتر، نگاهی رومانتیک به مبارزات کمونیست‌ها دارد و کمونیست‌های چینی را در تلاش برای ساختن دنیایی تازه می‌بیند. این فهرست به ادگار اسنو، ژان پل سارتر و سیمون دوبووار ختم نمی‌شود. روشنفکران زیادی بودند که نتوانستند تحولات سیاسی و اجتماعی نظام‌های کمونیستی را به موقع درک کنند. 

یک پله عمیق‌تر

امروز که نگاه می‌کنیم این سوال به ذهنمان می‌رسد که چطور این متفکرها و نویسنده‌ها نتوانستند واقعیت پیش پرده‌ی ماجرا را ببینند؟ درست است که ما داریم کمونیست‌های چین یا کوبا -و همین‌طور شوروی- را بعد از جنایت‌هایشان می‌بینیم و قضاوت می‌کنیم، اما آیا نمی‌توان انتظار داشت که این متفکرها و نویسنده‌ها دست کم یک پله عمیق‌تر از ظاهر ماجرا را ببینند؟ این روشنفکرها که در تحلیل‌هایشان خیلی نسبت به مساله‌ی قدرت حساس بوده‌اند آیا در مشاهداتشان فقط به دنبال تایید ایده‌های خودشان بودند؟ و چون دوست داشتند ببینند که کمونیست‌ها نیرویی عدالت‌خواه و آزادی‌طلب هستند، فقط چیزهایی را می‌دیدند که با این تصویر هماهنگ باشد؟ احتمالا به پاسخ مطمئن نمی‌رسیم. اما بدون پاسخ ماندنش نباید مانعی برای فکر کردنمان باشد. 

 


تصویر اصلی یادداشت عکسی از برنزویلز است.

بیشتر کنجکاوی کنیم
با دروغ زندگی نکن
با دروغ زندگی نکن

سولژنیتسین با نوشتن کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ قصد داشت تا دروغ‌های ایدئولوژی شوروی را نشان دهد. او معتقد بود که تک‌تک بیشتر بخوانید

زیستن در چنبره یک دروغ حقایق نهان دروغهای عیان
زیستن در چنبره یک دروغ

نویسنده مهمان: آرش بهشتی  بسیاری از کسانی که به مخالفت سیاسی با دولت وقت برخاسته بودند نه واقعاً‌ سیاسی بودند، بیشتر بخوانید

کجا دنبال ریشه‌های خشونت بگردیم؟
کجا دنبال ریشه‌های خشونت بگردیم؟

خواندن و شنیدن درباره‌ی ظلم‌ها و جنایت‌هایی که بعضی آدم‌ها و گروه‌ها مرتکب می‌شوند سخت است؛ اما برای درک بهتر بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *