گمشده در ترجمه

گاهی چیزهایی پیش می‌آید که جز حادثه یا یک رویداد غیرقابل پیش‌بینی اسم دیگری نمی‌توان روی آن گذاشت

جوانهای ترک گمشده در ترجمه

نویسنده: عباس سیدین

دو مسیر در خواندن تاریخ

وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم گاهی آن را به صورت خط پیوسته‌ای از روابط علت و معلولی می‌بینیم. یک اتفاق باعث روی دادن دو اتفاق دیگر می‌شود و خود آن اولی هم نتیجه‌ی چند عامل دیگر بوده و همین‌طور چه به جلو بیاییم و چه به عقب برگردیم، زنجیره‌ی این روابط ادامه دارد.  مثلاً در تاریخ جنگ جهانی اول هم می‌توانیم یک زنجیره‌ی روابط را به عقب دنبال کنیم و ببینیم که چه شد که این جنگ شروع شد؛ و هم می‌توانیم ببینیم که پیامدهای آن چه بود. در اپیزودهای «صلحی که همه صلح‌ها را برباد داد» اپیزود ۱۰ پادکست خلاصه کتاب بی‌پلاس و همین‌طور «توپ‌های ماه اوت» اپیزود ۲۶ دقیقاً همین مسیرها را دنبال کرده‌ایم. پیدا کردن همین روابط علی و معلولی یک از هدف‌های اصلی در خواندن تاریخ است. 

از یک طرف دیگر وقتی یک اتفاق یا یک دوره‌ی مشخص تاریخی را بررسی می‌کنیم هرچه در جزئیات دقیق‌تر بشویم پیچیدگی‌های بیشتری می‌بینیم. تا جایی که گاهی به نظر می‌رسد اگر تمام جزئیات هر روزه‌ی زندگی و کارهای همه‌ی آدم‌ها را ندانیم نمی‌توانیم به درستی و با دقت درک کنیم که چرا چنین و چنان شد.

مثلاً خلاصه کتاب صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد را یادتان هست؟ در هیاهوی رویدادهای قبل از جنگ، کتاب از این می‌گوید که گروهی مخفی به نام «ترک‌های جوان» تشکیل شد و یکی از جاهایی که آن گروه در یک مقطعی خیلی جدی در آن فعال بودند شهر سالونیکا بود. اینکه بخشی از جمعیت سالونیکا یهودی بودند، بعداً نقش بسیار مهمی در روند ماجراها ایفا می‌کند. در حالی که شاید آن جمعیت یهودی هیچ خبری از این ماجراها نداشتند. 

یک حلقه در زنجیره‌ی حوادث

گاهی چیزهایی پیش می‌آید که به جز حادثه یا یک رویداد غیرقابل پیش‌بینی اسم دیگری نمی‌توان روی آن گذاشت. مثلاً یک خطا در تحلیل. اینجا ماجرای جالب و غیرعادی آقای جرالد فیتس‌موریس پیش می‌آید.این جناب فیتس‌موریس مشاور و مترجم سفیر بریتانیا در استانبول آن زمان بود. از اینکه بخشی از جمعیت شهر سالونیکا یهودی هستند، و اینکه ظاهراً فراماسونری در آنجا فعالیت دارد نتیجه گرفته و باور کرده بود که گروه ترک‌های جوان تحت تاثیر و کنترل یک شبکه‌ی یهودی بین‌المللی است؛ درحالی که در واقع این‌طور نبود. 

ترک‌های جوان چطور شکل گرفتند؟

موسسان اولیه‌ی ترک‌های جوان یعنی محمد طلعت (بعداً با نام طلعت پاشا) و احمد جمال پاشا (یا جمال بِی) در سالونیکا در خدمت نظامی بودند. نکته اینجا بود که کنترل دولت مرکزی عثمانی به واسطه‌ی فاصله با مرکز بر این مناطق کمتر بود و جای مناسبی بود تا گروه‌ها و حلقه‌های مخفی مثل همین «ترک‌های جوان» شکل بگیرند. این گروه حتی گرایش‌های ضد یهودی داشتند، نه اینکه تحت تاثیر یا کنترل یهودیان باشند.

 وقتی یکی از اعضای گروه به اسم انور به استانبول احضار شد، از ترس اینکه فعالیت‌های مخفیش لو رفته باشد فرار کرد. بعد از او چند فرمانده‌ی میانی دیگر هم فرار کردند و نیروهایشان را با خودشان همراه کردند. از مرکز، نیروی نظامی برای برگرداندن و دستگیری این فراری‌ها فرستادند اما خود آن نیروها هم به این گروه پیوستند و این هسته‌ی اولیه‌ی ترک‌های جوان بدون درد و خون‌ریزی کنترل سالونیکا را به دست گرفت. یعنی اصلاً برای شروع این کار حتی از قبل برنامه‌ی مدونی نداشتند.

تحلیل اشتباه دولت بریتانیا -به واسطه‌ی اطلاعاتی که از سفیرش در استانبول می‌گرفت- باعث شد که درک درستی از رویکردها و برنامه‌های این گروه نداشته باشد و وقتی ترک‌های جوان دولت را در دست گرفتند نتواند آن‌طور که می‌خواهد با آنها ارتباط برقرار کند.

بر اساس تحلیل‌های فیتس‌موریس بریتانیا سه برداشت اشتباه از اوضاع کرد که به تصمیم‌گیری‌های بزرگ و غلط منجر شد. 

۱- فیتس موریس باور داشت که کنترل حزب ترک‌های جوان دست دو سه نفر اصلی است؛ درحالی که تصمیم‌سازی‌ها در یک شورای بزرگ‌تری انجام می‌شد که خودش پر بود از جناح‌های مختلف و رقابت‌های درون‌گروهی. که بریتانیا می‌توانست سعی کند به هر یک از این گروه‌های دیگر نزدیک شود. مثلا کمیته‌ی اتحاد و ترقی.

۲- فیتس‌موریس فکر می‌کرد گروهی از یهودیان پشت پرده‌ی قدرت سیاسی جهان هستند و در عثمانی هم قدرت دارند. پس بریتانیا با به دست آوردن دل یهودی‌ها، درواقع عثمانی را با خود همراه می‌کند.

۳- رهبران ترک‌های جوان خارجی هستند و نه ترک؛ برای همین نیروهای خارجی می‌توانند در آن‌ها نفوذ کنند و منافعشان را تحمیل کنند. اتفاقا ترک‌های جوان تعصب زیادی روی ترک بودنشان داشتند و به همین دلیل حمایت مردم را داشتند. ترک‌های جوان به صورت افراطی ضدیهودی، ضد عرب و ضد ارمنی هم بودند.

مدیر اطلاعات دولت بریتانیا در زمان جنگ از ترک‌های جوان به نام «گروهی یهودی و کولی» اسم می‌برد. این درست نتیجه‌ی خطای برداشت و تحلیل فیتس‌موریس بود. و این تصویر ساخته‌ی فیتس‌موریس را تقویت می‌کرد که جهان در دست گروهی از یهودیان  است. حتی جایی از انور پاشا از رهبران اصلی ترک‌های جوان به عنوان «ماجراجوی لهستانی» اسم می‌برد و او را با یک افسر دیگری با همین نام اشتباه می‌گیرد که تبار لهستانی و یهودی دارد.

پیچیدگی‌ها تمامی ندارد

در کتاب، خیلی مفصل‌تر می‌توانید این ماجرا را دنبال کنید؛ اما همین اشتباه‌ها -که در خطای جناب فیتس‌موریس ریشه دارد- باعث شد که دولت بریتانیا نتواند درک درستی از وقایع پیدا کند؛ و اصلاً اینکه بریتانیا سعی کرد از ایده‌ی صهیونیسم حمایت کند، ناشی از همین بود. در تصور آنها دولت عثمانی -که حالا دست ترک‌های جوان بود- تحت تاثیر و کنترل یهودیان بود و اگر قرار بود بریتانیا منافعش را حفظ کند باید با یهودیان کنار می‌آمد.

این نوع حادثه‌ها را نه فقط در تاریخ سیاسی، بلکه در جنبه‌های مختلف تاریخ بشر می‌توانیم ببینیم. بعدتر بیشتر از اینها خواهیم گفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع تصویر اصلی یادداشت: Jeunes Turcs (© Seconde Vague Productions)

بیشتر کنجکاوی کنیم
نسیم تغییر و پایان جنگ سرد؛ آیا معروف ترین موزیک اسکورپیونز را کارمندان سازمان سیا نوشته بودند؟
نسیم تغییر و پایان جنگ سرد

نویسنده: علی بندری در اپیزود ۴۳ پادکست بی‌پلاس درباره‌ی آخرین سال‌های اتحاد جماهیر شوروی حرف زدیم و خلاصه‌ای از کتاب بیشتر بخوانید

آدم‌های معمولی در مسیر جنایت؛ چطور جنایتکار می‌شیم؟
در مسیر جنایت؛ چطور جنایتکار می‌شویم؟

با کریستفر رابرت براونینگ در اپیزود چهلم پادکست بی‌پلاس، «آدم‌های معمولی»، آشنا شدیم. سوال اساسی‌ای که در این اپیزود مطرح بیشتر بخوانید

در ماگادان کسی پیر نمی شود خاطرات عطا صفوی
سلام قارداش آواره!

پیشنهاد کتاب در ماگادان کسی پیر نمی‌شود ماجرای حکومت کمونیستی شوروی یکی از موضوعاتی است که ما خیلی درباره‌ی آن بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *