اغلب ما دوست نداریم به مرگ فکر کنیم پس برایش برنامهای هم ترتیب نمیدهیم. اما آتول گوانده در کتاب میرایی به ما گفت که این اشتباه بزرگی است. چون اگر خودمان برای روزهای آخر زندگی و همینطور پس از مرگمان برنامهای نداشته باشیم و تصمیم نگرفته باشیم دیگران باید این تصمیمها را بگیرند. آنها باید تصمیمهای سختی بگیرند. پس داشتن برنامهای برای روزهای آخر زندگی و همینطور اتفاقهای پس از مرگ مثل هدیهای است که هم به خودمان و هم به عزیزانمان میدهیم.
نویسنده: عباس سیدین
زنده ماندن به چه قیمتی؟
یکی از چیزهایی که بهتر است به آن فکر کنیم این است که در صورت بیماری تا کجا میل داریم درمان را ادامه دهیم. وقتی هم خود فرد و هم اطرافیانش بدانند که درمان تا کجا و در چه شرایطی ادامه پیدا کند کارها خیلی راحتتر پیش میرود. و البته میتواند کیفیت زندگی فرد و اطرافیان را بهتر کند. اگر از قبل به این فکر کرده باشیم که برای فلان جراحی یا بهمان درمان سخت تا کجا حاضریم ادامه بدهیم در آن لحظهی سخت، با ذهن روشنتری میتوانیم تصمیم بگیریم.
برای چنین موضوعی هیچ جواب درستی هم وجود ندارد. ممکن است کسی در برابر یک بیماری مرگبار بگوید که هر درمانی را ادامه خواهم داد حتی اگر یک ماه هم به عمرم اضافه کند. چون هرچقدر هم سخت باشد، یک ماه بیشتر فرصت دارم با بچهی خردسالم وقت بگذرانم. اما کس دیگری در همان شرایط ممکن است بگوید که آن درمان سخت را نمیخوام؛ چون دوست دارم روزهای آخر حداقل هشیار باشم و بتوانم با فرزند خردسالم ارتباط برقرار کنم نه اینکه مدام در بیمارستان باشم. در چنین وضعیتهای دشواری تنها جواب درست این است که هرچه زودتر و قبل از رسیدن به این نقطه دربارهی آن فکر کنیم و با اطرافیانمان صحبت کنیم. اینطوری هم خودمان میدانیم چه میخواهیم و هم خانواده و اطرافیانمان.
کتاب میرایی در فارسی با عنوان مرگ با تشریفات پزشکی ترجمه شده
خلاصهاش را در اپیزود ۱۹ پادکست بیپلاس بشنوید
همه میمیرند
معلوم نیست که خود ما حتماً به سنین سالخوردگی برسیم یا دچار یک بیماری طولانی بشویم تا فرصت داشته باشیم به روزهای آخر زندگی فکر کنیم؛ اما ممکن است ما در موقعیتی قرار بگیریم که مجبور شویم چنین تصمیمهایی را برای یکی از عزیزانمان بگیریم. ماجرای بیماری پدر آتول گوانده را در اپیزود «میرایی» شنیدیم. در یک نقطه، درست وسط عمل جراحی، دکترها باید تصمیم میگرفتند که کار را ادامه دهند و خطر مرگ را بپذیرند یا عمل را تمام کنند و خطر فلج کامل را بپذیرند. این همان جایی است که خود فرد باید تصمیم بگیرد اما او بیهوش و تحت جراحی است. اینکه آتول گوانده قبلتر با پدرش دربارهی اولویتها و خواستههای او برای ادامهی زندگی حرف زده بود به گوانده کمک کرد تا بتواند در آن لحظه تصمیمی بگیرد که به خواستهی پدر بیمار و بیهوشش نزدیک باشد. پس مساله فقط خود ما نیستیم.
صحبت از تصمیم برای اهدای عضو هم از همین نوع گفتگوهای سخت است. هر کدام از ما ممکن است نه فقط با یک بیماری طولانی بلکه در یک سانحه جانمان را از دست بدهیم اما طوری که امکان اهدای عضو هنوز وجود داشته باشد. اگر از قبل دوستان و خانواده از تصمیم ما برای اهدای عضو آگاه باشند، در آن زمان حساس که خیلی سریع باید تصمیم مهمی گرفته شود کار برای همه راحتتر خواهد شد.
پس از مرگم چه میشود؟
برنامهریزی و آماده شدن برای مرگ فقط به دوا و درمان محدود نمیشود. موضوع دیگری که باید به آن فکر کنیم مسائل مالی است. ممکن است فکر کنیم من که مال و منالی ندارم که بخواهم وصیتنامهای داشته باشم؛ اما رسیدگی به امور مالی و اداری پس از مرگ کار سخت و پیچیدهای است و اگر وصیتنامهای در کار باشد دردسر بازماندگان خیلی کمتر میشود. بهتر است کمی بیشتر دربارهی قوانین و مقررات امور پس از مرگ بدانیم. از مراحل و مراسم پس از مرگ تا امور اداری و قانونی وراثت. شاید لازم باشد برای همین داراییهای محدودمان قبل از اینه دیر بشود تصمیمی بگیریم. یا شاید روزی لازم باشد برای داراییهای کسی که از دستش دادهایم تصمیمی بگیریم.
علاوه بر چیزهایی که ارزش مالی دارند باید تکلیف موضوعات دیگری را هم روشن کنیم. کتابخانه یا کلکسیون عکسها و تمبرهایمان چه میشود؟ چیزهایی هست که دوست داریم به فرد خاصی بدهیم و فقط ارزش مالیشان مهم نیست. بهتر است دیگران از خواستههای ما در این موارد آگاه باشند.
گفتگوهای سخت
حرف زدن از مرگ برای ما سخت است. به همین دلیل گروهی به این فکر افتادند که آدمها را تشویق کنند تا شروع کنندهی این گفتگوها در خانوادههایشان باشند. یک وبسایت درست کردهاند به نام «مرگ دور میز شام» و از افراد دعوت میکنند تا در یک شام خانوادگی، جایی که فضا آرام است و معمولاً اعضای خانواده به راحتی با هم حرف میزنند، موضوع مرگ را مطرح کنند. سایت «مرگ دور میز شام» روایت آدمهای مختلف را از این تجربه جمعآوری کرده. خواندن این تجربهها هم سرنخی به ما میدهد که چطور میتوانیم گفتوهای سخت درباره مرگ را شروع کنیم.
آماده برای زندگی، نه فقط برای مرگ
اینکه بخواهیم چطور بمیریم یک موضوع شخصی است و گفتیم که فقط به جنبههای پزشکی و درمانی محدود نمیشود. احتمالاً احساس میکنیم که فکر کردن به مرگ و حرف زدن دربارهی آن کار سختی است و مایهی ناراحتی اطرافیانمان میشود. اما حرف زدن و تصمیم گرفتن دربارهی مرگ، علاوه بر اینکه ضروری است، فایدههای دیگری هم دارد.
وقتی با عزیزانمان دربارهی مرگ و مسائل مربوط به آن حرف میزنیم بلافاصله توجهمان دوباره به زندگی جلب میشود. چنین فکرها و گفتگوهایی باعث میشود چیزهایی که اولویت کمتری دارند برای مدتی از ذهنمان کنار بروند و باز بتوانیم ببینیم که چه چیزهایی واقعاً در زندگیمان اولویت دارند. حالا که هنوز زندهایم فرصت داریم به چیزهایی توجه کنیم که واقعاً برایمان مهم هستند.
تصویر یادداشت کار متیو استرن است که از Unsplash برداشتهام.