روایت‌هایی درباره شغل و کار از عهد باستان تا دنیای مدرن

شاخص‌ترین روایتی که میشه در متون باستانی در مورد شغل و کار پیدا کرد مربوط به معنی دار بودن کاره

ربات‌ها ما را خانه نشین می‌کنند

لیست شغل‌هایی که تا ۱۰ سال آینده نابود میشن رو دیدید، شغل‌های رو به افول؟ اگه یک گشتی در اینترنت بزنین لیست‌های زیادی با این موضوع پیدا می‌کنید. همه این لیست‌ها یک نقطه مشترک دارند. اونم اینه که دلیل از رده خارج شدن شغل‌ها رو پیشرفت تکنولوژی می‌دونند. با پیشرفت تکنولوژی هر سال بخشی از کار انسان با ماشین جایگزین میشه و یک سری شغل‌ها از رده خارج میشن.

این مدل لیست‌ها خیلی‌ها رو می‌ترسونه. کلا ایده‌ی جایگزینی کار انسان با ماشین چیزی نیست که راحت باهاش کنار بیایم. اما خود این ترس هم چیز تازه‌ای نیست. حداقل در دو قرن اخیر این نگرانی با انسان بوده. هم اقتصاددانان در نوشته‌هاشون این نگرانی رو ابراز کردن و هم رسانه‌های عمومی خیلی بهش پرداختن. اما چی باعث این ترس میشه؟ بخشی از این هراس و نگرانی مربوط به افزایش نابرابری اقتصادیه. بیکاری تکنولوژیک میتونه شکافی ایجاد کنه بین عده‌ای که میتونن خودشون رو با این تغییرات سریع تکنولوژی همراه کنن و عده‌ای که نمی‌تونن و ناچار عقب میوفتن. اما این نگرانی بخش دیگه‌ای هم داره که مربوطه به کاهش کیفیت کار و زندگیه. اینکه شغل‌های امروز نسبت به گذشته چقدر ما رو درگیر خودشون می‌کنن، چقدر حس هویت به ما می‌دن و چه معنایی به زندگیمون می‌بخشن.

نویسنده: بشیر جاویدنیا

نقش روایت‌ها این وسط چیه؟ 

روایت‌هایی که در مورد شغل و کار درست میشن خیلی پررنگ هستند. این روایت‌ها می‌تونن اثرات واقعی در زندگی ما داشته باشن چون بخش قابل توجهی از زندگی ما به کار و شغلمون گره خورده. اصلا این شغلمونه که تا حد زیادی کیفیت زندگیمون رو تعیین می‌کنه و به رابطمون با جامعه شکل میده. برای همین خوبه روایت‌های اقتصادی رو که درباره‌ی کار و شغل هستند بهتر بشناسیم.

در اپیزود 44 بی‌پلاس خلاصه کتاب اقتصاد روایی از رابرت شیلر رو شنیدیم. آقای شیلر توی این کتاب این ایده رو مطرح می‌کنه که روایت‌ها و داستان‌هایی که در مورد موضوعات اقتصادی در جامعه وجود دارن می‌تونن در رفتار اقتصادی ما موثر باشن. یک خصوصیت دیگه‌ی روایت‌ها از نظر آقای شیلر اینه که می‌تونن حالت رفت و برگشتی داشته باشن. یعنی در یک زمان اصطلاحاً وایرال بشن، بعد برای مدتی فراموش بشن و بعد دوباره در لباس جدید برگردن.

 

روایت‌های باستانی و مذهبی در مورد شغل و کار چی می‌گن؟

شاخص‌ترین روایتی که میشه در متون باستانی در مورد شغل و کار پیدا کرد مربوط به معنی دار بودن کاره. روایتی که همچنان در دوران امروز هم قدرتمند باقی مونده. به عنوان مثال در عهد عتیق و در کتاب جامعه (Ecclesiastes) که حدود سال 400 تا 180 قبل از میلاد نوشته شده و منسوب به حضرت سلیمانه اشعاری در مورد معنی زندگی وجود داره. در بین این اشعار اومده که کار کردن مثل تغییر فصول سال اجتناب‌ناپذیره؛ پس انسان نباید به کار بصورت یک مشقت و رنج نگاه کنه بلکه باید بخشی از معنای زندگی رو در اون ببینه. تاکید مشابهی در بسیاری از متون و سخنان رهبران مذهبی وجود داره. مثلاً مارتین لوتر، بنیان‌گذار مذهب پروتستان معتقد بود کار کردن از نظر مذهبی و روحانی مهمه و شغل هر فرد ارتباط عمیقی با هویت و هدفش از زندگی داره. لوتر می‌گفت که کار نه تنها وظیفه فرد بلکه منبع الهامشه.

در عصر انقلاب صنعتی چه روایت‌های در مورد کار و شغل مطرح شدن؟

بعد از انقلاب صنعتی و تحولی که در شیوه تولید ایجاد شد روایت‌های مربوط به کار هم تغییر کردن. توی خیلی از نوشته‌های اون زمان یه جور حس حسرت می‌بینیم در مورد زندگی ساده کشاورزی و آزادی و خودمختاری که اون نوع زندگی به همراه داشت. از طرف دیگه با افزایش اختراعات و اتوماتیک شدن خیلی از بخش‌های تولید، نگرانی از بیکاری هم زیادتر شد. این نگرانی‌ها باعث شد خیلی از روشنفکران اون زمان واکنش نشون بدن. مثلا توماس پین Thomas Paine که از متفکران برجسته انقلاب آمریکا بود ایده نوعی درآمد پایه همگانی رو مطرح کرد تا بشه از افرادی که در اثر پیشرفت تکنولوژی بیکار شدن حمایت کرد.

در مورد ایده درآمد پایه همگانی در خلاصه کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها شنیدیم.

 

 یک نکته جالب اینکه در 1793 که ماشین‌های پنبه پاک‌کن اختراع شد این نگرانی در برده‌دارهای مزارع جنوب آمریکا پدید اومد که ورشکست بشن. حالا ارتباط این دو تا موضوع به هم چی بود؟ کار اصلی برده‌ها برداشت و پاک‌کردن پنبه بود. وقتی برده‌ها شغلی نداشتن، خرید و فروش برده کم می‌شد. سرمایه و ثروت هر برده‌دار هم تعداد برده‌ای بود که داشت. درست مثل اینکه شما یه انباری از کالای قیمتی داشته باشی و یهو اون کالا هیچ خریداری نداشته باشه و ارزشش سقوط کنه. البته جنگ داخلی آمریکا که نهایتا منجر به لغو برده‌داری شد مسیر دیگه‌ای رو برای برده‌دارها رقم زد.

مساله بیکاری تکنولوژیک در قرن نوزدهم باز هم داغ‌تر شد. نمونه‌اش شورش وسیع کارگران انگلیسی که به شورش لودیت‌ها (Luddite) معروف شد. داستانش رو عباس سیدین در پست ماشین‌ها می‌آیند تا جای ما را بگیرند! توضیح داده.  دیوید ریکاردو اقتصاددان مشهور انگلیسی بعد از این اتفاق در کتاب خودش یک فصلی رو گذاشت برای اثر رشد تکنولوژی بر دستمزد کارگران. حرفش این بود که اختراعات جدید ممکنه باعث بشه بخش کشاورزی نیازش به نیروی کار کم بشه. مثلا اختراع دستگاه‌های خرمن کوبی که با نیروی اسب کار می‌کنه میتونه کارگرای کشاورزی رو از کار بیکار کنه. ریکاردو پیش‌بینی کرد که صاحبان زمین روز به روز منابع غذایی بیشتری رو به جای تغذیه کارگران به پرورش اسب‌ها اختصاص بدن. البته پیش‌بینی ریکاردو چندان درست از آب در نیومد چون در قرن بیستم کشاورزی بیش از قبل مکانیزه شد و حتی ضرورت وجود اسب‌ نیز از بین رفت. آمار نشون میده که در اثر استفاده از ماشن‌آلات کشاورزی میلیون‌ها اسب راهی کشتارگاه شدن. 

روایت‌های امروز در مورد کار چی به ما می‌گن؟

یکی از روایت‌های جالب در خصوص بیکاری تکنولوژیک مربوط به ریشه لغت رباته. کلمه ربات در زبان چک به معنای برده است. این کلمه اولین بار در 1920 از یک نمایشنامه به نام «کارخانجات ربات‌های روسام» اثر کارِل چاپک وارد بقیه زبان‌ها شد. این نمایشنامه در مورد شرکتیه که شروع به تولید و فروش کارگرهای رباتیک ارزان قیمت می‌کنه. جهانی که این نمایش تصویر می‌کنه خیلی سرد و بی‌روحه و نهایتاً هم با قیام ربات‌‌ها و کشته شدن همه انسان‌ها به پایان می‌رسه. اما این روایت از ارتباط تکنولوژی و زندگی انسان خیلی محبوب و فراگیر شد. آمارها نشون میده که استفاده از کلمه «بیکاری تکنولوژیک» در کتاب‌ها و مقالات بین دهه‌های 1920 و 1930 به شدت رشد کرده. در دهه 1960 و با رواج کلمه «اتوماسیون» دوباره موج نگرانی نسبت به موضوع بیکاری تکنولوژیک راه افتاد. روایت‌هایی که حول کلمه اتوماسیون شکل گرفت بیشتر از اینکه در مورد بیکاری باشند در مورد شغل‌های خالی از معنا و زندگی‌های ماشینی عصر جدید بودن.

سرگرمی‌های معنی دار یا کارهای لذت بخش‌تر؟!

در نقطه مقابل روایت‌های بالا، خیلی از اقتصاددانان معتقدند جایگزین شدن کار بدنی توسط ماشین‌ها می‌تونه همزمان انواع جدیدی از کار ایجاد کنه. اولین بار آلفرد مارشال اقتصاددان انگلیسی در آغاز قرن بیستم این ایده رو مطرح کرد. دیگرانی از جمله عجم‌اوغلو (نویسنده کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند که در اپیزود 7 خلاصه‌اش را شنیدیم) و دیوید آتور هم اخیراً از این ایده دفاع کردن. معتقدن پیشرفت تکنولوژی 2 اثر همزمان داره: اثر جایگزینی یعنی از بین رفتن برخی مشاغل و اثر بازگردانی یا ایجاد مشاغل جدید. با این حال این ایده برای اینکه بتونه در ذهن ما اثرگذار باشه باید بتونه یک روایت جذاب برای خودش دست و پا کنه! باید ببینیم این روایت می‌تونه هراس تکنولوژیک ما رو از بین ببره یا نه؟ اگر این هراس از بین بره، روزی با خوندن لیست شغل‌های رو به افول لبحند رضایتی می‌شینه روی لبمون که آدم‌های بیشتری وقت آزاد بیشتری دارند برای رفتن دنبال سرگرمی‌های معنی دار. یا کارهای لذت‌ بخش‌تر.


  • برای نوشتن این یادداشت از مقاله شیلر استفاده کردم
  • تصویر یادداشت را از مقاله استلا سوتو در مدیوم برداشته‌ام.
بیشتر کنجکاوی کنیم
ماشین‌ها می‌آیند تا جای ما را بگیرند
ترس از تکنولوژی: ماشینها می‌آیند تا جای ما را بگیرند!

حتماً اسم ماشین‌های خودران را شنیده‌اید. این ماشین‌ها امروز در صدر اخبار دنیای تکنولوژی هستند. گوگل و تسلا هم بر بیشتر بخوانید

دنیا کارتون نیست آقای ریفکین
دنیا کارتون نیست آقای ریفکین! (قسمت دوم)

جرمی ریفکین در کتاب «هزینه نهایی صفر» که خلاصه‌اش را در اپیزود 53 بی‌پلاس تعریف کردیم ایده‌هایی در مورد تغییر بیشتر بخوانید

جنون گل لاله حباب هایی که می‌ترکند
قصه حباب‌هایی که می‌ترکند

حتما شنیدین که می‌گن افزایش قیمت سکه و ارز حبابه، با معرفی بیت‌کوین هم گروهی گفتند که رشد قیمتش یک بیشتر بخوانید

یک نظر برای “روایت‌هایی درباره شغل و کار از عهد باستان تا دنیای مدرن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *