در بررسی استدلالها مخصوصاً در یک موضوع مناقشه برانگیز لازم است به قضاوتها و پیشفرضهای ارزشی گویندگان هم توجه کنیم. قضاوتهای ارزشی پیشفرضهای پنهانی هستند که به استدلالها شکل میدهند. چطور میتوانیم این پیشفرضهای پنهان را پیدا کنیم؟ نویسندگان کتاب راهنمای تفکر نقادانه مسیرش را بلدند.
نویسنده: عباس سیدین
پشت پردهی استدلالها
در مواجهه با یک موضوع مناقشه برانگیز، اگر بخواهیم معقول رفتار کنیم و سریع مغلوب احساساتمان نشویم، اگر بخواهیم تفکر انتقادی را به کار بگیریم، سراغ استدلالهای طرفین ماجرا میرویم و سعی میکنیم ببینیم کی دارد حرف حساب میزند. اما در موارد زیادی فقط با بررسی استدلالهای طرفین نمیتوانیم موضعمان را تعیین کنیم. مخصوصاً در موضوعات حساس طرفین تمام استدلالهای ممکن را مطرح میکنند و شواهدشان را در تایید استدلالهایشان عرضه میکنند.
ما در اولین گامها سعی میکنیم بفهمیم آیا استدلالها درست است یا خطا و مغالطهای دارد؟ بعد شواهد را نگاه میکنیم تا ببینیم آیا استدلال را آنطور که باید تایید میکند یا نه؟ مثلاً دعوای مفصل و پیچیدهی قانونیکردن انواعی از مواد مخدر را درنظر بگیرید. یک طرف میگوید مبارزه با مواد مخدر نه فقط مفید نیست بلکه کاملاً هم مضر است. طرف دیگر میگوید قانونی کردن فقط باعث گسترش مصرف میشود. هر کدام هم شواهدی درتایید حرفش میآورد.
اما همهی اینها تا جایی جواب میدهد و یک سوال بزرگ بیپاسخ میماند. چرا طرفین یک بحث اصلاً به دو جبههی مختلف تقسیم شدهاند؟
اگر کنجکاوید تا مغالطههای پرکاربرد را بشناسید این پست وبلاگ نقطهی خوبیه برای شروع
استدلالها در ارزشها ریشه دارند
نویسندگان کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» توجه ما را به این پشتپردهی استدلالها جلب میکنند. تذکر میدهند که آنچه باعث میشود که در رد یا تایید یک ماجرا موضع مشخصی بگیریم ارزشهای زیربنایی ما است. اینطور نیست که ما به صورت عینی و بیطرفانه وضعیت موجود را ببینیم و نظر بدهیم بلکه همان وضع موجود را هم از پشت عینک ارزشها و قضاوتهای ارزشیمان میبینیم و بعد بر اساس درکمان بر مبنای آن قضاوتهای ارزشی استدلال میکنیم.
آیا ارزشها با هم تضاد دارند؟
اگر به عدهی زیادی از آدمها بگوییم فهرستی از ارزشهای بنیادی و پایهشان بنویسند احتمالاً چنین چیزهایی را میتوانیم در آن لیست پیدا کنیم: معقول بودن، مدارا، امنیت، آزادی عمل، نظم، خلاقیت، نظم، صلح، آزادی بیان و… اما در هر بحثی میبینیم که همین آدمهایی که میگویند به ارزشهای یکسانی باور دارند، موضع متفاوتی میگیرند.
لیستی از ارزشهای متداول در کتاب راهنمای تفکر نقادانه هست، که راهنمایی میکند چطور ارزشها مقابل هم قرار میگیرند.
کلید حل این معما این است که توجه کنیم که آدمها همیشه و در همهحال به ارزشهای یکسانی باور ندارند و تازه وزن ارزشها در موقعیتهای مختلف برایشان تغییر میکند. مثلاً کسی که در موضوع قوانین راهنمایی و رانندگی و افزایش دوربینهای کنترل ترافیک در سطح شهر، ارزش نظم در ذهنش برجسته میشود، ممکن است در موضوع مالیات بر سرمایه موضوع آزادی عمل برایش مهمتر باشد.
در مثال جرمزدایی از مصرف مواد ممنوعه و مخدر کسی که مخالف این روند است ممکن است ارزش نظم و امنیت را درنظر داشته باشد و کسی که طرفدار نوعی از قانونی کردن این مواد است بر آزادی عمل و خلاقیت و انعطافپذیری تاکید داشته باشد.
ارزشهای پنهان را از کجا پیدا کنیم؟
اما این پیشفرضها و قضاوتهای ارزشی طبق تعریف پنهان هستند و باید تلاش کنیم تا بتوانیم سرنخی از آنها پیدا کنیم. یکی از راهها این است که ببینیم خود فرد گوینده کیست؟ مثلاً در مطالعهی مقالهای دربارهی جرمزدایی از مواد، بهتر است بدانیم کسی که در مخالفت یا موافقت با آن حرف میزند کیست، شغل و جایگاهش چیست؟ موضعش در موارد دیگر و موارد مشابه چیست؟ همهی اینها سرنخی میدهد تا بفهمیم در پشت استدلالش چه ارزشهایی پنهان است.
راه دیگر این است که به پیامدها و نتایج نظر آن فرد توجه کنیم. استدلالهای هر یک از طرفین یک دعوا پیامدهایی دارد. اینکه بفهمیم کدام پیامدها برای گوینده مطلوبتر یا نامطلوبتر است میتواند ما را راهنمایی کند که بر مبنای کدام قضاوت ارزشی ناخودآگاه چنین نظری میدهد. کسی که در دفاع از جرمزدایی از مواد ممنوعه استدلال میکند ممکن است به آزادی عمل افراد در انتخاب سبک زندگی اشاره کند، یا به فرصتهای درمانی که با ممنوع کردن این مواد دارد از دست میرود. با درنظر گرفتن این نتایج میتوانیم حدس بزنیم در نظر او آزادی عمل و انعطافپذیری و نوگرایی برجستهتر است تا مثلاً نظم.
ما هم مستثنی نیستیم
این تمرینها و ورزشهای ذهنی فقط برای این نیست که نقاط قوت و ضعف استدلال دیگران را بفهمیم و مچ آنها را هنگام مغالطه کردن بگیریم. با همین روشها میتوانیم، به استدلالها و مواضع خودمان هم توجه کنیم. تفکر نقادانه صرفاً یک ابزار برای مواجهه با نظرات و استدلالها و عقاید دیگران نیست. شاید وجه حتی مهمتر تفکر نقادانه و کار اساسیش این باشد که به ما کمک کند تا بتوانیم عقلانیتر فکر کنیم و نظراتمان را درست و دقیق تحلیل کنیم و جلوی خطاها و مغالطههای خودمان را بگیریم.
با سلام وقت بخیر
ابتدا تشکر می کنم از تلاش شما در جهت آگاهی بخشی …
در ادامه تقاضا دارم در خصوص این مهارت یعنی مهارت “تفکر نقادانه” بهترین های چاپ شده بویژه با ترجمه فارسی در بازار کتاب را معرفی کنید.
ممنون از تلاش شما