جاناتان هایت مفهوم غرقگی را عاملی میداند که با آن به احساس رضایت میرسیم. اما این رضایتی که به دست میآوریم چه فرقی با لذت دارد؟
نویسنده: عباس سیدین
با دیدن عکسهای رنگوارنگ اینستاگرام از غذاها و تفریحات مختلف حس میکنیم که با خوردن آن غذاها یا تجربهی آن تفریحها لذت میبریم و مهمتر اینکه خوشبخت خواهیم شد. اما رابطهی لذت و خوشبختی یا شادکامی چیست؟ میدانیم که رابطهای دارند اما چه رابطهای؟ آیا برخورداری از این لذتها برای رسیدن به حس شادکامی و خوشبختی کافی است؟ احتمالاً این را هم به تجربه میدانیم که کافی نیست. پس گیر کار کجاست؟
این همان سوالی است که یک روانشناس مجارستانی به دنبال جواب آن بود. آقای میهای چیکسنتمیهای مبدع مفهوم غرقگی.
تفاوت لذتهای جسمانی با احساس رضایت
جاناتان هایت در کتاب فرضیهی خوشبختی در مسیر رسیدن به فرمول خوشبختی به این سوال میرسد که رابطهی لذت و شادکامی چیست؟ هایت میگوید باید بین دو تا مفهوم تفاوت قایل شویم؛ یکی لذت و دیگری رضایت.
لذتها یک جزء حسی خیلی قوی دارند؛ مثلاً لذت غذا به چشایی و بویایی مربوط است. اما مشکل لذتها این است که طبیعتاً خیلی زود اشباع میشوند و در صورت افراط هم باعث حس انزجار میشوند. این را هر کسی که زمانی حسابی پرخوری کرده باشد میفهمد؛ اینکه بعد از یک وعده پرخوری مفصل، حتی فکر کردن به غذا هم کار سختی است. این همان حرف حکمای قدیم است که لذات جسمی گذرا هستند.
در طرف دیگر و شاید در مقابل لذت، ما احساس رضایت را داریم. اینجا پای آقای چیکسنتمیهای، با اسم سختش، به ماجرا باز میشود.
کشف این روانشناس مجارستانی این بود که یک حال و وضعی وجود دارد که ظاهراً آدمها از هر لذتی بیشتر دوستش دارند. چیزی که او اسمش را حس «غرقگی» گذاشت. این را هم احتمالاً همه در لحظاتی تجربه کردهایم؛ مثل وقتی که آنقدر مجذوب و غرق در یک کار میشویم که گذر زمان را فراموش میکنیم.
حالت غرقگی چیه؟
در جستجوی غرقگی
غرقگی وقتی به دست میآید که ما در یک نقطهی تعادل قرار میگیریم. در هنگام انجام کار از یک طرف با چالش روبرو هستیم و کاری که داریم انجام میدهیم سخت است. این سختی در حدی است که تمام توان ما را لازم دارد اما آنقدری هم سخت نیست که ما زیر بار آن له بشویم. اگر کاری که میکنیم برایمان خیلی ساده باشد حوصلهی ما سر میرود، و اگر زیادی سخت باشد دچار اضطراب میشویم. یعنی کاری که میکنیم هم سخت است و هم با جمع کردن توانمان میتوانیم از پس آن بربیاییم.
این درست همان نقطهای است که مجذوب و غرق در یک کار میشویم و زمان را گم میکنیم.
تحقیقات چیکسنتمیهای نشان میدهد آدمها این حالت را حتی از غذا و رابطهی جنسی بیشتر دوست دارند. چالشهای کاری که داریم انجام میدهیم باعث میشود خودمان را به جلو بکشیم و بهتر کنیم و این احساس رضایت را به همراه دارد.
غرقگی جزیی از فرمول خوشبختی است
در خلاصه کتاب فرضیه خوشبختی از قول جاناتان هایت فرمولی را برای خوشبختی گفتیم. خوشبختی جمع عوامل ژنتیکی با عوامل بیرونی و فعالیتهای خودخواسته است و میدانیم آن بخش ژنتیکی، و بخش مهمی از عوامل بیرونی در اختیار ما نیست. به دنبال غرقگی بودن یکی از چیزهایی است که میتوانیم آن را دنبال کنیم و وزنش را در فرمول خوشبختیمان سنگینتر کنیم.
در یادداشت فرمول شادی بیشتر درباره این موضوع صحبت کردم.
کجا دنبل احساس غرقگی بگردیم؟
اینکه چه کارهایی میتواند ما را به آن وضعیت غرقگی برساند خیلی به شخصیت و ویژگیهای خود ما بستگی دارد. اگر آدم کنجکاوی باشیم احتمالاً خواندن یک متن تازه و قدری دشوار یا شرکت در کلاسی که برایمان تازه است میتواند چنین حال دلپذیری برایمان ایجاد کند. اگر بنا به شخصیتمان به فعالیتهای جسمی علاقه داشته باشیم میتوانیم این غرقگی را با دنبال کردن هدفهای ورزشی و رکوردهایی که برای خودمان تعیین میکنیم دنبال کنیم. پس شاید اولین گام این باشد که به خودمان نگاهی کنیم و ببینیم نقاط قوت و ضعفمان، و همینطور ویژگیهایمان چیست و کجا میتوانیم به دنبال غرقگی بگردیم.
- تصویر متن عکسی است که جید اسکارلاتو گرفته و از Unsplasj برداشتهام.
مطلب فوق العاده ايي بود. از شما سپاسگزارم. اين مطلب درسته كه در پادكستها ي ارائه شده از بي پلاس جامع تر و كامل تر هستش اما خواندن چكيده هاي اين چنين وا قعا دوباره ميتونه يادآوري كنه كل مطلب ويا بعضا كل كتاب رو در ذهن ما.
بازهم سپاسگزارم
درود برشما
سلام آقای سیدین بسیار زیبا بود
من قبلا این حس غرقگی رو تجربه کرده بودم اما تا بحال اینقدر خودآگاه بهش فکر نکرده بودم.یه نکته ای که شاید بعضی دوستان دیگه هم تجربه کرده باشند علایق متفاوت و غرقگی در موضوعات متفاوته و این موضوع فکر میکنم ایجاد خودآگاه شرایط حس غرقگی رو سخت میکنه
عالي بود همه مطالب