درد قفسهی سینه، ضربان قلب بالا و بعضی دردهای دیگهای که زنان تحمل میکنند از طرف خیلی از پزشکان و کادر درمان جدی گرفته نمیشه چون این ذهنیت وجود داره که زنها بیش از حد به بدنشون توجه میکنند و دردهای کوچیک رو زیادی بزرگ میکنن. ولی عواقب این سوگیری به اندازهی دردهای کوچیک فرض شده، کوچیک نیست.
هم روایتهای زنها و هم تحقیقات آکادمیک اشاره به یه روند نگرانکننده دارن: در صنعت پزشکی، سابقه طولانی رد کردن درد زنها وجود داره که دلیل عمدهش سوگیری جنسیتیه. بخشی از این سوگیریهای جنسیتی رو در اپیزود ۵۸ پادکست بیپلاس شنیدیم که خلاصیهایه از کتاب زنان نامرئی نوشتهی کرولاین کریادو پرز.
نویسنده: مریم مهری
مورد شما اورژانسی نیست
زنها در اورژانس کمتر از مردها جدی گرفته میشن. وقتی صحبت از درد به میون میاد، رفتاری که با زنها میشه متفاوتتر از رفتار با مردهاست. برای مثال یه مطالعه نشون داده زنهایی که میرن اورژانس و میگن درد زیاد و حاد دارن، کمتر از مردها مسکنهای قوی دریافت میکنن و بعد از تجویز، برای گرفتن این مسکنها بیشتر منتظر میمونن.
یه مطالعهی دیگه در سال ۲۰۱۴ تو سوئد میگه که زنها برای دیدن پزشک بیشتر منتظر میمونن و مشکلشون کمتر به عنوان یه مورد فوری طبقهبندی میشه. این میتونه عواقب کشندهای داشته باشه. ماه می ۲۰۱۸ تو فرانسه، یه زن ۲۲ ساله با اورژانس تماس گرفت و گفت درد شکمش اینقدر زیاده که احساس میکنه داره میمیره. اپراتور جواب داد: «حتماً یه روز میمیری، مثل بقیه». وقتی که این زن بعد از پنج ساعت انتظار به بیمارستان منتقل شد، سکته کرد و بر اثر نارسایی چند عضوی جونش رو از دست داد.
اینکه درمان متفاوت برای زنها تو اورژانس وجود داره، به گفتهی نویسندههای این مطالعه، پدیدهای کاملا شناخته شدهست. مثلا زنهایی که با درد شکم به بخش اورژانس مراجعه میکنن، براشون مشکل زنان و زایمان در نظر گرفته میشه و خیلی از پزشکها معتقدن که نیاز به مسکنهای کمتری نسبت به یه بیماری حاد دارن.
در عین حال، زنهایی که با درد به بیمارستان میرن بیشتر از مردها داروهای ضد اضطراب میگیرن و اغلب به عنوان بیماران روان براشون نسخه تجویز میشه. زنها غالبا به روانشناسها یا روانپزشکان ارجاع داده میشن در حالی که به مردها آزمایشهایی داده میشه که منشا درد رو دقیق مشخص کنن.
بعضی از روایتهای زنها واقعا مضحک به نظر میاد و در تضاد با قسمی که پزشکها میخورن که زیانی به بیمار نرسونن. مثلا پزشکهایی بودن که وقتی شرح درد رو شنیدن گفتن «شما باید مشکلات زناشویی داشته باشید، قبل از رابطهی جنسی یه لیوان شراب بخورید.»
آیا زنها بیشتر از مردها از درد شکایت میکنند؟
فرض رایج اینه که زنها سریعتر از مردها از مشکلات پزشکی شکایت میکنن. یه مطالعه تو انگلیس نشون داده که مردها ۳۲ درصد کمتر از زنها میرن سراغ پزشک عمومی و بنابراین ممکنه که دکترها با استناد به همین، شرح درد زنها رو جدی نگیرن و رد کنن.
ولی شواهد دیگه میگه که این تصور اشتباهیه که زنها بیشتر از مردها از همون درد شکایت دارن و محققان میگن این تصور بر اساس شواهد ضعیفه و پژوهشهای دیگهای نشون داده که احتمال مراجعه زنها و مردها به پزشک به یک اندازهس.
با این حال، خیلی از پژوهشگرها و پزشکها روی مطالعات مربوط به سال ۱۹۷۲ و اخیراً سال ۲۰۰۳ استناد میکنن و میگن که زنها تحمل درد کمتری نسبت به مردها دارن، چیزی که البته توسط هنجارهای جنسیتی تشویق میشه. در نتیجه قبل از هر اقدام دیگهای داروهای ضد اضطراب بهشون تجویز میشه چون اضطراب، تحمل درد رو کمتر میکنه و این پیشفرض وجود داره که زنها بیشتر از مردها مضطرب هستن.
متخصصین میگن که درمان زنها نسبت به مردها باید تفاوت داشته باشه و اگه پزشکها بخوان روی درمان بیمارها به روش مناسب و موثر تمرکز کنن، حداقل باید اون رو بر اساس ترکیب کروموزومی انجام بدن و البته این تفاوت نباید مبناش کلیشههای جنسیتی باشه. ولی قبل از سال ۱۹۹۰، آزمایشها و تشخیصهای بالینی در آمریکا، کانادا و انگلیس بر مردها تمرکز داشت و زنها از مطالعات کنار گذاشته میشدن. این باعث شد مجموعهای عظیم از شواهد پزشکی از جمله مطالعات آزمایشگاهی متمرکز بر درد، عمدتا دیدگاه مردانه داشته باشن. وقتی تاریخ یک بیماری، از جمله تعریف موارد کتابهای درسی، عمدتاً توسط مردان دربارهی مردان نوشته میشه، به سابقهای تبدیل میشه که هر کس دیگهای رو هم تحت فشار میذاره.
نیاز به بررسی هر دو جنس در پژوهشها
سال ۲۰۱۵ تو آمریکا سیاستی تدوین شد که بر اساسش پژوهشگران پزشکی باید جنسیت رو به عنوان یه متغیر بیولوژیک در نظر بگیرن. و هر کس که میخواد برای تحقیقاتش کمک مالی دریافت کنه باید دلیل قانعکنندهای داشته باشه که چرا فقط یک جنس رو مورد بررسی قرار میده. ولی از اونجایی که این سیاست نسبتا جدیده ممکنه چند سال طول بکشه تا اثراتش رو در تحقیقات نشون بده. گذشته از این، چنین سیاستهایی تعصبات ذاتی بعضی پزشکها و کادر درمان رو نسبت به درد زنها از بین نمیبره.
شواهدی وجود داره که نشون میده وقتی زنها از مشکلات قلبی شکایت میکنن، اغلب روی علائم خارج از درد قفسهی سینه تمرکز میشه چون این تصور وجود داره که زنها کمتر از مردها مبتلا به بیماریهای قلبی میشن. این تاخیر در تشخیص که ممکنه در بعضیها سالها زمان ببره، تبعات خیلی سنگین جانی و مالی برای زنها به دنبال داره. همهی این شواهد و تحقیقات نشون میده راه درازی در پیشه که شکاف جنسیتی در بخش سلامت از بین بره و زنها و درد اونها به طور کامل از طرف سیستم پزشکی درک بشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- برای نوشتن این مطلب ازاین منبع استفاده کردم.
- تصویر اصلی یادداشت کار Hailey Kean است.
خیلی خوبه که این کتابها و مقالات و مطالعات در دنیا نوشته و انجام میشه، و چه خوب که در ایران هم این بحثها انجام و این مطالب ترجمه میشه.
اما به نظرم -حداقل برای رسیدن به تعادل و تساویای که خواهانش هستیم- بد نیست رسانهای مثل بیپلاس در ازای هر ده مطلب خوبی که درمورد شناسایی مشکلات و مسائل زنانه، یک مطلب هم درمورد مشکلات مردها، حتی شده در جامعه مردسالار، مطرح و معرفی کنه. اینجور که تو جامعه دیده میشه، دستکم بین افراد اهل مطالعه، آگاهی نسبیای نسبت به مشکلات زنان وجود داره (هرچند که هیچوقت کافی نبوده و نیست) اما هیچ تصویر و تصوری از اینکه یک مرد یه جامعه چه ترسها و ناکامیها و افسردگیها و طردشدگیهایی رو تجربه میکنه وجود نداره. به هرحال یک چیزی هست که آمار خودکشی مردها انقدر بالاست، نه؟
من یک بار پاسخی برای این دوست نوشتم ولی قابل مشاهده نیست
پاسخ را تکرار میکنم
خدا رحمت کند صابر فومنی یا همان مرحوم گل آقا را… در دهه شصت و هفتاد در بالای صفحه ۳ روزنامه اطلاعات سمت چپ ستونی با عنوان “دو کلمه حرف حساب” داشت
کسانی از ایشان ایراد میگرفتند که شما همیشه نقاط ضعف انقلاب را میبینید یکبار هم از نقاط قوت بگویید
پاسخ گلآقا جالب بود ایشان گفتند
برای اطلاع از نقاط قوت به سایر سطرها و ستونها و صفحات روزنامه مراجعه کنید
با سلام و سپاس از زحمات شما
بسیار متن قابل استفاده ایست
جسارتا در معرفی کتاب بجای مترجم از کلمه نویسنده برای خانم مریم مهری استفاده کردید