فنگ لیژی از چهرههای الهام بخش مخالفان دولت چین و فعال حقوق بشر بود. پس از کشتار میدان تیانآنمن، فنگ لیژی به سفارت آمریکا در چین پناهنده شد. خیلی زود سرنوشت او به مذاکرات و روابط چین و آمریکا گره خورد. کیسینجر در کتاب چین از پشت پردهی مذاکرات دربارهی سرنوشت این فعال حقوق بشری میگوید.
خلاصه کتاب چین کیسینجر را در اپیزود ۵۹ پادکست فارسی بیپلاس بشنوید.
فنگ لیژی مردی در میانه بازی بزرگ
مدت کوتاهی پس از کشتار میدان تیانآنمن یک زوج میانسال به سفارت آمریکا در چین پناهنده شدند؛ فنگ لیژی و همسرش لی شوشیان. ماجرای تیانآنمن یکی از بزرگترین اعتراضات مردمی در چین بود که به کشتار وسیع و کمسابقهای منجر شد؛ آن هم درست جلوی چشم جهانیان و وقتی که آمریکا و چین داشتند تلاش میکردند تا پس از مرگ مائو روند برقراری رابطه را با سرعت بیشتری پیش ببرند.
موضوع فنگ لیژی خیلی سریع به بحرانی در رابطهی این دو کشور تبدیل شد. از یک طرف چین حاضر نبود اجازه دهد مخالف برجستهای مثل فنگ به راحتی از دستش در برود؛ و از طرف دیگر آمریکا حتی اگر میخواست هم نمیتوانست تمام حرفها و ایدهآلهایش دربارهی حقوق بشر و آزادی را به پای رابطه با چین رها کند. ماجرای فنگ لیژی یک نمونهی خوب از پیچیدگیهای دنیای دیپلماسی و روابط بینالملل است که با خواندن کتاب چین هنری کیسینجر با آن آشنا میشویم.
از اخترفیزیک تا کارخانهی آجرسازی
فنگ اخترفیزیکدان، جزو دانشمندان برجستهی چین و عضوی از برنامهی اتمی چین بود اما این جایگاه نه تنها هیچ مصونیتی برایش به همراه نداشت، بلکه باعث میشد که همهی حرکاتش زیر ذرهبین باشد.
سال ۱۹۵۶ رهبر بزرگ چین، مائو، با زبان خاص خودش گفت که «بگذارید یک صد گل بشکفد» و همه را تشویق کرد تا نظرات و انتقادها و راهکارهای خود را برای پیشبرد کشور عرضه کنند. اما تقریباً یک سال بعد دوباره فضای اختناق و سرکوب شدیدی حاکم کرد و هر کسی را که در آن «کمپین یک صد گل» انتقادی کرده بود پاکسازی کرد. بعضیها هم معتقدند آن کارزار یکصد گل اصلاً برای این بود که مخالفان و منتقدان، از جمله منتقدان مائو در بین مقامات ارشد، دست خودشان را رو کنند. یکی از افرادی که در این برنامه پاکسازی شد فنگ لیژی بود.
او طی چند نوبت به کار در مزارع و کارخانهها برای «تعلیم دوباره توسط طبقهی کارگر» و همینطور کار در کارخانهی آجرسازی محکوم شد اما چه قبل از محکومیت و چه بعد از آن همچنان زبان بیپروای دفاع از حقوق بشر باقی ماند و حاضر نشد با حزب کمونیست کنار بیاید.
فنگ لیژی پس از کشتار تیانآنمن
پس از مرگ مائو فنگ لیژی به سر کار دانشگاهیش برگشت. در کلاسها و سخنرانیهایش همچنان نظراتش را دربارهی حقوق بشر و نظام دموکراتیک پارلمانی و آزادیهای فردی و اجتماعی بیان میکرد. با شروع اعتراضات دانشجویان در میدان تیانآنمن، او در میان دانشجویان حضور داشت. پس از سرکوب شدید اعتراضات توسط حزب کمونیست چین، فنگلیژی و همسرش به سفارت آمریکا پناهنده شدند تا از برخورد نیروهای امنیتی در امان باشند. اقامتشان در سفارت آمریکا تقریباً یک سالی طول کشید تا به قول هنری کیسینجر در کتاب چین برای «مناقشهی فنگ لیژی» راه حلی پیدا شود.
مذاکرات کیسینجر و شیائوپنگ بر سر فنگ لیژی
شروع مذاکرات چین و آمریکا برای هردو طرف به معنای تلاش برای رسیدن به تعادلی در دوران جنگ سرد بود. از همان اول هم معلوم بود که بعضی مسائل احتمالاً هیچ وقت حل نخواهد شد اما اینکه بعضی اصول اولیهی نظام سیاسی و فکری دو کشور با هم ناسازگار است، به معنای این نیست که در هیچ مورد و هیچ زمینهای نمیتوان به هیچ توافقی رسید.
قبلتر وقتی بوش پدر رئیسجمهور وقت به چین سفر کرده بود، سفارت آمریکا فنگ لیژی را هم دعوت کرده بود برای یک مهمانی که به مناسبت حضور بوش برگزار میشد. این دعوت برایمقامات دولت چین اصلاً نشانهی خوبی نبود. برای همین به حضور فنگ در مهمانی اعتراض کردند. با اعتراض چینیها آمریکاییها رضایت دادند که ترتیبی دهند تا صندلی او دور از مقامات دولت چین قرار بگیرد.
بعد از مائو روابط دو کشور وارد مرحلهی تازهای شده بود اما موضوع کشتار تیانآنمن و در حاشیهی آن پناهندگی فنگ لیژی در سفارت آمریکا خیلی سریع به یک معضل بزرگ بین دو کشور تبدیل شد. آمریکا نمیتوانست از همهی ایدههای حقوق بشری خود دست بکشد. چین هم نمیتوانست اجازه دهد که موضوع فنگ لیژی به مانعی برای ادامهی رابطه تبدیل بشود.
هنری کیسینجر مستقیماً درگیر مذاکرات درباره فنگ لیژی بود. در کتاب چین نقل قول مستقیم گفتگوهایش با دنگ شیائوپنگ درباره این موضوع را آورده و نشان میدهد که چطور روابط دو کشور به فنگ لیژی گره خورد. دنگ شیائوپنگ آن زمان رهبر چین بود.
بستهی پیشنهادی به بهانهی موضوع فنگ لیژی
کیسینجر در مذاکرات میگوید که آزاد کردن فنگ و دادن اجازهی خروج به او میتواند مهمترین نشانهی حسن نیت چین باشد.
دنگ شیائوپنگ در قدم اول شرایط را میپذیرد اما در مقابل از کیسینجر میخواهد که آمریکا از فنگ یک اعتراف رسمی بگیرد و منتشر کند. در این شرایط چین اجازه میدهد فنگ از کشور خارج شود. کیسینجر تذکر میدهد که این اعتراف هیچ ارزشی نخواهد داشت. و این راه حل به نتیجه نمیرسد.
در یک مرحلهی دیگر چین شرط دیگری میگذارد. از آمریکا میخواهد تعهد بدهد که فنگ پس از خارج شدن از چین، هیچ اقدامی علیه حزب کمونیست نکند. اما باز طرف آمریکایی میگوید که ما قانوناً نمیتوانیم جلوی کار او را بگیریم. اما آمریکا تعهد میدهد که دولت آمریکا هیچ استفادهی سیاسی از فنگ نخواهد کرد. مثلاً در رسانهی دولتی صدای آمریکا از او استفاده نمیکند یا سمت دولتی به او نمیدهد. اما این تعهد خیلی کمتر از چیزی بود که چینیها میخواستند. برای ه
در این مرحله دنگ شیائوپنگ موضوع فنگ را به مسائل دیگر مرتبط میکند و یک راه حل جامع پیشنهاد میدهد که هم موضوع فنگ در آن باشد، هم تحریمهای آمریکا، هم تصمیماتی برای پروژههای اقتصادی مشترک و هم تاثیرگذاری چین بر روابط آمریکا و شوروی. یعنی فنگ لیژی از هر دو طرف به عنوان یک اهرم فشار یا عامل اثرگذاری استفاده میشود تا دو دولت چین و آمریکا اهدافشان را پیشتر ببرند.
در نهایت فنگ لیژی در ۲۵ جون ۱۹۹۰ همراه همسرش سوار یک هواپیمای آمریکایی از چین خارج شد. او در آمریکا هم به فعالیتهای حقوق بشری خودش و همینطور کار و تحقیق و تدریس در دانشگاه به عنوان اخترفیزیکدان ادامه داد و در نهایت در سال ۲۰۱۲ درگذشت.
با مذاکرات آمریکا و چین بر سر فنگ لیژی، از یک طرف هم آمریکا به هدفش برای حفظ رابطه با چین رسید، هم چین منافع اقتصادیش را پیش برد و هم اینکه دو طرف به عنوان دو ضلع از مثلث قدرت دورهی جنگ سرد -یعنی آمریکا، چین و شوروی- رابطهشان را با هم مدیریت کردند.
هنری کیسینجر در کتاب چین بخشی از مذاکراتش با مقامات چینی را آورده که خواندنش اطلاعات جالبی میدهد. مرور این نقل قولها باعث میشود بتوانیم نگاهی به پشت پردهی دنیای دیپلماسی بیندازیم. ماجرای فنگ لیژی بخشی از همین مذاکرات است.
____________________________________
تصویر یادداشت کار جان کارنت است که از گتی ایمیج برداشتهام.