عربستان سعودی کشوری است که میزان مشارکت زنان در بازار کارش خیلی پایین است. سال ۲۰۱۷ کمتر از ۱۵ درصد از زنان عربستانی ۱۵ ساله و بالاتر شاغل بودند. تازه درصد زنانی که خارج از خانه کار میکنند از این هم پایینتر است.
سال ۲۰۱۸ در یک پیمایش ملی از مردان متاهل درباره شغل زنانشان سوال شد. تنها ۴ درصد از مردان اعلام کردند که زنانشان خارج از خانه کار میکنند. اما یک نکتهی عجیبی در این ماجرا وجود دارد: اکثر مردان متاهل عربستانی موافق هستند که زنانشان خارج از خانه شاغل باشند. پس چرا میزان اشتغال اینقدر پایین است؟ کلید ماجرا ظاهراً در چیزی است که آن را «جهل کثرتگرا» مینامند.
نویسنده: عباس سیدین
من در اقلیتم؛ یا نه!
وقتی در یک جامعه تخطئهی ترجیح به صورت گسترده اتفاق بیفتد باعث ایجاد جهل و ناآگاهی میشود. تیمور کوران در کتاب «حقایق نهان، دروغهای عیان» گفت که وقتی برای مدت طولانی یک موضوعی مورد بحث قرار نگیرد کل جامعه از این وضعیت ضرر میکند. کمکم آدمها متوجه نمیشوند که مشکلات و نقطه ضعفهای این یا آن دیدگاه چیست چون نمیتوانند دربارهاش آزادانه بحث و گفتگو کنند.
یک جنبهی دیگر پدیدهی ایجاد جهل چیزی است که گاهی آن را «جهل کثرتگرا» مینامند. یعنی وضعیتی که در آن من فکر میکنم همه با نظر من مخالفند و من در اقلیت هستم درحالی که در واقعیت اینطور نیست. درنتیجهی این تصور غلط، برخلاف دیدگاه خودم عمل میکنم درحالی که در واقعیت همه مثل هم فکر نمیکنند و در فکر و نظر آدمها تنوع و تکثر هست. گروهی از محققان یک مثال خیلی روشن از این حالت را در عربستان سعودی و وضعیت اشتغال زنان گزارش کردهاند.
خلاصه کتاب حقایق نهان، دروغهای عیان را بشنوید.
درک اشتباه از افکار عمومی
در یک پیمایش آنلاین از مردان عربستانی متاهل جوان و میانسال پرسیدند که «موافق کار کردن زنان در خارج از خانه هستند یا نه؟» ۸۴ درصد آنها موافق بودند. اما وقتی پرسیدند که «فکر میکنید دیگران چقدر با این موضوع موافقند؟» به طور متوسط گفتند ۵۶ درصد جامعه مخالف اشتغال زنان هستند. یعنی اکثر آدمها با اینکه موافق موضوع هستند اما فکر میکنند که دیگران مخالفند. ۸۲ درصد از شرکت کنندگان، میزان موافقت اجتماع با اشتغال زنان را پایینتر از حد واقعی تخمین زده بودند. تحقیقات این پژوهشگران نشان میدهد که تصور آدمها از افکار عمومی در این مورد غلط است؛ این موضوع همان «جهل کثرتگرا» است.
نکتهی جالبتر این است که وقتی به آدمها اطلاعات دقیق میدهند که جامعه چطور فکر میکند رفتارشان عوض میشود.
این محققان آمدند و در جلسات گروهی نتایج و آمارها را به مردان جوان عرضه کردند. یعنی به آنها نشان دادند جامعه واقعاً دربارهی موضوع اشتغال زنان خارج از خانه چطور فکر میکند. با ادامهی بررسیها معلوم شد که طی چند ماه بعد همسران این مردان احتمال بیشتری داشت که برای شغلهای خارج از خانه درخواست کار یا مصاحبه داده باشند.
اگر کنجکاوید با شرایط عربستان بیشتر آشنا شوید، خلاصه کتاب عربستان از درون نقطه شروع خوبیست.
نقص در ارتباط
اما چرا در چنین وضعیتی اکثر افراد جامعه دربارهی افکار عمومی اشتباه میکنند؟ محققان این پژوهش حدس میزنند که کمبود و فقدان ارتباط بین افراد در جامعه باعث چنین خطایی شده؛ مخصوصاً در جایی که با نظارت و کنترل دولتی، رسانههای جمعی نمیتوانند به درستی افکار عمومی را نشان بدهند.
از طرف دیگر دادههای این محققان نشان میدهد ارتباط مستقیم و نفر به نفر آدمها هم در این موضوع نقش دارد. در همان پیمایشهای آنلاین یک سوال مهم دیگر هم بود: «به موضوع اشتغال زنان در خارج از خانه فکر کنید. چقدر احتمال دارد که دربارهی این موضوع با دیگر دوستان و اقوام مذکر خود گفتگو کنید؟» برای پاسخ پنج گزینه وجود داشت. خیلی زیاد، زیاد، گاهی، کم، به ندرت. ۵۹ درصد از جامعهی آماری گفتند به ندرت ممکن است دربارهی موضوع اشتغال زنان با دیگر مردان حرف بزنند. وقتی جوابهای این سوال را کنار سوالهای دیگر میگذاریم یک تصویر واضح درست میشود: کسانی که کمتر با دیگران دربارهی این موضوع حرف میزنند، همانهایی هستند که تصور درستی از نظر دیگران ندارند.
وقتی اینطور به موضوع نگاه کنیم بهنظر بدیهی میرسد. برای همین هم هست که تیمور کوران میگوید در کنار تمام مکانیزمهای قانونی که برای حفظ و مراقبت از آزادی بیان داریم باز باید تلاش کنیم تا نوعی اخلاق را میان خودمان و جامعه پرورش بدهیم. اخلاقی که با تحمل و مدارا با فکرها و نظرهای دیگر روبرو میشود. آنها را حذف نمیکند بلکه با آنها وارد گفتگو میشود.
- تصویر اصلی یادداشت عکسی از یانکو فرلی است.
- برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردم:
– Misperceived Social Norms: Women Working Outside the Home in Saudi Arabia, Leonard Bursztyn. Alessandra L. Gonzalez. David Yanagizawa-Drott. American Economic Review, Vol 110. Oct 2020
– Mitigating the Tyranny of Public Opinion. Constitutional Political Economy. Vol 4. No. 1, 1993