نیر ایال به تعبیری هم رفیق دزد بوده هم شریک قافله. دو تا کتاب نوشته یکی برای گیرانداختن کاربر با ابزار دیجیتال و یکی چه جوری نذاریم ابزارهای دیجیتال حواسمون رو پرت کنه.
نویسنده: گیتی عاصمی
متخصص همزمان حواسجمعی و حواسپرتی
چه چیزی نیر ایال نویسنده کتاب ذهن حواس جمع رو خوراک کنجکاوی میکنه؟
این که خودش میگه: من در رفت و آمد بین روانشناسی و تکنولوژی و کسب و کار میرم و میام و فکر میکنم و مینویسم و سخنرانی میکنم و درس میدم.
یه زمانی میگفتن آدم کاربلد یعنی یک شاخهی مشخص از علم رو گرفته و روی همون عمیق شده و سالها درس خونده و حالا شده “متخصص”.
بعد دیدن نه جهان پیچیده است و یه سوالهایی ما داریم که از اون یک شاخه به جواب نمیرسه پس “علوم بین رشتهای” هم قبوله.
بعد این جوری شد که جهان با سوالها و حتی پاسخهایی هر روز پیچیدهتر و تازهتر مواجه شد و این چگونه از همون شاخههای مختلف به مساله نگاهکردن و راه حل آوردن امتیاز بزرگی به حساب اومد. همین هم متخصصهایی مثل نیر ایال رو جذاب کرد؛ همین که مثلا میتونه حفرههای کسب و کارهای جدید رو با چشم روانشناسی ببینه و حل مساله کنه.
کتاب زرد اول: محبوب سیلیکون ولی
سال 2008 نیر ایال عضو تیمی بود از استادهای رشتههای مختلف دانشگاه استنفورد بود که توسط سیلیکون ولی پشتیبانی میشد. کار تیم این بود که به مسیرهای درآمدزایی از محصولات فناورانه جدید فکر کنند. نتیجه برای نیر ایال چی شد؟ سال 2013 و کتاب قلاب که به کسب و کارها یاد میده چگونه محصولاتی بسازند که کاربر وفادار بشه و دوباره و چند باره بهشون برگرده. حالا قشنگش میشه وفاداری اما درستش اینه که چه جوری کاربرهای سرویس و بازیت رو یه جوری گیر بندازی که هی زمان بیشتری در اپلیکیشن تو بگذرونن، خرید کنن و تبلیغ بیشتری ببینن.
این کتاب قلاب با جلد زردرنگش خیلی زود بین توسعهدهندگان کسب و کارهای نوآورانه محبوب شد. جوری که میگن تقریبا در کتابخونه و دفتر همه بود. عجیب هم نیست دیگه، تصور کنید تقریبا یک دهه پیش چه غوغایی در سیلیکون ولی برپاست: اینترنتهای پرسرعت، ابزارهای هوشمند، کاربرهای منتظر و مهندسهای جوان و جویای نام برای طراحی محصولات دیجیتال.
نیر ایال همین گیر انداختن کاربر رو چند سال در استنفورد درس داد، سخنرانی کرد و مشاور کسب و کارهای مختلف بود. تقریبا هیچکس نمیتونه منکر تاثیر نیر ایال در اون سالهای سیلیکون ولی بشه؛ قطعا نه تمام ماجرا بلکه بهتره بگیم یکی از آدم موثرهاست. تاثیری که احتمالا نتیجهش همین ابزارها و اپلیکیشنهاییه که خیلی راحت میتونه حواس ما رو پرت کنه و گیرمون بندازه.
کتاب زرد دوم: دشمن حواسپرتی
کتاب ذهن حواسجمع، چگونه افسار زندگیتان را به دست بگیرید دومین کتاب از نیر ایال در سال 2019 منتشر شده.
خود نیر ایال در مقدمهی کتاب از قول پول ویریلیوی فیلسوف میگه: وقتی کشتی اختراع میکنید در واقع دارید غرق شدنش رو هم اختراع میکنید. این رو در اپیزود خلاصه کتاب ذهن حواسجمع در پادکست بیپلاس هم میشنویم.
نیر ایال معتقده مهمترین مهارتی که باید در قرن 21 یاد بگیریم حواسجمع بودنه. در تعریفش هم میگه یعنی با تمام توانت تلاش کنی تا کاری رو که میخوای انجام بدی. میگه یه خط رو در نظر بگیرید که نمادی از تمام کارهای ارزشمندی باشه که شما برای رسیدن به هدفتون در طول روز باید انجام بدید. این خط یک سرش حواسجمعیه که میشه کارهای مثبتی که به هدف نزدیکتون میکنه و یک سرش هم حواسپرتیه که ما رو به سمت کارهای منفی میکشه، کارهایی که شاید روی کاغذ کار منفی و شری نباشند اما روی اون خط کمکی به ما برای رسیدن به هدفمون نمیکنند. تمام کارهای ما روی این خط هم –چه با حواسپرتی چه با حواسجمعی– تحت تاثیر محرکهای بیرونی و درونیه.
نیر ایال میگه ما به طور معمول تا میگیم حواسپرتی ذهنمون میره به محرکهای بیرونی: همین شبکههای اجتماعی و چت و چرخزدن الکی توی وبلاگها و وبسایتها و کارهای بیحاصل؛ باز هم تکرار میکنم منظورش اینه برای اون منظور و روی خط اون هدفی که باید حواست جمعش باشه بیحاصل.
ولی خیلی وقتها عامل حواسپرتی اتفاقا درونیه. ایال خودش رو مثال میزنه که وقتی حواسم پرت یک پیام روی موبایلم شد و لحظهی درخشانی رو با دخترم از دست دادم فهمیدم که اوضاع بده. توی یه مصاحبهای میگه من خودم کارم همین بود که به کسب و کارها بگم چه جوری آدمها رو گیر بندازیم و همیشه هم توصیه میکردم که ببین فروشندهی خوب مواد مخدر خودش اسیر افیون نمیشه ولی گیر افتاده بودم. فکر کردم چاره چیه؟ از روش دیتاکس دیجیتال استفاده کردم و گوشی هوشمندم رو گذاشتم کنار ولی درست نشد. مثلا باید مینشستم چیزی مینوشتم اما بلند میشدم بین کتابهام میچرخیدم، میخواستم مجلههای مشترک هفتگیمو بخونم مینشستم پای تلویزیون.
خلاصه نیر ایال با مثال بهمون توضیح میده که حواسپرتی ما فقط زیر سر محرکهای بیرونی نیست و چیزی که باید یاد بگیریم اینه که چه جوری حواسمون رو جوری جمع کنیم که غیرقابل پرتکردن باشه، حالا چه با محرک بیرونی چه با محرک درونی.
دفتر مشق ذهن حواسجمع از نیر ایال
حالا چه جوری حواسمون رو اون شکلی که آقای نویسنده میگه جمع کنیم؟
نیر ایال کتاب ذهن جواسجمع رو در هفت فصل نوشته. در هر فصل هم حساب یک سری از محرکهای درونی و بیرونی رو میرسه. به نظرم یکی از خوبیهای کتاب ذهن حواسجمع اینه که مثال و نقل قول و اشاره به نتیجهی تحقیقات و مطالعات دیگه به قدر کافی داره و تا جایی هم که بشه سعی کرده راهکارهای عملیاتی نشونمون بده. مثلا میگه وقتی موبایلتون جلوی دستتون باشه و نوتیفیکیشن هم روشن، همین خودش باعث تلف شدن نیروی مغز میشه. چرا؟ چون منابع توجه ما ظرفیتشون محدوده و وقتی هی فراخونده بشن دیگه نیروی کمتری برای توجه و تمرکز روی کار اصلی دارند. وقتی این رو بدونی موبایل رو سایلنت کنی یا بذاری یه طرف دیگه راحتتره یا هی از مغزت بخوای نادیدهش بگیره؟
یا مثلا یه موضوعی رو مطرح میکنه در مورد برنامهی زمانبندی روزانه. اول از همه میگه که خیلی آدمهای کمی هستن که یه لیست کارهای روزانه دارند یا کارهای روزشون رو زمانبندی میکنند. خود این کار باعث میشه که حواس ما بیشتر جمع انجامدادن یه سری کارهای مهم – که گفتیم ما رو به هدفمون میرسونه – بشه؛ ولی یه پیشنهاد هم داره که به نظرم موثره. میگه به جای این که برای نوشتن لیست کارهای روزانه همیشه به “چه کاری” فکر کنیم، حواسمون به “چرا” باشه. تجربهی من این جوریه که اول چه کاریها رو بنویسم بعد با چرا اولویتبندیشون کنم؛ در این صورت توجهم رو بهتر میتونم روی اون کار اصلی روز متمرکز کنم.
پادکست خلاصه کتاب چک لیست رو هم پیشنهاد میکنم در مورد این موضوع بشنوید. اون هم کمککننده است برای اینکه لیست کارهای بهتری بنویسیم.
کتاب ذهن حواس جمع یک کتابچهی تمرین هم داره. نیر ایال روی سایتش این رو به همراه چند تا حرف تکمیلی دیگه به عنوان هدیه گذاشته و دیدم نشر آموخته هم که فارسی کتاب رو منتشر کرده، کتابچه و متعلقاتش رو به فارسی روی وبسایتش داره.
توی این کتابچه نکتههای مهم هر بخش رو میگه و یک تا سه تا سوال اصلی مربوط به همون قسمت رو هم پرسیده (مثل حل تمرین جلوی هر کدوم هم جای خالی هست که پاسخمون رو بنویسیم یا علامت بزنیم). در واقع کاری رو که ما باید بکنیم برای اینکه حرفهای کتاب رو به یک “فعالیت” یا تمرین حواسجمعی تبدیل کنیم سادهتر کرده.
کتاب ذهن حواسجمع از اون کتابهاییه که برای پیشنهاد و هدیه دادن خیلی مناسبه. اگر آدمی رو میشناسید که هر روز به راه حلهای بهتر و به صرفهتر برای انجام کارهاش فکر میکنه احتمالا از خوندن این کتاب چیزهای خوبی یاد بگیره. یه چیز دیگه رو هم من در موردش دوست دارم و همونه که اول این پست هم در مورد خود نویسنده گفتم: توش پر از سرنخ برای کنجکاویهای بیشتره.
آقای بندری عزیز، برادر کرونا میگیری نیا ایران، بزار خوب بشی بعد بیا😉
مطلب خوبی بود برای ترغیب مطالعه کتاب
لطفا روی ویراستاری و شیوه نوشتن بیشتر وقت بزارید، یه جاهایی درک نوشته سخت میشه.
سپاس بابت بی پلاس و مطالب با کیفیت و عالی
دقیقا
عرض ادب و درود.
واقعا دیگه اینکه وقت طلاست دوره اش تمام شده، تمرکز و حواس جمعی در این دوران مهمترین توانمندی و یک جورایی ابزار طلاسازی است.
خودم با حواس پرتی مرتب در چالش هستم و به روشهای مختلف کنترلش می کنم . از ابزار پومودورو گرفته تا تایمر و چهارچوب تنبیهی و عضو باشگاه ۵ صبحی شدن و غیره.
هم اکنون به دلیل میل درونی فرار ازیک کار، پارازیت بیرونی چک کردن وب لاگ بی پلاس موجب حواس پرتی من شد.
ایست می زنم، تایمر ۵۰ دقیقه می گذارم و در حال انجام این کار یدی، یک فایل آموزشی صوتی گوش می دهم…
یا خدا مدددد
سلام آقای بندی خسته نباشید به شما وتیم بی پلاس .
خبرنامه های بی پلاس یه جورایی انگار اون دسر بعد غذاست که کار و برای تو جمع میکنه .این مطالب تکمیلی هم جمع و جور و مختصر هم وقتی بعد یه قسمت صوتی مربوط بهش مطالعه میکنی یه حال خوبی میده .
دمتون گرم .پایدار باشین
سلام آقای بندی خسته نباشید به شما وتیم بی پلاس .
خبرنامه های بی پلاس یه جورایی انگار اون دسر بعد غذاست که کار و برای تو جمع میکنه .این مطالب تکمیلی هم جمع و جور و مختصر هم وقتی بعد یه قسمت صوتی مربوط بهش مطالعه میکنی یه حال خوبی میده .
دمتون گرم .پایدار باشین