حافظه‌ای که به ابتذال شر دامن می‌زند

منظور هانا آرنت از «ابتذال شر» چی بود؟

حافظه‌ای که به ابتذال شر دامن می‌زند ابتذال شر هانا آرنت

چند دهه بعد از هولناک‌ترین اتفاقات تاریخ جهان که منجر به کشته شدن میلیون‌ها نفر شد و هولوکاست رو پدید آورد، به نظر می‌رسه حافظه‌ی مردم با این جنایت عظیم بشری همان برخوردی رو داره که با اتفاقات روزمره: فراموشش می‌کنه. و شاید این جنبه‌ی دیگه‌ای از «ابتذال شر» باشه که هانا آرنت در توصیف آدولف آیشمن ازش استفاده کرد.

نویسنده: مریم مهری

وقتی هانا آرنت از اصطلاح «ابتذال شر» برای توصیف اعمال آدولف آیشمن در دوران حاکمیت هیتلر استفاده می‌کرد، منظورش دست زدن به اعمال جنایتکارانه بدون داشتن بینش درستی درباره‌ی اونها و بدون نگاه کردن با عینک تفکر انتقادی بود. هانا آرنت معتقد بود آیشمن به پیش‌پاافتادگی کارهای روزمره‌ی اداری، شرارت و جنایت می‌کرد چون می‌خواست قانونمند باشه و پیشوا ازش این رو خواسته بود و اون نمی‌تونست از دستورات سرپیچی کنه، حتی اگه این دستورات کشتن ده‌ها و صدها انسان بی‌تقصیر باشه. هانا آرنت می‌گفت آیشمن یه آدم معمولی بود که کارهای جنایتکارانه کرد و ما ترجیح می‌دیم از هیولایی برخاسته از ظلمت شکست بخوریم تا یه انسان معمولی، چون بعدش خودمون رو کمتر مقصر می‌دونیم. تو اپیزود ۴۹ پادکست بی‌پلاس خلاصه‌ی این کتاب آرنت رو شنیدیم.

ابتذالی از نوع فراموشی

مناقشه بر سر عبارت «ابتذال شر» از همون وقتی که هانا آرنت گزارش‌ دادگاه‌های آیشمن رو برای مجله‌ی نیویورکر می‌نوشت شروع شده و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده. یکی از انتقادها این بود که آرنت با این توصیف از آیشمن، جنایت‌های اون رو کوچیک کرده و مسئولیت انسانی و اجتماعی آیشمن رو ناچیز دونسته. منتقدان آرنت می‌گفتن نباید هیچ‌کدوم از اقدامات نازی‌ها رو کوچیک شمرد غافل از اینکه دهه‌ها بعد، اتفاقات تاریخی هرچقدر مهیب و هولناک باشن تو حافظه‌ی بشر، خود به خود ناچیز و همسنگ خیلی از اتفاق‌های عادی دیگه می‌شن. خیلی راحت فراموششون می‌کنیم انگار هرگز وجود نداشتن و این شاید تعریف دیگه‌ای از ابتذال شر باشه که مقصود هانا آرنت بود.

برای هفت دهه، “هرگز فراموش نکن” فریاد کسانی بود که تو تجمعات سالانه‌ی یادآوری هولوکاست شرکت می‌کردن. اما پارسال یه نظرسنجی برگزار شد که نشون داد خیلی از بزرگسال‌ها فاقد دانش اولیه درباره‌ی اون چیزی هستند که اتفاق افتاده و این کمبود دانش در بین نسل هزاره که تو نظرسنجی افراد ۱۸ تا ۳۴ ساله تعریف شدن، خیلی عیان‌تره.

۳۱ درصد آمریکایی ها و ۴۱ درصد از نسل هزاره معتقدن که دو میلیون یا کمتر یهودی در هولوکاست کشته شدن در حالی که تعداد واقعی شیش میلیون نفره. ۴۱ درصد آمریکایی‌ها و ۶۶ درصد از نسل هزاره حتی نمی‌تونن بگن آشویتس چیه و ۵۲ درصد از آمریکایی‌ها به اشتباه فکر می‌کنن که هیتلر به زور به قدرت رسیده.

اصلا دیگه مساله این نیست که مردم هولوکاست رو انکار بکنن یا نکنن، چیزی که در یکسری کشورها جرم محسوب می‌شه. بلکه مساله اینه که هولوکاست داره از خاطره‌ها محو می‌شه. تعداد تخمینی بازمانده‌های هولوکاست در سراسر جهان به کمتر از ۴۰۰ هزار نفر رسیده و خیلی از اونها در دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ زندگی خودشون هستند. درحالیکه هیچ کتاب، فیلم و نمایشگاهی نمی‌تونه با صدای یه بازمانده مقایسه بشه و دست‌اندرکاران زنده نگه داشتن هولوکاست از روزی می‌ترسن که هیچ‌کس برای گفتن داستان خودش باقی نمونده باشه.

وقتی حافظه انکار می‌کند

این یافته‌ها نه تنها در مورد ناآگاهی هولوکاست، بلکه در مورد انکار هولوکاست هم نگرانی‌هایی درست می‌کنه. با اینکه تو مدارس آمریکا آموزش‌هایی درباره‌ی این واقعه‌ی تاریخی وجود داره فقط ۹۰ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها معتقدن هولوکاست واقعا اتفاق افتاده. هفت درصد مطمئن نبودن و ۳ درصد هم این اتفاق رو انکار کردن. برگزارکننده‌های نظرسنجی گفتن که یکی از نگران‌کننده‌ترین افشاگری‌ها اینه که ۱۱ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها معتقدن یهودی‌ها باعث هولوکاست شدن و این تعداد در نیویورک، ایالتی با بیشترین جمعیت یهودی، به ۱۹ درصد می‌رسه و نگرانی‌ها درباره‌ی یهودی‌ستیزی رو بیشتر می‌کنه.

بیشتر پاسخ‌‌دهنده‌ها اولین بار تو مدرسه درباره‌ی هولوکاست چیزهایی یاد گرفتن، با این حال یافته‌های این نظر سنجی نشون می‌ده که آموزش‌ها ممکنه ناقص بوده باشه. هولوکاست با جنگ جهانی دوم مرتبطه اما ۲۲ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها فکر می‌کردن که با جنگ جهانی اول مرتبطه. ده درصد مطمئن نبودند، ۵ درصد جنگ داخلی و ۳ درصد گفتند جنگ ویتنام.

هانا آرنت در «توتالیتاریسم»، کتابی که قبل از آیشمن در اورشلیم نوشت، روی مسئولیت فردی آدم‌ها در زمان هیتلر و به وجود اومدن هولوکاست تاکید زیادی کرد. گفت باید یادمون باشه چیزی که تو نسل‌کشی مهمه ابزار نیست. یه رهبر قدرتمنده که تصمیم می‌گیره، یه گروه بزرگه که مجری کار می‌شه (آیشمن یکی از اونها بود) و مردمی که با این کار موافقند و حتی شده با سکوت و نظاره، ازش حمایت می‌کنن اما حالا که نزدیک هشت دهه از هولوکاست می‌گذره به نظر می‌رسه باید آدم‌هایی رو هم اضافه کرد که کشتارهای میلیونی در حافظه‌شون همون‌قدری کوچیک می‌شه که اتفاق‌های روزمره. و این یه زنگ خطر برای تکرار تاریخه، اون بخشی از تاریخ که نباید از خاطر بره، باید همیشه هوش و حواسمون بهش باشه و درس‌هایی رو که داشته اینقدر مرور کنیم تا جلوی وقوع دوباره‌ش گرفته بشه. این شاید کوچیکترین و شدنی‌ترین مسئولیت اجتماعی و انسانی ما باشه.  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  • تصویر اصلی یادداشت نقاشی بنکسی با عنوان «The Banality of the Banality of Evil» است که از waamblog برداشتم.
بیشتر کنجکاوی کنیم
آیشمن آدم معمولی در اورشلیم
آدم معمولی در اورشلیم

من فقط یک کارمند ساده‌ام، نه جانی و قاتل. این خلاصه‌ی بخشی از حرف‌های آدولف آیشمن است. حرفی که فرماندهان بیشتر بخوانید

آدم‌های معمولی در مسیر جنایت؛ چطور جنایتکار می‌شیم؟
در مسیر جنایت؛ چطور جنایتکار می‌شویم؟

با کریستفر رابرت براونینگ در اپیزود چهلم پادکست بی‌پلاس، «آدم‌های معمولی»، آشنا شدیم. سوال اساسی‌ای که در این اپیزود مطرح بیشتر بخوانید

نانکینگ شهری که داغ جنایت بر چهره دارد
نانکینگ، شهری که داغ جنایت بر چهره دارد

عکس‌های امروز نانکینگ رو که ببینید، شاید سخت باور کنید که کمتر از صد سال پیش بخش‌های زیادی از این بیشتر بخوانید

5 نظر برای “حافظه‌ای که به ابتذال شر دامن می‌زند

  1. سلام و با تشکر بابت مطالب فوق‌العاده زیبا و خواندنی که برای مخاطبان خود تهیه می‌کنید.
    نکته‌ای را که می‌خواهم با شما در میان بگذارم، انتقادی است که نسبت به نحوه نگارش مطالب شما دارم. احساس من این است که در این وبلاگ یک کم‌کاری نسبت به زبان فارسی وجود دارد و به جای استفاده از دستور زبان فارسی، با لهجۀ تهرانی مطالب نگاشته می‌شوند. ای کاش ما نیز به اندازۀ رسانه‌های انگلیسی‌زبان همان‌قدر روی نوشتن صحیح زبان خود حساسیت داشتیم که آن‌ها دارند.

    1. احسنت دقیقا این حسی است که من هم از هم شنیدن مطالب پادکست و هم خواندن بلاگ آن دریافت میکنم

    2. بسیار نظر ارزشمندی بود.
      جای محاوره،””نهایتا” در گفتار های روزمره و عامیانه است، نه در نوشتار و متون.👏🏻

    3. اتفاقا به نظر من اینجور نیمه محاوره نوشتن باعث میشه خوندن راحت تر و لذت بخش تر باشه و آدم بیشتر باهاش ارتباط بگیره.
      هدف این وبلاگ مقاله نویسی به شکل ادبی نیست.
      ولی بهرحال نظر هرکس محترمه.

  2. این شکسته‌نویسی متن را سخت‌خوان می‌کند و تمرکز را به‌هم می‌زند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *