در قرن بیستم جهان دستخوش تحولات بزرگی بود. دو جنگ ویرانگر جهانی، فرود انسان بر روی ماه، پیشرفتهای بیشمار در علم و تکنولوژی، هولوکاست، تشکیل سازمان ملل متحد، جنبشهای متعدد حقوق مدنی و حقوق زنان، … اما این لیست بدون اشاره به یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی قرن کامل نخواهد شد: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.
نویسنده: بشیر جاویدنیا
در اپیزود 43 بیپلاس خلاصه کتاب «مقبره لنین» را شنیدیم. روایتی بود از آخرین سالهای نظام کمونیستی شوروی. یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ این نظام که در اپیزود هم در موردش صحبت کردیم سخنرانی محرمانه خورشچف در جمع اعضای رده بالای حزب کمونیست در انتقاد از استالین بود. این سخنرانی منجر به شروع فرایندی شد که به استالینزدایی معروف است و بسیاری آن را آغازی بر پایان اتحاد جماهیر شوروی میدانند.
خلاصه اپیزود مقبره لنین را بشنوید
استالینزدایی از کجا شروع شد؟
بعد از مرگ استالین در 1953 حزب کمونیست شوروی دورهای از کشمکش بر سر قدرت را تجربه کرد. نهایتاً پس از دوره کوتاهی، نیکیتا خورشچف قدرت را در دست گرفت و دبیرکل حزب کمونیست شد. خورشچف با اینکه به آرمانهای کمونیسم و انقلاب اکتبر پایبند بود ولی انتقادات جدی به عملکرد استالین در دوره زمامداری 30 سالهاش بر کشور داشت. به همین دلیل از همان آغاز دستیابی به قدرت، دست به اجرای یکسری تغییرات و اصلاحات زد. بطور مثال خورشچف سانسورهای گسترده را کاهش داد و بسیاری از زندانیان سیاسی را از گولاگها آزاد کرد.
چند ماه قبل از سخنرانی در دسامبر 1955، خروشچف دستور تشکیل کمیته ویژهای برای رسیدگی به اقدامات استالین را صادر کرد. نتایج این تحقیقات نشان داد که از بین 1،920،635 نفری که در دوران استالین به دلیل فعالیتهای «ضد شوروی» بازداشت شده بودند 688،503 نفر از آنها (یعنی حدود 36%) اعدام شدهاند. این در حالی بود که بسیاری از این بازداشتها و محاکمهها بر اساس شواهد ساختگی و با اعترافات اجباری زیر شکنجه انجام شده بود.
خورشچف در این سخنرانی چه گفت؟
نقطه عطف اقدامات اصلاحی خورشچف سخنرانی بود که در 25 فوریه 1956 در بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی خطاب به رهبران و اعضای رده بالای حزب ایراد کرد. عنوان سخنرانی «کیش شخصیت و عواقب آن» بود. در این سخنرانی 4 ساعته خورشچف به شدت از استالین انتقاد کرد و عملکرد او را زیر سوال برد. خورشچف پرده از برخی جنایات استالین برداشت و گفت که او فضایی از «ناامنی، ترس و ناامیدی» در کشور حاکم کرده است. او بطور خاص به حذف گسترده رهبران انقلاب و «بلشویکهای اولیه» توسط استالین اشاره کرد و گفت که بسیاری از آنها با اتهامات واهی محاکمه و اعدام شدهاند. او همچنین از نحوه مدیریت جنگ (جهانی دوم) توسط استالین انتقاد کرد و بطور مشخص او را به دلیل پاکسازی افسران اصلی ارتش سرخ مسئول عدم آمادگی کشور در مقابله با حمله آلمان دانست.
در تمام طول سخنرانی تاکید اصلی خورشچف بر کیش شخصیت و خودرایی استالین بود و معتقد بود این خصوصیات عمیقاً با آرمانهای کمونیسم در تضاد است. در واقع او کیش شخصیت استالین را عامل تبدیل او از یکی از همراهان اصلی لنین و انقلاب به فردی خودکامه و متوهم میدانست. در عین حال او به هیچ وجه از سیاستهای اقتصادی استالین و ایدئولوژی حزب انتقادی نکرد. خورشچف در صحبتهایش به همان اندازهای که اقدامات استالین را محکوم میکرد، لنینیسم و ایدئولوژی اصلی حزب را تحسین کرد.
واکنشها به این سخنرانی چه بود؟
واکنشها به سخنرانی خروشچف از همان جلسه شروع شد. هرچند به دلیل عدم حضور خبرنگاران در جلسه هیچ گزارش کاملاً مستندی از اتفاقات آن در دست نیست اما گزارشهای غیررسمی میگویند که سخنان خروشچف چندین بار تشویق حضار را به همراه داشت. همچنین گفته شده چند نفری در حین سخنرانی دچار حمله قلبی شدند و برخی نیز در اثر شوک ناشی از افشای جنایات استالین در روزهای بعد از جلسه دست به خودکشی زدند.
بعد از جلسه متن سخنرانی خروشچف بصورت یک سند فوق محرمانه در اختیار سایر اعضای حزب کمونیست شوروی و برخی از سران احزاب کمونیست در کشورهای دیگر قرار گرفت. هرچند مقامات سعی میکردند از پخش شدن محتوای آن در بین عموم مردم جلوگیری کنند اما کمکم شایعات در موردش در جامعه پخش شد. چند هفته بعد متن سخنرانی توسط یک روزنامهنگار لهستانی و به واسطه یک مامور مخفی اسرائیلی به کشورها غربی درز کرد. صحبتهای خروشچف موجب واکنشهای زیادی در بین مقامات غربی و عموم مردم شد. وقتی متن سخنرانی در روزنامههای آمریکا منتشر شد تنها در عرض یک هفته 30 هزار نفر از اعضای حزب کمونیست آمریکا از عضویت حزب استعفا دادند. البته متن سخنرانی در آن سالها هرگز در خود روسیه منتشر نشد تا اینکه نهایتاً 3 دهه بعد در سال 1989 گورباچف بطور رسمی آن را منتشر کرد.
انگیزه خروشچف از این صحبتها
در مورد انگیزه خروشچف از این صحبتها حدسهای مختلفی زده میشود. الکساندر سولژنیتسین، نویسنده کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» که قبلاً در بیپلاس خلاصهاش را شنیدیم، معتقد بود این سخنرانی حاصل ندای وجدان اخلاقی خروشچف بوده. بسیاری از اعضای وفادار حزب کمونیست (و احتمالاً خود خروشچف) باور داشتند که این کار برای حراست از آرمانهای کمونیسم، اعاده حیثیت از انقلاب اکتبر و بازگرداندن اتحاد به حزب ضروری بود.
خلاصه اپیزود مجمعالجزایر گولاگ سولژنیتسین را بشنوید
برخی دیگر هدف خروشچف را کاهش جو ترس و وحشت حاکم بر اعضای حزب عنوان میکنند. در واقع استالین در دوران خود و خصوصا در اواخر آن چنان خفقانی بر حزب حاکم کرده بود که همه اعضا از ترس جان خود تنها به مجریان فرمانهای او تبدیل شده بودند. خروشچف اما معتقد بود برای اینکه حزب بتواند سازوکار کارآمدی برای اداره کشور داشته باشد باید جلوی سواستفاده فردی از قدرت گرفته شود و هر مقامی قادر باشد در حوزه مسئولیت خودش تصمیمگیری و عمل کند. البته عده دیگری نیز کمتر به خروشچف و انگیزههای او خوشبین هستند و هدف او را انداختن تقصیر همه مشکلات و جنایتها بر گردن استالین و تبرئه خودش و حزب کمونیست از مسئولیت میدانند.
هرچه بود، این اقدام خروشچف تاثیر عمیقی در داخل و خارج از شوروی به جا گذاشت و آغازی بود بر سلسله اتفاقاتی که نظم سیاسی جهان را کاملاً تغییر داد.
برای نوشتن این مطلب از این منابع استفاده کردم:
- مقاله «سخنرانی که تاریخ جهان را عوض کرد»، گاردین
- «سخنرانی محرمانه خروشچف»، بریتانیکا
- «استالینزدایی»، ویکیپدیا
- هر دو تصویر یادداشت را از Russia Beyond برداشتم
من از سیاست چیزی نمیدونم اما از کودکی روسیه را دوست داشتم