نابیناها واقعا حس شنوایی قویتری دارند؟ مثلا داستان دنیل کیش رو شنیدید! دنیل کمتر از دو سال داشت که بیناییش رو کامل از دست داد. اما از هفت سالگی میتونست فاصلهاش رو با اجسام تشخیص بده. سوت میزد و از پژواک صدای سوتش تشخیص میداد دری که مقابلشه بازه یا بسته. به جز دنیل نابیناهای دیگهای هم هستند که با از دست دادن بینایی، حواس دیگهشون تقویت شده. اما چطور از دست دادن یک حس باعث تقویت حواس دیگه میشه؟ جواب این سؤالها به یه سوال دیگه گره خورده که شاید عجیب باشه اینکه چرا خواب میبینیم و خواب دیدن جه ربطی به بینایی داره؟
نویسنده: بهجت بندری
مغز ما مثل شرکته و نورونها کارمندای شرکت
برای فهمیدن این ماجرا دو نکته رو خوبه بدونیم
- نورونهایی که پیامهای عصبی رو مخابره و پردازش میکنن نمیتونن بیکار باشن.
- تمام نورونهای مغز میتونن هر مدل اطلاعاتی رو پردازش کنن. یعنی نورونهایی که الان در مغز ما دارن اطلاعات بینایی رو پردازش میکنن همیشه و تا ابد در خدمت حس بینایی نیستن. همین نورونها در شرایطی مشغول پردازش اطلاعاتی میشن که سیستم شنوایی به مغز مخابره کرده.
این نکتهها نشون میده بین بخشهای مختلف مغز برای تصاحب نورونها یک جور یارکشی در جریانه. بسته به اینکه کدوم بخش کارش کمتر باشه یار بیشتری رو از دست میده. چون از هر نورونی میشه برای پردازش هر مدل اطلاعاتی استفاده کرد.
مغز رو یک شرکت فرض کنین که در سطح کارمندا تفکیک وظایف نداره. تعداد کارمند ثابته و شرح وظایف کلی شرکت هم مشخصه. ۵ تا مدیر هم داره شرکت برای پنج مسئولیت و پنج بخش مختلف. اما کارمندهایی که زیر نظر این مدیرها کار میکنن تقسیم و تفکیک نشدن. این مدیرها باید بتونن کارمند بیشتری رو سمت خودشون نگهدارن. اما نه با اخلاق خوب و حقوق مناسب بلکه با کار بیشتر. هرچی کار یه قسمت بیشتر باشه کارمند بیشتری میرن اون سمت.
وقتی یکی از ورودیهای مغز اطلاعات جدید نمیده چی میشه؟
با همون مثال شرکت ادامه میدیم. فرض کنین یکی از بخشها برای انجام وظایفش به نور نیاز داره. وقتی نور نیست، مثلا برق قطع میشه، کار اون بخش تعطیل میشه. بعد اون قسمتهایی که توی بیبرقی میتونن به فعالیتشون ادامه بدن میان و کارمندهای این بخش رو میدزدن. حالا اگر برق هم بیاد طول میکشه تا دوباره مدیر بتونه کارمندهاشو جمع کنه. تازه اگر بتونه که تمامشون رو پس بگیره.
توی مغز ما هم شبیه همین اتفاق میافته. نورونها کارمندهای شرکت مغز ما هستن. وقتی بینایی رو از دست میدیم نورونهایی که مشغول پردازش اطلاعات و پیامهای بینایی بودند مشغول پردازش اطلاعات شنوایی میشن. برای همین هم مثلا مغز آدمی که بیناییش رو از دست داده، قدرت بیشتری پیدا میکنه توی پردازش اطلاعات شنوایی.
مثلا وقتی شما با چشمبند و از طریق لامسه جای قراردادن اجسام رو یاد میگیرید، خیلی بهتر یادتون میمونه نسبت به آدمی که چشم بند نداشته. چون وقتی چشمبند دارید نورونهای بینایی اطلاعاتی برای پردازش دریافت نمیکنن. از طرف دیگه لامسه اطلاعات زیادی برای پردازش وارد مغز میکنه. پس نورونهایی که تا قبل از این مشغول پردازش اطلاعات بینایی بودن به کمک لامسه میرن و در نتیجه مغز شما اطلاعات بیشتری رو از لامسه پردازش میکنه و نگه میداره. وقتی هم میبینین و هم لمس میکنین بینایی شبیه حواس پرتی داره عمل میکنه. کارمندا تقسیم شدن بین چند بخش.
خواب ما رو در معرض نابینایی قرار میده
وقتی میخوابیم اتفاق مشابهی میفته. با بستن چشمها، نورونهای پردازش اطلاعات بینایی بیکار شدن، برقشون رفته، برای همین هم بخشهای دیگه میتونن بیان و این نورونهارو بگیرن به کار. اگر این اتفاق بیفته معلوم نیست بیدار که شدیم میتونیم نورونهارو پس بگیریم تا مجدد مشغول پردازش اطلاعات بینایی بشن یا نه. اینجاست که تکامل یه راهی جلوی پامون گذاشته. خواب دیدن.
برای دنیل کیش هم اتفاق مشابهی افتاده بود. نرونهایی که مسئول پردازش اطلاعات بینایی دنیل بودن، داشتن به پردازش اطلاعات شنوایی کمک میکردن برای همین هم دنیل و خیلی دیگه از آدمهایی که یکی از دریافتکنندههای حواسشون دچار محرومیت میشه، توی حواس دیگهای قویتر از قبل عمل میکنن.
خواب دیدن چطوری جلوی از دست دادن بینایی رو میگیره؟
وقتی خواب میبینیم نورونهای بینایی مشغول فعالیت میشن. برای همین هم خوابها انقدر تصویری هستند. در واقعیت اطلاعات و پیام جدیدی از سیستم بینایی به مغز مخابره نشده، اما نورونهای بینایی مشغول پردازش اطلاعاتی هستند که مابهازای خارجی در دنیای واقعی نداره. مثل اینکه برق رفته باشه و مدیر از کارمندها میخواد با سایهی دستهاشون شکلهایی درست کنن و مشغول بازی باشن. این مشغولیت بخش زیادیش سرگرمیه برای اینکه بخشهای دیگه کارمندای این مدیر رو نگیرن به کار.
فقط وقتی خوابیم مغزمون این کار رو نمیکنه. شرایط مشابه دیگهای هم هست مثل شرایط زندانیهای انفرادی. زندانیهایی که با چشمبند برای مدت طولانی توی انفرادی میمونن. مغز اینجا هم شروع میکنه به تصور کردن اینکه چیزهایی برای دیدن هست. اینطوری نورونهای پردازش اطلاعات بینایی در شرایطی که واقعا پیامی از دنیای بیرون مخابره نشده، پیامهایی دارن برای پردازش.
چرا خواب میبینیم؟
چیزی که گفتیم یکی از دلایل احتمالیه که دانشمندا بهش رسیدن برای پاسخ به این پرسش که چرا خواب میبینیم و اگر خوابینیم چی میشه؟ البته که این تنها دلیل خواب دیدنمون نیست.
متیو واکر در کتاب چرا میخوابیم کارکردهای دیگهای برای خواب و رویا میگه. مثلا اینکه خواب دیدن به تقویت حافظه کمک میکنه و یا اینکه خواب دیدن نتیجهی حذف اطلاعات بیکارکردیه که در طول روز مغزمون جمع کرده. کنار هم گذاشتن همین کارکردها توضیح میده که خواب دیدن چه فایدهای داره. توی خلاصه کتاب چرا میخوابیم که در اپیزود ۴۸ پادکست شنیدیم بیشتر از نقش خواب دیدن توی تقویت حافظه حرف زدیم. اگر کنجکاوید از فواید خواب بدونید خلاصه کتابش رو بشنوید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- برای نوشتن این مطلب از چرا خواب میبینیم استفاده کردم.
- تصویر اصلی یادداشت کاریست از Jr Korpa
خیلی جالب بود واقعا!
اینجور مطالب باعث میشن آدم بیشتر به کنجکاوی تو موضوع عای مختلف علاقه مند بشه و مسائل همیشگی رو از دریچه ی متفاوتی ببینه.
خدا قوت