چرا فقرا، فقیرتر می‌شوند؟

فقرا بیشتر از بقیه مردم قرض می‌‌گیرند، کمتر پس‌انداز می‌کنند، بیشتر سیگار می‌کشند، کمتر ورزش می‌کنند، بیشتر الکلی هستند و تغذیه ناسالم‌تری هم دارند

چرا فقرا فقیرتر می شوند

چرا فقرا در مقایسه با سایر طبقات درآمدی انتخاب‌های بدتری می‌کنند؟ قبول ندارید؟ به آمار نگاه کنیم. فقرا بیشتر از بقیه مردم قرض می‌‌گیرند، کمتر پس‌انداز می‌کنند، بیشتر سیگار می‌کشند، کمتر ورزش می‌کنند، بیشتر الکلی هستند و تغذیه ناسالم‌تری هم دارند. سؤال سختیه نه؟ جواب استاندارد به این سؤال را یک موقعی خانم مارگارت تاچر داده. ایشان معتقد بود فقرا ضعف شخصیتی دارند. موافقید؟ روتگر برگمن موافق این جواب نبود.
این یاداشت خلاصه‌ای از متن نامه دهم پادکست خلاصه کتاب بی‌پلاس است. با عنوان چرا فقرا فقیرتر می‌شوند؟ اگر هنوز عضو خبرنامه نشدید، آدرس ای‌میلتان را در قسمت ثبت نام در خبرنامه پادکست وارد کنید.

نویسنده: آمنه محمدی

پیشنهاد حیرت‌انگیز روتگر برگمن برای فقرزدایی یا تکرار ایده توماس مور

روتگر برگمن میگه، فقر یک ضعف شخصیتی نیست. در اپیزود ده پادکست خلاصه کتاب بی‌پلاس توضیح دادیم که به نظر برگمن علت اینکه فقیرها بیشتر سیگار می‌کشند، بیشتر قرض می‌گیرند و کمتر پس‌انداز می‌کنند، این نیست که شخصیت آن‌ها عیب و ایرادی دارد. بلکه خود فقر، عاملی برای تمام عادت‌های نامناسب فقراست. در واقع زندگی در فقر باعث می‌شه حتی میزان به‌کارگیری هوش هم کاهش پیدا کنه. روتگر برای این ادعاش البته به نتایج مطالعاتی که وضعیت بهره هوشی یک جمعیت را در وضعیت نداری و دارایی مقایسه کرده ارجاع می‌ده. ادعا می‌کنه بقیه آدم‌ها هم در شرایط پرتنش انتخاب‌های زیاد جالبی ندارند. حرفی که قبلا از دنیل گلمن هم شنیده بودیم. راستی دنیل را یادتون می‌آد؟ یا زندگی پرتنش باعث شده خودش و کتابی که ازش تعریف کردیم را یادتون بره؟

اگر دنیل گلمن رو فراموش کردید نگاهی به اپیزود ۱۱ پادکست بی‌پلاس خلاصه کتاب تمرکز بندازید

خلاصه اینکه روتگر استدلال می‌کنه فقرا به خاطر احمق بودن تصمیمات غلط نمی‌گیرند، بلکه مشکل از شرایط زندگی‌شونه و اگر هر کس دیگه‌ی هم در اون شرایط قرار بگیره، تصمیمات احمقانه خواهد گرفت. برای همین بیشتر برنامه‌های فقرزدایی با شکست مواجه می‌شن. این برنامه‌ها روی آموزش فقرا تمرکز می‌کنند، در حالی که فقر بخاطر فقدان آموزش به وجود نیومده. بیخودی آدم‌های فقیر را نصیحت را نکنید، فایده نداره!
این جوان محقق جسورانه ایده تامین/ تضمین حداقل در‌امد را مطرح می‌کنه. روتگر منظورش از این ایده را اینطور توضیح می‌ده که یک کمک هزینه ماهانه برای این که آدم‌ها بتونند هزینه غذا، سرپناه و آموزش‌شون را پرداخت کنند. البته کاملا بدون قید و شرط و سؤال و جواب. جالب‌ترین قسمت ماجرا اینه که این را “حق” افراد می‌دونه نه لطف یا مثلا خدمت اضافه برای فقرا. واقعا! به همین سادگی؟ اعتبار این پیشنهاد را از کجا تامین کنیم؟ البته مالیات، مالیات.
جالب‌تر اینکه در ژانویه 2019 از برگمن، با این ایده‌های به ظاهر چپ‌گرایانه، دعوت کردند بره مجمع جهانی اقتصاد در داووس Davos. البته اونجا هم کم نیاورده و در یک فراز هیجان‌انگیز از صحبت‌هاش گفته ” … هیچ کس مسئله واقعی فرار مالیاتی را مطرح نمی‌کند و ثروتمندان که سهم منصفانه خود را پرداخت نمی‌کنند … به نظر می‌رسد که من در کنفرانس آتش نشانان حضور دارم و هیچ کس مجاز به صحبت درباره آب نیست … ما باید درمورد مالیات صحبت کنیم.” حالا هم خیلی مطمئن نیست که باز‌هم دعوتش کنند. ولی ادعا می‌کنه  ” اگر آنها دوباره مرا دعوت كنند، باز هم همین حرف را می زنم: من باز هم می‌گم، مالیات، مالیات و مالیات. اما اگر من را دعوت نکنند، این تائید می‌کنه حرفم حساب بوده. بنابراین من آرزو می کنم هر انتخابی می‌کنند موفق باشند.”

خلاصه کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها از روتگر برگمن را در اپیزود ۲۰ پادکست خلاصه کتاب بی پلاس بشنوید

اگر نقادانه به ایده آرمانشهر برگمن نگاه کنیم چی می‌بینیم؟

توی خلاصه کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها، نظر برگمن و ایده‌هاش رو توضیح دادیم اما به منتقدها خیلی نپرداختیم. از منتقدان دست راستی و هواداران خانم تاچر که بگذریم، کسانی هستند که اصل ایده باز‌توزیع درست مالیات و ایده تامین/ تضمین حداقل درآمد همگانی را قبول دارند و از اینکه روتگر این مطالبه به ظاهر غیرممکن را با استناد به شواهد محکم و قوی، قابل تحقق هم می‌دونه دفاع می‌کنند. اما هنوز بحث می‌کنند که آن چه که در تحلیل برگرمن وجود نداره، یه حساب اقتصادی دقیق از چگونگی پرداخت این حداقل درآمد همگانی‌ست. البته كه فقر هزینه میلیاردی به اقتصاد کشور‌‌ها تحمیل مي‌کنه، اما سياست‌ها‌ی پیشنهادی روتگر یه ضميمه مفصل در مورد چگونگي ایجاد تغيير در سيستم مالياتي یک کشور براي پرداخت هزينه‌های سياست‌ها‌ی پیشنهادی کم داره.
البته به روش‌های تبلیغ و معرفی که برگمن استفاده می‌کنه هم نقد هست. منتقدانی هستند که در هوش و عمل‌گرایی روتگر تردیدی  ندارند، اما می‌گن اینکه روتگر در آخرین تور تبلیغاتی برای تبلیغ کتاب خودش، از ادبیات راست‌گرا‌‌ها برای فروش پیشنهاداتش استفاده کرده خطرناکه. برگمن گفته: “این فقط ایده‌ای برای توزیع درآمده، با این‌ کار همه وسایل لازم برای ریسک کردن را خواهند داشت، و این یعنی سرمایه‌داری Capitalism…”. این حرف‌ها ممکنه به فروش بهتر کتاب کمک کنه، اما ما باید خیلی محتاط باشیم چون بعضی از افراد راستگرا  دوست دارند از این حرف‌ها برای تضعیف دولت رفاه استفاده کنند. برای همین ادبیاتی که روتگر استفاده کرده می‌تونه خطرناک باشه.
فقط با رسوندن مقدار پرداخت‌ها (دست‌مزد‌ها) به سطح کافی و تضمین کمک‌های بیشتر برای کسانی که به آن احتیاج دارند، نمی‌تونیم از عدم ربوده شدن ایده اصلی که کاهش فقره مطمئن باشیم. تضمین حداقل در‌آمد همگانی وقتی موفقیت‌آمیزه که بتونه ما رو از سرمایه‌داری مصرف گرایانه دور کنه. نه اینکه ترویج کنه.

چرا فکر می‌کنیم لازمه این چیزا رو بدونیم؟

یک فایده‌ی دونستن این مطلب اینه که دفعه بعد خواستیم مالیات بدیم، کمتر ناراحت بشیم و فکر کنیم داریم قدمی در راه رسیدن به آرمان شهر بر‌می‌داریم. یه نکته‌ی مهم دیگه هم اینه که برگمن به ما نشون می‌ده چطور می‌شه به مسائل تکراری (اینجا فقر) از زاویه جدیدی نگاه کرد. و چرا نباید راه‌حل‌های موجود رو پذیرفت. و کنار این‌ها یادآوری می‌کنه بهمون که ما به آرمانشهر نیاز داریم. اگر دنبال بالا رفتن از نردبان موفقیت و شانس هستیم، اگر واقعاً می‌خواهیم رویای آمریکایی را تجربه کنیم، باید بریم دانمارک، شانس‌مون اونجا بسیار بیشتره!

 

برای نوشتن یادداشت چرا فقرا فقیرتر می‌شوند از مطالب زیر استفاده کردم.

تصویر یادداشت را هم از philosophyinpubliclife برداشته‌ام.

بیشتر کنجکاوی کنیم
کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها
رویاپردازی در بیداری

ما به داشتن ایده‌آل‌هایی برای پیشرفت نیاز داریم و چیزی که روتگر برگمن در کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها به ما بیشتر بخوانید

چرا به آرمانشهر نیاز داریم؟
چرا به آرمانشهر نیاز داریم؟

نویسنده: عباس سیدین معمولاً از کتاب «جمهور» افلاطون به عنوان اولین کتاب آرمان‌شهری اسم می‌برند. کتابی که در آن، افلاطون بیشتر بخوانید

ایده‌های آرمانشهری برگمن محال یا ممکن؟
ایده‌های آرمانشهری روتگر برگمن محال‌های ممکن

انتقادهای اصلی به کتاب آرمانشهری برای واقع‌گراها کدام است؟ هر کدام از این انتقادها از طرف کدام جناح مطرح می‌شود؟ بیشتر بخوانید

7 نظر برای “چرا فقرا، فقیرتر می‌شوند؟

  1. سلام اگر بخواهیم کیسه پارچه ای در تعداد بالا مثلا ۳۰۰ تا برای شرکت تهیه کنیم آیا تخفیف دارید؟

  2. با درود و عرض ادب حضور موسسین و ایجاد کنندگان و اداره کنندگان پادکست بسیار عالی بی.پلاس،
    میخواهم نظرم را در مورد فقر و بدبختی در جوامع گونه بشری اعلام کنم. البته بنده حقیر خیلی وقته در مورد این موضوع دارم فکر می کنم . برخی از اپیزودهای که در رابطه اقتصاد و رفاه جوامع بشری بود خیلی نظرم را جلب کردند و ایده خوبی دادند تا با استفاده از آنها بتوانم نظراتم را بیان کنم.
    امیدوارم نظراتم پخش شوند.
    بنده از مسئولین پادکست و شنوندگان و بینندگان این وبلاگ سئوال می کنم شاید این سئوال کمی عجیب باشد ولی می پرسم.
    آیا بنظر شما فقر و فاصله طبقاتی در تمامی جوامع گونه های جانداران وجود دارد یا فقط مختص جوامع گونه انسان خردمند است؟
    بنده فکر می کنم در هر جوامعی اگر تک تک اعضای آن جامعه، رسالت و نقش و وظیفه خود را بعنوان عضو آن گونه در جامعه فراموش کنند یقینا همیشه فقر و بدبختی و ترور و ناامنی و زندگی بدون آرامش و بدون لذت واقعی و مستمر، مهمان آن جامعه خواهد بود. چند تا قوانینی که از زمان تشکیل جوامع انسانی در طول تاریخ به فاصله طبقاتی بیشتری دامن زده اشاره میکنم.
    ۱_قانون ظالمانه ارث و موروثی اموال و منابع طبیعت، ۲_صنعت کوپی رایت ( پورسانت حق الاختراع و ثبت و …) اگه این قانون منطقی باشد پس به اذای هر لامپی که خریداری و روشن می شود باید درصدی به وارثین ادیسون پرداخت گردد. ۳_افراد با ضریب هوش بالای اجتماع با فراموش کردن رسالت انسانی ، تصورشان این است که هرچه را بدست آوردن مال خوشان است و فقط برای تامین منافع سیری ناپذیری خودشان است. که این امر باعث افزایش فاصله طبقات اجتماعی در طول تواریخ جوامع بشری می شود. فعلا خداحافظ شما

    1. با قانون اولی که گفتی موافقم. ولی با قانون دوم یکم مشکل دارم، اونهم اینه که اون مخترع زحمت کشیده و داره پولشو درمیاره
      بنظرم به جای حذف این قانون، فقط باید مالیات بیشتری براش ببندن

  3. هیچ وقت هیچ نظام فکری نتونسته فاصله طبقاتی رو ازبین ببره چون این کار غیر ممکن هست هیچ دو انسان یا حتی دو موجود زنده روی کره زمین دارای توانای و سطح هوش و تفکر یکسان نیستند حتی این مورد در مورد دوقلوهای هم سان هم صدق میکنه پس زمانی که دوموجود از نظر سطح توانایی حتی در حالت تشکیل جنین و پایه ژنیتیکی با هم فرق دارن چطور یک نظام فکری میخواد اونها رو تو یک قالب یک سان قرار بده؟
    اگر موجود برتر رو بخواهیم در حد موجود ضعیف تر پایین بکشیم در این حالت از توانایی موجود برتر استفاده نمیشه جامعه با کمبود تخصص موجود برتر رو برو میشه کشور از نظر جایگاه تخصصی عقب میافته خود فرد باهوش هم سرخورده شده و مهاجرت کرده و باعث رشد کشور های دیگه با نظام شایسته سالاری میشه که شاهدش هستیم کلا نظام های کمونیستی تاحدی هم سوسیالیست این مورد رو سالهای طولانی با لجاجت امتحان کردن و نتیجه به حاشیه رفتن اونها توسط کشور های کپیتالیست شده از طرفی این دو موجود رو نمیشه تو یه طبقه و قالب ریخت از نظر فکری همدیگرو نمیتونن تحمل کنن
    حرف من این نیست که از نظر شأن انسانی یک متخصص به عنوان مثال یک پزشک از یک کارگر بالاتر هست صحبت این هست که یک از نظر شأن اجتماعی جایگاه فرد متخصص رو نمیشه بایک فرد از تخصص پایین تر رو تو یک جایگاه قرار داد
    از طرفی فاصله طبقاتی برای نوع بشر سودمنده کمک میکنه و انگیزه میده که شما حرکت کنید تلاش کنید اموزش ببینید تا پیشرفت کنید جامعه رو پویا تر و زنده تر میکنه جامعه رو تصور کنید که همه در یک سطح باشن و هیچ کس تلاشی نکند
    از اون طرف فاصله طبقاتی فقط مختص انسانها نیست ساخت دست بشر نیست در تمام حیوانات دیده میشود ریس گله که شجاعتر و باهوش تر است به غذای بیشتر ماده های بیشتر دسترسی دارد و سعی میکند نسل خودش رو در میان گله زیاد زیاد کند که به نفع گله هست چون از ژن برتر ان جاندار حیوانات قابل تری متولد شده و گله قوی تر میشود
    در کل حق با تاچر هست فقرا ضعف شخصیتی یا در حالت خوش بینانه ضعف ژنیتیکی دارند.

    1. اختلاف طبقاتی “زیاد” اصلا چیز خوبی نیست و وقتی چنین اتفاقی در یک جامعه اتفاق می افته یعنی یک جای کار مشکل داره. جامعه باید به گونه ای باشه که همه افراد نیازهای اولیه برای زندگی سالم رو داشته باشند. در غیر این صورت خود قشر مرفع هم با عواملی مثل نا امنی یا مثلا کاهش فروش در کسب و کارشون به دلیل کاهش قدرت خرید و بعد احتمالا ورشکستگی متضرر میشن. از طرفی وقتی فاصله طبقاتی کم بشه و افراد به نیاز های اولیه با آسودگی دسترسی داشته باشند تجربیات افراد تزدیک تر هست و تعاملات اجتماعی هم راحت تر میشه.
      اینکه ما بگیم ضعف شخصیتی و ضعف ژنتیکی عامل فقر هست شاید خیلی درست نیست…. به چند جهت. اول اینکه یعنی فرد فقیر به دنیا میاد و فقیر هم از دنیا میره چون هم ژنتیکش و هم شخصیتش در یک نسل فقیر شکل گرفته که جبر هست و خیلی منطقی نیست به نظر من. دوم اینکه برای دستیابی به منابع مالی به چه شخصیتی نیاز هست؟ اگر بگیم ضعف شخصیتی یعنی اینکه دانشمندی که 10 هزارتا در ماه میگیره با فوتبالیستی که 100 هزارتا در ماه میگیره شخصیت بدتری داره! که واقعا اینطور نیست. شاید بشه گفت استعدادها ای اون فوتبالیست در این دوره زمانی در در مسیر جریان گردش پول سرمایه گذار ها بوده که برای تبلیغاتشون از فرد استفاده میکردند. پس اگر ما اختلاف طبقاتی بالا باعث بشیم فردی که میتونه دانشمند خوبی بشه یه یک کار غیر مرتبط تر ولی با درآمد بالاتر رو بیاره ما هم به اون شخص هم به جامعه ظلم کردیم!
      کلا توی این مسئله سیاه و سفید نگاه کردن یک آفت هست.

  4. اما در مورد اقای برگمن تفکر ایشون اینکه چون فرد در جایگاه فقیر قرار گرفته پس هموش مالی اون و دیگر توانای اون دچار افت شده کاملا یک فرار رو به جلو و حیله گر و شارلاتانیزم هست فرد در جایگاه فقر قرار گرفته بدلیل تصمیمات خودش و کارهایی که باید انجام میداد و درست و اینده ساز بود اما با بیفکری و تنبلی نکرد الان با عواقب ان که عدم داشتن تخصص و فقر هست روبرو شده فقر انتخابی هست که اون خواسته یا نا خواسته انتخاب کرده تحمیل نشده بهش بنوعی این طرز تفکر نشان دهنده عدم مسئولیت‌پذیری ما در قبال زندگی خودمون و سراب خوشایند انداختن تقصیر به گردن دیگران و جامعه هست و تنها یک دروغ خوشایند و تسکینی موقت برای افراد بی مسئولیت‌ هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *