نویسنده: عباس سیدین
راهحلهای ناممکن و ایدههای نااندیشیده
فکر کردن به بعضی چیزها برای مردم یک جامعه غیرممکن است و غیرممکن شده. این ایدهی محمد ارکون متفکر برجستهی الجزایری است. میگوید اگر میخواهیم بعضی مشکلات فکری و عملی کشورهای اسلامی را بفهمیم باید حواسمان به این نکته باشد. نه اینکه مردم آن جامعه به قدر کافی باهوش نباشند، بلکه آن مفهومها و ایدهها از فضای فکر و اندیشهی آن مردم محو شده. این باعث میشود که بعضی فکرها «نااندیشیده» باقی بمانند. مثل راههایی که کسی در آنها قدم نزده. ارکون تنها کسی نیست که چنین ایدههایی را مطرح میکند. نویسندگان دیگری هم ایدههای دیگری مثل «امتناع تفکر» یا «تصلب سنت» را مطرح کردهاند که هرکدام از جهاتی به حرف محمد ارکون شببیه است.
تیمور کوران در کتاب «حقایق پنهان، دروغهای عیان» فرآیندی را مطرح میکند که نشان میدهد این اتفاق چطور میافتد؟ چطور میشود که بعضی فکرها «نااندیشیده» باقی میمانند یا فکر کردن به بعضی چیزها غیرممکن میشود.
افکار عمومی به محتوای فکر ما شکل میدهد
نویسندهی کتاب «حقایق پنهان، دروغهای عیان» میگوید افکار عمومی یعنی برآیند ترجیحها و نظرهایی که مردم به صورت عمومی بیان میکنند. مردم نظرات و ترجیحاتشان را به شکلهای مختلف و متنوعی بیان میکنند؛ چه از طریق روشهای مستقیمی مثل رای دادن و چه روشهای ظریفتر و پنهانتری مثل اینکه وقتی کسی حرفی را میزند با یک نگاه سرد یا بالا رفتن ابروهای مخاطب روبرو میشود.
همهی ما مدام داریم ترجیحها و نظرهایمان را با هم درمیان میگذاریم. اما نکته اینجا است که برای اینکه یک حرف یا نظر به بخشی از افکار عمومی تبدیل شود، مهم نیست چقدر منطقی است یا چه مزایا و معایبی دارد. مهم این است که تعداد کافی از افراد جامعه به آن باور داشته باشند تا به بخشی از افکار عمومی تبدیل شود و البته مهم هم نیست که آیا باورشان صادقانه است یا نه. همین که در برخوردها و گفتگوهایشان با هم آن نظر را به صورتهای مستقیم و ضمنی تایید کنند کافی است. اینطوری افکار عمومی شکل میگیرد.
چطور تحریف ترجیح فکر کردن را غیرممکن میکند؟
قضیه وقتی جدی میشود که میبینیم تحریف ترجیح باعث میشود تا ایدهها و فکرها خوب بررسی نشوند. اینکه در یک جمع نظری خلاف نظر عمومی بدهیم هزینه دارد. هزینهاش میتواند خفیف باشد مثل نگاههای تعجب آمیز، یا شدید باشد مثل قطع روابط دوستانه و منزوی شدن از اجتماع. پس اگر تحریف ترجیح شایع باشد، آدمها دربارهی موضوعهای مختلف با هم حرف میزنند اما به جای اینکه فکرها و نظرهایشان را با هم درمیان بگذارند مدام همان افکار عمومی استاندارد و بیخطر را تکرار میکنند درنتیجه نقاط قوت و ضعف هر فکر و نظری بررسی نمیشود و برای افراد جامعه روشن نمیشود.
ناگفتهها به راهحلهای ناممکن تبدیل میشوند
قدم بعدی در فرآیند این است که طی نسلهای مختلف این کار تکرار میشود و بعضی موضوعها هیچ وقت در جامعه و در افکار مردم مطرح نمیشود و کمکم فکر کردن به بعضی موضوعها برای آن مردم غیرممکن میشود.
محمد ارکون میگوید وقتی حیطهی «غیرقابل اندیشیدنها» یعنی چیزهایی که اصلاً به ذهن و تخیل آن مردم هم خطور نمیکند، گسترش پیدا میکند و طی قرنها حفظ میشود، افقهای فکری آن جامعه و فرهنگ و سنت فکری محدود میشود و کارکردهای انتقادیش ضعیف و محدود میشود.
به قول محمد ارکون «فکرهای نااندیشیده» مجموع چیزهایی است که به آنها فکر نشده؛ مجموع و انباشت همهی مسائلی است که در یک فرهنگ یا سنت فکری به آنها پرداخته نشده. و چون فکر کردن به آن مسائل عملاً غیرممکن شده، حل کردن مشکلات مربوط به آنها هم اگر نه غیرممکن بلکه خیلی سخت میشود.
برای نوشتن این مطلب از منابع زیر استفاده کردم:
Private truths, Public lies, Timur Kuran, 1995
The Unthought in Contemporary Islamic Thought, Mohammed Arkoun, 2002
یک دنیا ممنون از شما بابت گسترش آگاهی