خلاصه کتاب اصلگرایی را در اپیزود ۳۸ پادکست بیپلاس شنیدیم. نویسنده کتاب آقای گرگ مک کیون میگوید هدف ما نباید این باشد که بیشترین میزان کار را انجام دهیم، بلکه هدف این است که مناسبترین کار را با بیشترین اثرگذاری و کیفیت انجام بدهیم. طبیعتاً بخش مهمی از کتاب هم تدوین یک استراتژی عملی برای اجرا کردن این مفهوم است.
نویسنده: عباس سیدین
ضرورت اصل گرایی
گرگ مک کیون نویسنده کتاب اصل گرایی میگوید که غافل شدن از مسیر اصلی و گم شدن در میان انبوه شلوغیها باعث میشود که هدف اصلی را نبینیم. فرقی نمیکند که شما کارمند یک شرکت هستید یا مدیر عامل یک مجموعهی بزرگ یا یک والد که دارد بچههایش را بزرگ میکند. هدفها و اولویتهایی داریم که خیلی راحت ممکن است گم شوند. وقتی نویسنده ماجرای تولد فرزندش را نقل میکند -که فکر کنم بیهدف هم آن داستان شخصی و غیر بیزینسی را انتخاب نکرده- دارد همین را میگوید. حیطهی فعالیت مهم نیست. در هر بخش و حیطهای کار میکنید، و همینطور در کلیت زندگی روزمره، باید مراقب باشیم که چیزهای فرعی مانع توجه ما به چیزهای اصلی نشود.
پارادوکس موفقیت در اصلگرایی چیست؟
من کتاب اصلگرایی را دوست دارم دقیقاً به این دلیل که خیلی ملموس مفهومش را توضیح میدهد. و دید و نگاه خیلی روشنی را به ما عرضه میکند. مثلاً در پستی که در اینستاگرام بیپلاس دربارهی کتاب گذاشتیم به یکی از این مفاهیم خیلی جالبی که مک کیون مطرح میکند پرداختیم. «پارادوکس موفقیت». آن استراتژیهای عملیش هم -که اگرچه هرکسی باید برای شرایط و زندگی و شخصیت خودش آنها را شخصیسازی کند- باعث میشود مسیر اجرای اصلگرایی روشنتر باشد و زیادی انتزاعی به چشم نیاید. اگرچه ما سعی کردیم که مفهوم اصلی و مرکزی کتاب را تعریف کنیم اما خواندن این کتاب به شکل مفصل باعث میشود این جنبه از اثرگذاری کتاب بیشتر شود.
خرید کتاب اصل گرایی نشر آموخته
کدام اصل، کدام فرع
گرگ مک کیون از تجربهی شخصی در تعیین مسیر شغلیش میگوید. خاطرهی آن لحظهای را نقل میکند که تصمیم گرفت تغییر مسیر بدهد. اما یک سوال درست در همین لحظه مطرح میشود. سوالی که اگرچه نویسنده سعی کرده به آن جواب بدهد، اما همچنان جواب روشنی ندارد:
آقای مککیون چطور در آن لحظهی خاص به چنین نتیجهای رسیدی؟ چطور متوجه شدی که مسیر اصلی که میخواهی دنبال کنی این است؟
نویسنده در کتاب یک استراتژی چند مرحلهای را برای اجرایی کردن اصلگرایی در زندگی و کار معرفی میکند که شامل موارد زیر است:
- بررسی
- حذف
- اجرا
قصدم اینجا تکرار خلاصه کتاب اصلگرایی نیست. اینقدر بگویم که نویسنده در بخش بررسی سعی میکند به همین مساله بپردازد. او میگوید که در این بخش است که ما بهصورت نظاممند گزینهها و مسیرها و فعالیتها و تصمیمهای مختلف را بررسی میکنیم تا بتوانیم اصل را از فرع جدا کنیم. اما هرچه توضیح میدهد باز یک چیز را پیش فرض قرار میدهد، چیزی که به نظر من چندان هم بدیهی نیست و پیدا کردن و روشن کردنش خودش یک پروژهی دائمی است: اصل کدام است؟
از کجا بفهمیم اصل کدام است؟
گرگ مککیون میگوید هر کاری را پیش از متعهد شدن به انجامش بررسی کنید و ببینید در راستای هدف اصلی قرار میگیرد یا نه. اما خب! قبلش باید مشخص کرده باشیم که آن هدف اصلی، آن اولویت مرکزی چیست. اما چطور میتوانیم بفهمیم اصل کدام است.
مک کیون جواب مشخصی برای این سوال ندارد. البته این سوال و این نقد به کتاب اصلگرایی، هیچ منافاتی با مفید، روشنگر یا حتی خواندنی بودن کتاب ندارد، بلکه فقط یادآوری میکند که هنوز مساله کاملاً حل نشده؛ مسالهای که میدانیم به این راحتی هم حل نمیشود و مدام با آن مواجهیم و شاید هیچ وقت هم یک راه حل ثابت برای هر فرد نداشته باشد و شاید لازم باشد در دورههای مختلف زندگی مدام بگردیم موضوع و مسیر اصلی را در آن شرایط و دورهی خاص پیدا کنیم.
- تصویر بخشی از طرح جلد کتاب اصل گرایی مک کیون است.