در کتابهای کار عمیق، اصلگرایی، کی و ذهن حواسجمع به جنبههای مختلفی از موضوع تمرکز و افزایش کیفیت کار و تصمیمگیریهایمان پرداختیم. این یکی از موضوعهایی است که برایمان واقعاً مهم است. اما یک کتاب دیگر که جنبهی عملی این ماجرا را به شکل بامزهای نشان میدهد کتاب آداب روزانه میسن کاری است که اینجا دربارهاش صحبت میکنم.
نویسنده: عباس سیدین
آداب روزانه یا حفظ روتینهای ثابت روزانه
تا چند سال پیش جزء گروه آدمهای شببیدار یا به قول آقای دنیل پینک نویسندهی کتاب کی؛ ترفندهایی برای زمانسنجی عالی، از گروه جغدها بودم. اما این چند سال اخیر به تدریج برنامهی خوابم قدری تغییر کرده. ظاهراً با بالاتر رفتن سن، دارم آن تغییرات جسمی ساعت خواب را که متیو واکر در کتاب چرا میخوابیم توصیف کرده تجربه میکنم. در همهی این سالها یک چیز تغییر نکرده. این که اگر بتوانم برای مدتی -از چند روز تا چند ماه- برنامه کاری خودم را منظم نگه دارم و یک روتین ثابت داشته باشم، هم کارایی و بازدهی کارم بیشتر میشود و هم اینکه از نظر ذهنی خیلی آرامتر هستم. کار سختی هم هست. همیشه بالاخره کار واجبی پیش میآید که لازم است سریع به آن رسیدگی شود. اما بعد از مدتی که متوجه نقش این روتین ثابت، یا مناسک روزانه بر عملکرد و آرامش ذهنیام شدم، دیگر با جدیت بیشتری به دنبال حفظش هستم.
بزرگان چه کردهاند
در کتاب آداب روزانه، میسن کاری نویسنده زندگی گروهی از افراد خلاق را بررسی کرده -نقاش، نویسنده، شاعر، موسیقیدان، دانشمند، فیلسوف- و با بررسی اطلاعات زندگینامهای آنها سعی کرده اطلاعات کاری آنها را جدا کند. اتفاق و نتیجهی جالب این است که همهی آنها یک روتین -یا به قول نویسنده آداب یا مناسک- روزانه داشتهاند که با تمام قوا سعی میکردند تا آن را ادامه دهند.
خواندن این کتاب جذابیتهای خودش را دارد. یکیش اینکه میبینی این آدمهایی که از دور میشناسی یا کارشان را میشناسی و تحسین میکنی، در جزئیات زندگی روزمره چطور بودهاند و چطور کار میکردهاند.
وقتی مناسک و برنامه کاری روزانهی چند تا از این آدمها را میخواندم اولین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که چقدر برنامههایشان با هم متفاوت است. مثلاً ایمانوئل کانت فیلسوف بزرگ آلمانی برنامهی روزانهاش را با بیداری در ساعت ۵ صبح شروع میکند. از طرف دیگر کسی مثل پابلو پیکاسو نقاش کار روزانهاش را از ساعت ۲ بعد از ظهر شروع میکند. این تفاوتها تقریباً در تمام جنبههای زندگی افرادی که در کتاب بررسی شدهاند وجود دارد، اما یک چیز بین آنها مشترک است: هر کدام روتین و برنامهی ثابت خودشان را دارند.
نخ تسبیح
حالا بعد از اینکه ما کتابهایی مثل کی؛ ترفندهایی برای زمانسنجی عالی، یا چرا میخوابیم و ذهن حواسجمع را خواندهایم میدانیم که آدمها در جنبههای مختلف جسمی و روانی چقدر با هم متفاوتند، و چه مسایل درونی و بیرونی متفاوتی را باید حل کنند. من که درونگرا هستم و یک فرزند دارم، شرایطم با کسی که خیلی برونگرا است یا بچه ندارد کاملاً متفاوت است. پس طبیعی است که روتین و برنامهی روزانهی ما با هم متفاوت باشد. اما آدمهایی که در کتاب آداب روزانه میبینیم همهی این تفاوتها و محدودیتها را در برنامهشان لحاظ میکنند و در نهایت به یک روتین ثابت میرسند.
مثلاً گوستاو فلوبر نویسندهی فرانسوی، در زمان نوشتن رمان مشهورش -مادام بوواری- با مادرش زندگی میکرد و تعهدات و وظایف خانوادگی داشت که باید انجام میداد؛ اما باز این کارها و وظایف را در کنار کار نوشتنش به یک برنامهی منظم تبدیل کرد.
عملی کردن به درسهای بزرگان
یک دلیل برای اثرگذاری و اهمیت روتین مشخص و ثابت این است که تصمیمگیری را آسان میکند. حالا بعد از مدتها تلاش -گاهی موفق و گاهی ناموفق- در حفظ یک برنامه و روتین روزانه، میتوانم ببینم چطور اثر میکند. وقتی برنامهی روزانهام ثابت و منظم پیش میرود، انگار بخشی از کارها خودبخود انجام میشود. دیگر لازم نیست دربارهاش فکر کنم و برایش انرژی صرف کنم. اینکه بعد از بیدار شدن، و نظافت و صبحگاهی، صبحانه چه میخورم، کی از خانه خارج میشوم، کی قرار است کار روزانه را تعطیل کنم و خیلی جزئیات دیگر، این اجازه را میدهد تا خیلی زودتر و راحتتر روی کارم متمرکز شوم؛ درست همان چیزی که بعد از یکی دو هفته برنامهی منظم خودش را در بازدهی کارم نشان میدهد. از کال نیوپورت در کتاب کار عمیق یاد گرفتیم (حرفی که بعدتر در کتاب مینیمالیسم دیجیتال هم میزند) که وقتی برای چند لحظه یا چند دقیقه ذهنمان از کار منحرف میشود (فرض کنید برای اینکه تصمیم بگیریم چه ساعتی قرار است ناهار بخوریم) وقتی دوباره به کار برمیگردیم باز مدتی طول میکشد که به آن شرایط تمرکز قبلی برسیم. مثل ماشینی که وسط مسیر مدام باید توقف کند و بعد از نو شتاب بگیرد. اما وقتی این بخش از کارها و برنامهی روزانه تا حد ممکن به یک روتین تبدیل شده باشد، در عمل میبینیم که تمرکز کردن چقدر موثرتر میشود.
چرا کتاب آداب روزانه را بخوانیم؟
در عمل حفظ یک روتین روزانه کار سختی است. در همین کتاب آداب روزانه میبینیم که بعضی از افراد در دورههایی که نیاز به تمرکز خاص و ویژه داشتهاند تلاشهای زیادی هم میکردند تا مناسک روزانهی مخصوص خودشان را حفظ کنند. مثلاً کارل یونگ روانشناس -که کال نیوپورت در کتاب کار عمیق هم شرایط و روند کاری او را توصیف میکند- مدتی از سال را در محلی خلوت میکرده و زمانهای دیگری را به شلوغی شهر و روابط کاری روزمره برمیگشته.
برای همهی ما عملی نیست که مثل یونگ روانشناس چند ماه از سال را از خانه و زندگی دور بشویم، یا مثل ایمانوئل کانت به خدمتکارمان بگوییم هر روز ساعت پنج صبح بیدارمان کند؛ اما لزوم داشتن و حفظ کردن یک برنامهی ثابت را دیگر نمیتوانیم انکار کنیم. پس باید بگردیم و در شرایط و احوال خودمان دقیق بشویم تا به تدریج آن روتین مناسب حال و روز خودمان را پیدا کنیم.
لینکهای خرید کتاب آداب روزانه میسن کاری
اینجا کتاب آداب روزانه به کارمان میآید. اینکه میبینیم برنامه کاری این گروه از افراد چقدر با هم متفاوت است باعث میشود با آزادی عمل بیشتری به موضع روتین کاری و برنامهی روزانه فکر کنیم. اگر بچهی کوچکی داری دیگر این توصیهی کلی که صبح زود بیدار شو تا از ساعات اولیهی روز استفاده کنی چندان با احوال تو تناسبی ندارد. کتاب آداب روزانه -علاوه بر مفرح و بسیار جذاب بودنش- این امکان را به من میداد تا با آرامش بیشتری به روتین کاری خودم فکر کنم؛ درگیر توصیهها و نصیحتهای کلی و کلیشهای نشوم، از این نمونهها ایده بگیرم و بگردم تا ببینم با شرایط و خصوصیات زندگی و کار خودم چه میتوانم بکنم.
- تصویر یادداشت را از سایت Mentorless برداشتهام.
بی پلاس عالی …موفق ؛ موید و پیروز
مرسی آقای سیدین مطلب مفیدی بود
عالی هستید و بی نظیر
good job , perfect