اصل‌گرایی؛ بهره‌وری بیشتر با کار کمتر

ما اغلب فکر می‌کنیم افراد موفق کسانی هستند که وقت زیادی رو به کار اختصاص می‌دن. اما این باور از واقعیت به دوره.

اصل‌گرایی بهره‌وری بیشتر با کار کمتر
به نظرتون این ادعا که «از کمتر بیشتر درمی‌آد» چقدر درسته؟ در مورد این که کمتر تعهد کار بدین تا موفق‌تر باشید چی فکر می‌کنید؟
نویسنده: آمنه محمدی
طبیعت بشر طوریه که دوست داره دائم یه کاری انجام بده و فعال باشه و هیچ کاری نکردن مخالف طبع ماست. اغلب اوقات هم مهم نیست کاری که داریم انجام می‌دیم چقدر بامعنیه. مهم فقط کارکردن و مشغول بودنه. سوگیری شناختی‌ای نسبت به کار زیاد وجود داره که بهش می‌گن «تعصب عمل». اگه به عکس‌العمل دروازه‌بان‌های فوتبال در مقابل ضربات پنالتی دقت کنیم، می‌بینیم بیشتر اون‌ها به سمت چپ یا راست شیرجه می‌زنند و به‌ندرت پیش می‌آد که وسط دروازه بایستند. در حالی که داده‌ها نشون می‌ده اگر در مرکز دروازه ایستاده بودند، بسیار موفق‌تر عمل می‌کردند. ما نسبت به بهره‌وری هم تعصب مشابهی داریم. ما اغلب فکر می‌کنیم افراد موفق کسانی هستند که وقت زیادی رو به کار اختصاص می‌دن. اما این باور از واقعیت به دوره. افراد موفق کمتر کار می‌کنند، اما عوضش روی مسائل اساسی تمرکز می‌کنند. ما هم می‌تونیم هر روز با انجام کار کمتر به نتایج مطلوبمون برسیم. فقط یک شرط داره. این‌که به جای چیزهای بی‌اهمیت زیادی که ممکنه توجهمون رو جلب کنند،به شکل منظم روی چند کار اساسی متمرکز بشیم. این همون چیزیه که گرگ مک‌کیون بهش میگه «اصل‌گرایی».

سه گزاره بنیادی اصل‌گرایی

 آقای گرگ مک‌کیون سه اصل پیشنهاد می‌کنه که به ما کمک می‌کنن فرع رو رها کنیم و اصل موضوع رو جدی بگیریم.

اصل اول: من انتخاب می‌کنم؛ منظور از این اصل اینه که همه ما به سلاح قدرتمند توانایی انتخاب مجهزیم.

اصل دوم: تنها چند مورد خاص مهمند. بهتره توجهمون رو فقط به اون‌ها معطوف کنیم.

اصل سوم: من می‌تونم یه کارهایی بکنم،‌ اما نه همه کارها رو. یعنی اینکه نباید اجازه بدیم فشارهای اجتماعی باری بیش از توانمون روی دوشمون بگذارند.

به کارگیری این سه اصل در زندگی به ما کمک می‌کنن دنبال کارهایی بریم که واقعا مهمند. 

راهکارهای گرگ مک‌کیون برای اصل‌گرا شدن

 یه استراتژی مهم برای اصل‌گرایی فراگیری قابلیت معامله است. این که بتونیم آگاهانه انتخاب کنیم چه موضوعاتی رو کنار بگذاریم و روی چه موضوعاتی تمرکز کنیم. هشدار جناب نویسنده هم اینه که اگر نتونیم خودمون این انتخاب رو بکنیم، دیگران این کار رو برامون انجام می‌دند. مثلا همکارهامون، رئیسمون یا افراد دیگه تصمیم می‌گیرند ما رو به چه فعالیتی مشغول کنند. اصل‌گرایان در مقایسه با غیراصل‌گرایان، مجموعه گسترده‌تری از گزینه‌ها و انتخاب‌ها رو کشف می‌کنند. بعد از اون هم که انتخاب خودشون رو کردند فقط و فقط روی چند ایده بزرگ متمرکز می‌شن و روی همون‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. تا زمانی که به اینجا برسند زمان زیادی رو صرف تحقیق، بحث و گفتگو، سوال و تفكر می‌كنند. جناب مک کیون سه تا توصیه عملی هم برای اصل‌گرا شدن داره: کاوش، حذف و اقدام.

با اصل‌گرایی ذهنمان را برای سال جدید آماده کنیم، درباره این توصیه‌های عملیه.

چطور متوجه بشیم اصل‌گرا هستیم؟

جناب مک کیون خصوصیات آدم‌های اصل‌گرا رو فهرست کرده. با بررسی این صفات می‌تونیم ببینیم جزء این گروه هستیم یا نه.
۱. اصل‌گرایان فضایی را برای فرار از روزمرگی و کشف زندگی برای خودشون ایجاد می‌کنند. مثال ایشون هم جناب نیوتنه که دو سال نشسته متمرکز روی فرضیه‌اش کار کرده.
۲. اصل‌گرایان بینندگان و شنوندگان قوی و دقیقی هستند. متوجه هم هستند که نمی‌تونند به همه چیز توجه کنند، برای همین به عمد به چیزایی رو که صراحتا بیان نمی‌شه توجه می‌کنند و اصطلاحا بین خطوط رو می‌خونند.
۳. اصل‌گرایان اهمیت بازی رو می‌فهمن و از فرصت بازی کردن به عنوان محرکی برای اکتشاف‌های جدید استفاده می‌کنند. اون‌ها پذیرفته‌اند که بازی کمک می‌کنه تا امکانات رو ببینیم و ارتباطات برقرار کنیم.
۴. اصل‌گرایان حواسشون به اهمیت خواب خوب هم هست. می‌فهمند که یک ساعت خواب برابر است با چند ساعت کار و تولید. خواب اولویته، خواب باعث ایجاد خلاقیت می شه و بالاترین سطح مشارکت رو ایجاد می‌کنه.
۵. اصل‌گرایان برای انتخاب موضوعاتی که می‌خوان روش کار متمرکز و کیفی انجام بدن از معیارهای دقیقی استفاده می‌کنند. اگر برای انجام کاری معیارهاشون کاملا برآورده بشه، اون کار رو قبول می‌کنن و هر کار یا فعالیتی که توی نظام امتیازدهی سخت‌گیرانه‌شون نمره نیاره رد می‌کنند.

چرا این کتاب ارزش خواندن دارد؟

اگر شما جز اون کسانی هستید که سرتون بیش از حد شلوغه، و نمی‌تونید روی اهدافی که نتایج و دستاوردهای باکیفیت‌تری براتون داره تمرکز کنید، یا احساس نارضایتی از بهره‌وری خودتون دارید احتمالا این کتاب را به دردتون می‌خوره. اولین قدم باید حواسمون به سوگیری شناختی تعصب عمل باشه. سرشلوغ بودن به معنی مفیدتر بودن نیست. اگر سرمون زیادی شلوغه بهتره دقیق‌تر نگاه کنیم که با چی شلوغش کردیم. خلاصه کتاب اصل‌گرایی رو توی اپیزود ۳۸ پادکست بی‌پلاس می‌تونید بشنوید تا با ایده‌های آقای مک کیون در این باره بیشتر آشنا بشین.

حواسمون هست که درسته که با یک نگاه خوش‌بینانه جناب گرگ مک‌کیون در کتاب اصل‌گرایی توصیه‌هایی روشن و آشکار در مورد استفاده از انرژی برای کسب دست‌آوردهای بهتر ارائه می‌ده، اما در انتخاب مثال‌ها و معرفی نمونه‌ها سوگیری انتخاب داره. اگر کنجکاوین درباره این سوگیری بدونین پست ما و سوگیری شناختی نقطه خوبیه برای آشنایی اولیه.
این مطلب رو قبلا کمی مفصل‌تر توی نامه ۲۸ پادکست بی‌پلاس منتشر کرده بودیم. می‌تونین با وارد کردن آدرس ای‌میلتون عضو خبرنامه بی‌پلاس بشین تا یک هفته درمیون نامه‌های بی‌پلاس به دستتون برسه.
بیشتر کنجکاوی کنیم
خلاصه کتاب اصل گرایی
اصل گرایی: لازم ولی ناکافی

خلاصه کتاب اصل‌گرایی را در اپیزود ۳۸ پادکست بی‌پلاس شنیدیم. نویسنده‌ کتاب آقای گرگ مک کیون می‌گوید هدف ما نباید بیشتر بخوانید

به چه کاری بچسبم چی رو رها کنم؟
به چه کاری بچسبم؟ چی رو رها کنم؟

ست گودین اولین روز از سال جدید میلادی یکی از اون حرف‌هایی رو در وبلاگش پست کرد که مثل خیلی بیشتر بخوانید

چطور برنامه ریزی کنیم
چطور برنامه‌ریزی کنیم؟

ما برای برنامه‌ریزی به راهنمایی نیاز داریم. نیر ایال در کتاب ذهن حواس جمع یادمون میده از ابزار و تکنیک‌هایی بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *